دختری که گنگ نبود

 

در روزگاران قدیم در روستایی خانواده ای زندگی می کردند و یک دختر داشتند به نام ریحانه. این دختر خیلی نجیب و زرنگ بود.در زمانهای قدیم رسم نبود دختر موقع ازدواج حرف بزند و اختیار ازدواج دختر با پدر ومادر بود. روزی از روستای دیگر پسر عموی ریحانه به خواستگاری ریحانه آمد. موقع عقد ، مادر ریحانه به ریحانه گفت: مادر سه دانه پشکل گوسفند در گوشه چارقدت می بندم، هر زمان شن ها حرف زدند تو هم حرف بزن. دختر هم قبول کرد. پسر عموی ریحانه بعد از عقد ریحانه را به شهر برد و دیگر دختر موفق نشد به روستای خود برگردد. هر چه پسر عمو با او حرف می زد، دختر جوابی نمی داد، شوهرش به او گفت: هرگز نشنیده بودم، تو گنگ باشی، از بچگی تو را می شناختم، پس چرا حالا حرف نمی زنی؟ دختر به یاد سفارش مادرش افتاد و حرف نزد. پسر عمو خیال می کرد از خوشحالی شوک به ریحانه وارد شده و گنگ شده است. ریحانه چون در کارهای خانه و آشپزی مهارت زیادی داشت به همین دلیل شوهرش اصلاً اعتنایی به گنگ بودن او نمی کرد. تا اینکه بعد از هفت سال خداوند سه پسر به او داد. ولی هنوز ریحانه گنگ بود و حرف نمی زد. یک روز پسر عمو حوصله اش سر رفت و با خود گفت: می روم، از روستای شهرمان با دختر دیگری ازدواج می کنم که حداقل کمی با من حرف بزند و از تنهایی بیرون بیایم، شوهر ریحانه به روستا رفت و با دختری ازدواج کرد و او را سوار اسب خود کرد و به خانه ریحانه آورد. ریحانه داشت روی حیاط دوغ درست می کرد که یک دفعه دختر از اسب پیاده شدو گفت: ای گنگ، ای گنگ، گنگَلاس، حریر را نزن توی دوغ .
منظور هووی ریحانه آستین لباس ریحانه بود که از جنس حریر بود که به ظرف دوغ می خورد. ریحانه تا چشمش به دختر افتاد، فهمید که شوهرش به خاطر حرف نزدنش برایش هوو آورده است، بغضش ترکید و گفت: کور کلاج پنبه زن، از راه رسیدی دم نزن. من سه پسر دارم، علی دارم، حسن دارم، حسین دارم.
و سنگها را برداشت و به سوی دختر روستایی که چشمش چپ بود پرتاب می کرد و به دنبالش می دوید تا او را کتک بزند. شوهرش تا این منظره را دید به ریحانه گفت: چرا هفت سال حرف نزدی ؟ ریحانه قضیه مادرش را برایش تعریف کرد. پسر عمو خوشحال شد و دختر چشم چپ را طلاق داد و به روستا برگرداند و سالهای خوبی در کنار دختر عمویش زندگی کردند.

راوی: ملوک زارع پور

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

شب بافق با استاندار یزد

 به گزارش هفته نامه افق کویر، مهران فاطمی