صندوقچه های پر فریاد

حتماً تا به حال در فیلم ها و خصوصاً کارتون ها و انیمیشین ها یک صندوقچه گنج دیده اید! صندوقچه های گنج ، صندوقچه هایی مرموز و اسرارآمیز و معمولاً کهنه و رنگ و رو رفته و پر از گرد و خاک و در عین حال پر از طلا و نقره. صندوقچه ها ویژگی هایی دارند. معمولا در جایی مخفی هستند تا دست هرکسی به آنها نرسد. صندوقچه ها نگهبان دارند و نه یک نگهبان عادی. یک غول ، یک اژدها و یا یک موجود اسرارآمیز. بعضی صندوقچه ها را حتی اگر بتوانی پیدا کنی و نگهبان آنها را هم بتوانی دور بزنی و فقط خودت بمانی و صندوقچه ، حالا باز کردن آنها دوباره اول ماجراست و کلی دردسر دارد. بعضی صندوقچه ها کلی قفل و چفت و بست دارند که با هر کلید و هر وسیله ای باز نمی شود و بعضی ها کلی سحر و افسون و جادو و جنبل برایشان خوانده اند که شکستن و باطل کردن آنها کار هرکسی نیست. بعضی صندوقچه ها را اینطور نیست که فقط قایم کنند بلکه آنها را یک جایی قایم می کنند که خطرناک هم باشد. بالای یک قله یا ته یک دره پر شیب ، کف یک اقیانوس با کلی کوسه گرسنه و یا وسط یک جنگل تاریک با بی نهایت مار سمی. بعضی صندوقچه ها خودشان روح دارند و با آدم حرف می زنند و مثلاً می گویند که چرا می خواهی من را با خودت ببری و شروع به نصیحت می کنند و یا ممکن است بد ذات و شرور باشند و با تو بجنگند و یا مهربان باشند و دوستی کنند. بعضی صندوقچه ها ظاهرشان هم زیباست و پر از نقش و نگار گل و بلبل و چمن و بوستان و یا پر از جواهراتی است که بر روی بدنه آنها تعبیه شده و یعنی صندوقچه به خودی خودش ارزش بالایی دارد. بعضی صندوقچه ها خیلی بزرگند و نمی توان آنها را از جایشان حرکت داد و بعضی ها خیلی کوچک اند و راحت می شود با یک دست هم آنها را جا به جا کرد. بعضی صندوقچه ها را شبیه شکل حیوانات می سازند و مثلاً شیر یا ببر و بعضی دیگر را به شکل های عجیب و غریب موجوداتی ناشناخته در می آورند و یا به شکل اشیاء باستانی و اسرارآمیز دیگر. بعضی صندوقچه ها را طوری ساخته می شوند که پس از گذشت مدتی خود به خود نابود شوند و از بین بروند و بعضی صندوقچه ها را طوری می سازند که همیشه باقی بمانند.
حالا برمیگردیم به داخل صندوقچه ها. قبلاً گفتیم داخل صندوقچه ها از طلا و نقره و مروارید و جواهرات و سنگ های قیمتی پیدا می شود. بعضی صندوقچه ها داخلشان نقشه یک گنج دیگر هم هست. بعضی صندوقچه ها داخلشان اسناد و راز و رمز های اسرارآمیز یک هنر رزمی و یا آداب و رسوم باستانی و یا اسرار یک واقعه عجیب رخ داده وجود دارد. بعضی صندوقچه ها ممکن است داخلشان یک ماده یا وسیله مرموزی باشد که یا آن وسیله یا ماده خودش خود به خود ارزش بالایی دارد مثل یک شمشیر باستانی و یا ردای فلان جادوگر بزرگ و یا آب چشمه جاودانگی و یا وسیله و ماده ای است که یک نیروی فوق برتری دارد و مثلاً میتوان با آن همه چیز را به طلا تبدیل کرد. بعضی صندوقچه ها داخلشان نگهبان هم دارد که معمولاً یک مار بزرگ سمّی است و یا موجود عجیب غریبی دیگر. بعضی صندوقچه ها مال یک نفر است و بعضی ها مال یک گروه و بعضی ها مال یک شهر. مال یک شهر…مثل بافق. بافق هم صندوقچه هایی دارد. صندوقچه های بافق پر از سنگ های قیمتی آهن و سرب و روی و … هستند. صندوقچه های بافق از آن نوع صندوقچه های باستانی هستند که زیر خروارها خاک پنهان شده اند و پیدا کردنشان مشکل است. تازه اگر هم پیدایشان کردی ، بیرون آوردن آنها هم مشکل است و خطر دارد. باز کردن آنها هم مشکل است و کار هرکسی نیست. نه اینکه بگوییم قفل و بست دارند و یا جادو و جنبل برایشان خوانده اند نه! پیدا کردن و بیرون آوردن و باز کردن آنها تخصص می خواهد.
