بازنویسی منظومه شیرین و فرهاد وحشی بافقی

کتاب «قصه خواندنی شیرین و فرهاد وحشی بافقی» با بازنویسی مجید شفیعی توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «قصه خواندنی شیرین و فرهاد وحشی بافقی» با بازنویسی مجید شفیعی به‌تازگی توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «تازه‌هایی از ادبیات کهن ایران» که تا به حال ۶۰ عنوان از آثار کهن ادبیات فارسی در قالب آن بازنویسی شده و به مرور چاپ شده و می‌شوند.

کمال‌الدین یا شمس‌الدین محمد وحشی بافقی معروف به وحشی بافقی متولد سال ۹۳۹ هجری قمری در بافق است که بخش‌هایی از زندگی خود را در یزد و کاشان گذراند و در سال ۹۹۱ در سن ۵۲ سالگی درگذشت. وحشی در زمان سلطنت شاه تهماسب و شاه اسماعیل دوم زندگی می‌کرده است. این‌شاعر بزرگ فارسی، مثنوی‌های عاشقانه‌ای چون «ناظر و منظور» و «فرهاد و شیرین» دارد. «فرهاد و شیرین» از جمله مثنوی‌ها و منظومه‌های عاشقانه مهم ادبیات فارسی است.

قصه فرهاد در منظومه سروده‌شده توسط نظامی گنجوی، قصه‌ای فرعی در دل قصه خسرو و شیرین است. اما وحشی بافقی قصه فرهاد و شیرین را تبدیل به محور اصلی سرایش منظومه خود کرد. داستان این‌منظومه با عشق شروع شده و به عشق ختم می‌شود. وحشی هزار و ۷۰ بیت از این‌منظومه را سروده بود که از دنیا رفت. کار نیمه‌تمام او توسط وصال شیرازی با سرودن هزار و ۲۵۱ بیت و سپس توسط شاعر دیگری به نام صابر شیرازی با افزودن ۳۰۴ بیت دیگر، کامل شد.

مجید شفیعی، نویسنده کودک و نوجوان، در کتاب «قصه خواندنی شیرین و فرهاد وحشی بافقی» دست به بازنویسی و تشریح ابیات گزیده این‌منظومه برای کودکان و نوجوانان زده است. به‌این‌ترتیب، در بخش‌های مختلف کتاب، ابتدا ابیات منظومه درج شده و سپس شرح و توضیح آن‌ها به قلم نویسنده، چاپ شده‌اند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

دل شیرین همانند همان مرغ بی‌عشق بود. مرغی که غم آب و دانه نداشت؛ بلکه غم عشق داشت. تشنه بود ولی سیراب نمی‌شد. چون عشقش را در کنار خود نداشت.

حالا او به دنبال عشقی پاک بود که او را به زندگی امیدوار کند. ولی افسرده و غمگین بود. سردش شده بود. سرگیجه داشت. گل‌های سوسن و یاس و نسترن باغ‌های کاخ برایش بوته‌های خار بودند که به چشمش می‌رفتند و او را آزار می‌دادند.

کاخ خسرو برایش همچون قفسی بود و او همچون همان مرغ بی‌عشق و بی‌امید و بی‌رویا دلهره داشت و با خود می‌گفت، وای اگر دیگر نتوانم در هوای عشق پرواز کنم؛ چه خواهد شد؟! من بی‌عشق زندگی نتوانم کرد. دلگیرم! غمگینم! تاب ماندن در این قفس خوش نقش و نگار را ندارم! باید بروم! وگرنه افسردگی من را از پای در خواهد آورد؛ باید از این منزل سرد و تاریک و عبوس به جایی روشن بروم. جایی که دلم در آنجا آسوده باشد.

این‌کتاب با ۲۴۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.

 

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

شب بافق با استاندار یزد

 به گزارش هفته نامه افق کویر، مهران فاطمی