یعنی خداوند بد بنده اش را نمی خواهد

«ممل» به «آقاتقی» گفت: این چه شده است؛ قیمت اجناس و مایحتاج هر روز بیشتر می شود؛ از سوی دیگر این بیماری فراگیر هم؛ پدر ما را درآورده است! همه چیزمان به هم خورده است. قر و قاطی شده، اهل آبادی خیلی نگران هستند. اگر حقوقی داشتم درب خانه را می بستم و از خانه در نمی آمدم و فارغ از همه چیز بودم. آقاتقی گفت: ای بنده خدا! همیشه نیمه خالی را نبین!؛ الحمدا… امسال محصولات خوبی در معدن آباد بوده است! کشاورزان سال پررونقی داشته اند. ممل گفت: یعنی خداوند بد بنده اش را نمی خواهد! آقاتقی گفت: بله! درست می گویی؛ خداوند بد بنده اش را نمی خواهد؛ اما این بندگان هستند که نسبت به هم؛ خوبی روا نمی دارند. ممل گفت: درست هست! سر اندک چیزی بگو و مگو دارند! خودشان دارند؛ اما چشم حسرت به مال دیگری دارند. آقاتقی گفت: اگر در معدن آباد بیماری هست؛ خدا را شکر که حال و روز کشاورزان خوب است؛ زیرا که گفته اند:
خدای اگر به حکمت ببندد دری                                  گشاید به فضل و کرم در دیگری

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

مسابقات فوتسال جام رمضان

 به گزارش هفته نامه افق کویر، مسابقات جام