داستانی که در ادامه می آید داستان” مسعود”یکی از شهروندان بافقی می باشد که به رشته تحریر در آمده است، سرگذشتی واقعی! عباس دستش را از روی بوق موتور برنمی داشت، سرم را داخل کوچه کردم و گفتم: ...
مشاهده ادامه
0
آخرین دیدگاهها