رئیس چابک

«ممل» به «آقاتقی» عرض کرد: آقاتقی این روزها حال و روز «معدن آباد» به ساز نیست! وقتی وارد یک اداره ایی می شوی رئیس آن اداره خودش از کمبود و مشکلات و نداری ها می گوید! یعنی اگر رویش می شد های های گریه می کرد! مثلا رئیس اداره می گفت: پول کاه و جو اسب و قاطر ندارم که بتوانم سوار بر آن شده به ماموریت بروم! نیرویی ندارم! اداره من اجاره ایی هست و هنوز ساختمانی ندارد! اضافه کار کارکنان را نمی توانم بپردازم چه رسد به این که بخواهم آنها را تشویق کنم!
به نظرتان آقاتقی چرا چنین شده است؟ مگر پول در خزانه نیست که همه از آن بالسویه برخوردار بشوند.
آقاتقی سینه ایی صاف کرد و گفت: هست اما برای ما نیست! هست اما برای کسانی است که دنبال آن هستند! هست برای کسانی که آشنایی یا وکیلی و رئیسی پشت شان باشد.
شعر از لسان الغیب حافظ شیرازی:
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
اینها می گذرد؛ ولی رئیس آن اداره باید چابک باشد؛ به صرف پشت میزنشینی و آیه یاس خواندن چیزی عایدش نخواهد شد.
باید دنبال سرانه و اعتبار باشد نه این که تو اداره بنشیند و چشمش به اعتبار و بودجه باشد تا کی برسد.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

در اوج ناامیدی پیروز مسابقه شدم

 به گزارش هفته نامه افق کویر:خبرنگار ما در