تجربه قضایی

تجربه و توصیه قاضی شریف و اندیشمند و بازنشسته دادگستری تهران-جناب موسوی ،که اکنون پس از بازنشستگی به شغل وکالت مشغول اند .در خصوص تجربه خود پیرامون : موضوع تصرف عدوانی ومزاحمت و ممانعت ملکی
قاضی محترم و سابق دادگستری تهران دراین خصوص چنین می گوید :

هر وقت فاز نصیحت برمی دارم که پند و اندرزی به قضات معظم بدهم؛ یاد این می‌افتم که خودم دیگر خارج از گود هستم و هر حرفی که بزنم متهم به این می شوم که دارم سنگ خودم را به سینه می زنم و اصلا من چه کسی هستم که خدایی نکرده بخواهم کسی را نصیحت کنم؛ آنهم قضات معظم را !!!!
ولی خوب؛ گفتن بهتر از نگفتن هست. حداقل با خودت کنار میای که چیزی که فکر می کردی درست هست را گفتی؛ خواه پند گیرند خواه ملال .
شیک و مجلسی نشستی داخل خانه؛ زیر کولر خاموش؛ و در حال چایی خوردن هستی؛ که یک دفعه همسایه ات زنگ می زند که چه نشستی که دارند زمینت را دیوار می کشند .
اول فکر می کنی دروغ آوریل هست. آخه مگه می شود زمینی که ۳۰ سال دست ماست را یکی دیگر تصرف کند و دیوار بکشد.
با اصرار همسایه بلند می شوی و می روی می بینی یه آقایی در حال چایی خوردن و سیگار کشیدن داخل زمین شماست و تعدادی هم بعضاً آدم قلدر دهن چاک با چوب و چماق و فقط برای چایی خوردن؛ کنارش نشستن و کارگرهای از همه جا بی خبر در حال ساخت دیوار .
اگر اهل درگیری باشی که خیلی خوبه، نباید بگذاری زمین از دستت خارج شود .
خلاصه اگر اهل درگیری نباشی زنگ می زنی ۱۱۰ و بقیه ماجرا .
جمله معروف مجرمین محترم امروزه این است” برو شکایت کن” یک سال دیگر برمی گردی و می گویی غلط کردم چقدر بدهم دست از سرم بردارید، تازه اگر دست برداریم .

چرا؟
۱ . پروسه ی چند ساله رسیدگی در کلانتری و پاسگاه و …
۲ . کارشناسی های کارشناسان محترم که فقط خلاصه ای از ادعاهای طرفین را می‌نویسند و آخرش می گویند؛ نمی شود تشخیص داد، منوط به انجام تحقیقات قضایی است، بستگی دارد به اینکه نظر قاضی محترم چه باشد . من چیکاره
باشم که جسارت بکنم و از این حرفا . . .
۳ . منع تعقیب های ناشی از عدم انجام تحقیقات و عدم احراز سوء نیت متهمین محترم
۴ . برائت های دادگاه
۵ .تأیید های تجدیدنظر که خودش داستان مفصلی دارد .
خلاصه؛ کار به جایی رسیده که هر کس می آید و می گوید زمینم را گرفتن؛ می گویم برو با وی سازش کن . با شکایت به هیچ جا نمی رسید . برسید هم بعد از چند سال برمی گردی سر جای اولت . چرا ؟ چون زیاد داشتم مواردی که اولی را که محکوم کردی؛ دومی می آید و همینطور سومي و چهارمی .
الان که یاد نوع مجازات کردن متهمین توسط خودم می‌افتم؛ می گویم دم خودم گرم . خداییش راه حل خوبی بود . بلایی سر متهمین می آوردم که :
۱ . ظرف یک هفته تا یک ماه کل پرونده جمع می شد .
۲ . نه تنها متهم فعلی بلکه متهم های بعدی هم جرأت نمی کردن که طرف آن زمین یا جرم بروند .
۳ . حتی جرأت نمی کردند کسی را اجیر کنند که مزاحمتی برای شاکی ایجاد کند .
بعد هم می گفتن چرا اینقدر سختگیری می کنید .

حرف آخر

قضات معظم، عزیز و گرامی
یک بار در حد چند دقیقه؛ قبل از اینکه هنگام شلوغی پروندهها و آمار گرایی های آخر ماه، رأی صادر کنید ؛ به داستان پرونده فکر کنید و خودتان را جای شاکی و متهم خواهان و خوانده بذارید .
قبل از اینکه با رد شکلی دعوا یا عدم احراز سوء نیت متهم پرونده را ببندید و اجازه بدهید متهمین محترم به ریش دستگاه قضایی بخندن که چه زود در رفتیم؛ به این فکر کنید که این اتفاق برای شما یا خانواده شما اتفاق افتاده .
واقعاً چه انتظاری از دستگاه قضایی دارید ؟
اینکه همه چیز را محمول بر نظر قضایی می دانید خیلی خیلی محترم ؛
ولی یک بار خودتان را جای شاکی بگذارید .
مردم چه انتظاری از دستگاه قضایی دارند ؟ نتیجه این رأی چه می شود ؟ باعث تشکیل چند پرونده دیگر می شود؟ و چه تأثیری در احساس امنیت و رضایت مردم از حکومت و دستگاه قضایی دارد ؟
تجربه قاضی محترم و سابق دادگستری تهران -موسوی

 

حسام الدین نعیمی بافقی
وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

در اوج ناامیدی پیروز مسابقه شدم

 به گزارش هفته نامه افق کویر:خبرنگار ما در