چاووش خوان پیر اما زنده دل

چاووش خوانی رسمی است دیرینه که برخی مدتی را برای آن تعیین نکردند و معتقدند به اسطوره ها بر می گردد؛ در داستان سیاووش هم از این چاووش خوانی نام رفته است؛ اما در فرهنگ دهخدا، واژه «چاو» به، «بانگ و سر و صدای گنجشک، هنگامی که از بیم دزدیده شدن جوجه اش بانگ برمی‌آورد» معنا شده‌است و در اصطلاح چاووش با خواندن چاووشی هم حاضران را سرگرم می‌کرد و هم غایبین را به حضور در مجلس دعوت می‌کرد؛حاضران نیز درپاسخ اشعار او، صلواتی بر محمد و خاندانش می‌فرستند.
این رسم در بافق کم و بیش زنده هست و هنوز افرادی هستند که با صدای بلند و رسا، اشعاری فصیح در مدح و منقبت آل پیامبر (ص) می خوانند. یکی از آنها «حاج محمد زعیمیان» فرزند مرحوم « تقی» هست. او ۸۵ سال سن دارد و از ۱۵ سالگی شروع به چاووش خوانی کرده است. به علت کهولت سن ۷ الی ۸ سالی است که کار کشاورزی و به قول خودش رعیتی را رها کرده است. سه فرزند دارد؛ یک پسر و دو دختر! برای ۶ مرتبه به کربلای معلا مشرف شده و عمره و مکه واجب خود را انجام داده است و آن قدر به قول خودش به مشهد و پابوسی حضرت رضا(ع) مشرف شده است که حسابش از دستش خارج شده است. با صدای رسا در مجالس روضه خوانی برای لحظاتی چاووشی خوانی می کند و گاه پیش درآمدی می خواند تا روضه خوان آماده ایراد سخنرانی بشود.
با این چاووش خوان در منزل «حاج محمد تشکری» از پیرغلامان حضرت امام حسین (ع) که قریب به ۸۰ سال هست در ایام محرم و فاطمیه در منزل خود مجالس روضه برپا می کند؛ گفتگویی کوتاه انجام دادیم.
آن گونه که حاج محمد زعیمیان تعریف کرد از ۱۰ سالگی کار چاووشی را آغاز کرده است. در این که چگونه شد تا بدین کار علاقمند شده است گفت: مردم به من می گفتند: صدایت خوب هست و من در مجالس می خواندم.
از او سوال کردم اولین شعری که خواند چه بود که او با صدای بلند شروع به خواندن این اشعار نمود:
تشنه آب فرات‌ام ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
کار چاووش خوانی را از مجلس روضه خوانی خانه حاج محمد تشکری آغاز کرده است و آن گونه که خود می گوید شغل او رعیتی(کشاورز و دامداری) است. از او سوال می کنم که آیا روضه خوانان قدیم که در منزل آقای حاج محمد تشکری روضه می خواندند، به یاد دارد که گفت: بله؛ آقاشیخ علی اکبر، آقاسید علی مجتهد، آقاسید اشرف که همگی دعوت حق را لبیک گفتند.
از او می پرسم در سنوات پیشین از مردم چگونه پذیرایی می شد که می گوید: با چای، شربت، سیگار و قلیان. اینجا این سوال به ذهنم رسید که آیا در آن موقع، محل نشستن مستمعین در مجلس روضه خوانی به فقیر و غنی تقسیم می شده است گفت: نه؛ گاهی می شد که کسی حرمت کسی را نگه می داشت و از این صف می رفته جلوتر یا صفه نشین بوده است. البته آقایانی بودند مثل میرزا محمد ملک زاده.
از او برای سفر کربلا می پرسم که گفت: در جوانی مشرف شدم؛ حال و هوای خوبی داشتم و خیلی خوب بود.
از او درباره روضه خوانی در منزل آقای حاج محمد تشکری می پرسم که گفت: یک بار در حال کشیدن پوش در محرم، برای آماده سازی خانه بودیم و آن موقع باران و باد هم شدید شده بود. به یکباره پوش را باد با خود برد؛ بطوری که ما گفتیم دیگر پوشی نخواهد آمد؛ ناگهان مشاهده کردم پوش اطراف امامزاده چرخی زد و دوباره برگشت و بر روی زمین نشست؛ من آن موقع حدود ۱۵ سال سن داشتم.
از او سوال کردم آیا حرف و گفته ایی با مسئولین و مردم دارد یا نه؛ که گفت: خدا عاقبت همه ما را بخیر گرداند و پرسش آخر از او که چه توصیه ایی به جوان ها دارید؟ گفت: به حق امام زمان(عج) همه را محافظت کند.
این پایان گفتگویی کوتاه من با آقای حاج محمد زعیمیان بود که عمری در مجالس روضه؛ چاووش خوانی می کند. گرچه گذر زمان قد او را خمیده و چین و چروک های زیادی بر چهره او نشسته بود و راه رفتن را برایش سخت کرده و بدون عصا نمی توانست قدم بردارد؛ اما نشان از زنده دلی او داشت که همه ناشی از خدمت در دستگاه اهل بیت پیامبر و ائمه اطهار (ع) داشت.

محمد حسین تشکری

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

راهپیمایی مردم بافق در حمایت از پاسخ مقتدرانه سپاه و تحقق وعده صادق

به گزارش هفته نامه افق کویر به نقل