صندوقچه های بافق از آن نوع صندوقچه هایی نیستند که فقط طلا و جواهر دارند و تمام ، این صندوقچه ها مثل همان صندوقچه هایی هستند که درونشان ماده ای ارزشمند وجود دارد که خود آن ماده را باید به کار گرفت تا محصول جدیدی خلق کرد. آهن را باید به فولاد تبدیل کرد. این صندوقچه ها نگهبان هم دارند و هرچند نگهبانشان یک اژدها و موجود عظیم الجثه نیست اما همان نیرو و قدرت اژدها را دارد. نگهبان آنها مردم بافق هستند. صندوقچه های بافق متعلق به همه مردم است. صندوقچه های بافق ، معادن بافق هستند. حال ما می خواهیم معادن بافق را مورد بررسی قرار بدهیم اما نه از جنبه مهندسی بلکه از جنبه اجتماعی و فرهنگی. یادتان هست گفتیم بعضی صندوقچه ها زنده هستند و روح دارند و با اطرافیان خود صحبت می کنند؟ ما معتقدیم که صندوقچه های بافق هم همین ویژگی را دارند! نه اینکه بگوییم مثلاً معدن چغارت می آید با آدم حرف می زند و از آب و هوای گرم بافق گلایه می کند! نه! منظورمان این است که معادن بر زندگی مردم بافق تأثیر می گذارند. معادن بافق خود به خود و فارغ از تخصص ها و پیچیدگی های استخراج و بهره برداری از آنها ، در شیوه زندگی و فرهنگ مردم بافق تأثیر می گذارند و نگرش آنها به زندگی را جهت می دهند. به این تریب ما می خواهیم معادن را از جنبه جامعه شناسی بررسی کنیم. سوالاتی مانند اینکه آیا می توان از یک طبقه اجتماعی به نام معدنچیان در بافق صحبت کرد و ارتباط این طبقه اجتماعی با طبقه های اجتماعی دیگر مانند معلمان ، بازاریان ، کارمندان و … چه می باشد؟ آیا منزلت اجتماعی معدنچیان بافقی در سطح مطلوبی قرار دارد و یا اگر نیست چه راهکاری باید برای ارتقای آن اندیشیده شود؟ آیا نحوه عملکرد نهادهای اجتماعی شهرستان در نحوه عملکرد معادن تأثیرگذار است؟ این سوالات و هزاران سوال مختلف دیگر را میتوان از منظر جامعه شناسی مطرح کرد. مثلاً تصور کنید که نتیجه یک بحث جامعه شناسانه پیرامون معادن به این صورت به دست آمده که عملکرد معادن با میزان همبستگی میان نهادهای شهرستان رابطه مثبت دارد و یعنی مشاهده شده که در دوره هایی که میزان همبستگی میان نهادها در سطح بالا و مطلوبی قرار دارد ، عملکرد معادن نیز در سطح مطلوبی بوده و بهره وری بالاست. برعکس در زمان هایی که میزان همبستگی میان نهادهای شهرستان در سطح پایینی قرار دارد ، عملکرد معادن نیز ضعیف بوده و بهره وری پایین است. به این ترتیب در مرحله بعدی سیاستگذاران و مدیران وارد عمل شده و بر اساس نتایج تحقیق فوق ، سیاست ها و خط مشی های افزایش همبستگی میان نهادهای شهرستان را در پیش می گیرند و در نتیجه بر اثر به کار بستن این سیاست ها و افزایش همبستگی میان نهادها ، عملکرد معادن نیز بهبود یافته و بهره وری آنها بالا می رود. ما همچنین معادن را از جنبه روانشناسی نیز بررسی می کنیم. از جنبه روانشناسی ممکن است با سوالاتی اینچنین رو به رو باشیم: معادن بافق چه تأثیری بر روی نگرش ها و عقاید مردم بافق می گذارند؟ آیا شیوه شناخت مردم از مسائل و مشکلات زندگیشان و به طور کلی شیوه شناخت مردم نسبت به محیط پیرامونشان با معادن آنها ارتباط دارد؟ رفتار مردم نسبت به یکدیگر و روابط آنها با هم تا چه اندازه متأثر از نحوه نگاه آنها و تأثیری است که از معادن خود می گیرند؟ چه معیارهای روانی ای برای استخدام کارکنان معدن باید در نظر گرفته شود؟ به عنوان مثال فرض کنید که نتیجه یک پژوهش روانشناسی به این صورت به دست آمده است که افراد درونگرا نسبت به افراد برونگرا برای کار در معادن مناسب تر هستند. در نتیجه آن فردی که مسئول مصاحبه و استخدام کارکنان می باشد ، از یافته های این پژوهش بهره برده و میزان درونگرا بودن و یا برونگرا بودن افراد را به عنوان یک معیار و شاخص برای استخدام در نظر می گیرد و به این ترتیب برای افرادی که درونگرا هستند امتیاز بالاتری منظور می کند. این موضوعات و موضوعات مشابه دیگر از جنبه روانشناسی مطرح می شود که عموماً با ساختار ذهنی افراد سروکار دارند. معادن از جنبه فرهنگی نیز قابل بررسی می باشند. از جنبه فرهنگی ، آیا معادن در شکل گیری زبان مردم بافق و اصطلاحات روزمره آنها مؤثر هستند؟ آداب و رسوم و مناسک محلی مردم بافق چه ارتباطی با نحوه نگاه آنها به معادن خود دارد و می تواند چه اثری بر روی عملکرد آنها بگذارد؟ آیا هنجارها و ارزش های فرهنگی مردم بافق نمی تواند متأثر از نوع رابطه آنها با معادن باشد؟ از جنبه سیاسی ، آیا درآمد حاصل از معادن باید تنها برای مردم بافق هزینه شود و یا متعلق به دولت و حاکمیت است و او باید تصمیم بگیرد و یا به همه مردم ایران تعلق دارد؟ آیا مدیریت معادن بافق باید در دست دولت و حاکمیت باشد و یا خود مردم می توانند فارغ از دولت و حاکمیت به اداره و راهبری معادن خود بپردازند؟ چه سیاست ها و راهبردهای کلانی باید در مورد نحوه فعالیت معادن تصویب شود؟ از جنبه اقتصادی ، آیا می توان از پدیده ای به نام بازار سنگ های معدنی صحبت کرد و اگر چنین بازاری وجود دارد ، سازوکارها و قواعد موفقیت در آن کدام اند؟ آیا سازوکار عرضه و فروش سنگ های معدنی بافق و خریداران آنها به خوبی سامان یافته اند؟ آیا پدیده خام فروشی که متأسفانه گریبان گیر صنعت نفت ما شده است ، در مورد معادن بافق نیز مصداق دارد و اگر هست چه راه حلی برای بهبود و اصلاح آن وجود دارد؟ از جنبه حقوقی ، چه قوانین و مقرراتی باید توسط مجلس تصویب شود تا نحوه فعالیت معادن و حدود فعالیت آنها را به درستی مشخص کند؟ چه سازوکارها و تمهیدات قانونی باید اندیشیده شود تا موضوع پیشگیری از تخلفات و جرایم در معادن به خوبی محقق شود و در درجه دوم اگر تخلف و جرمی صورت گرفت چه مجازات هایی برای خاطیان در نظر گرفته شود؟ از جنبه مدیریتی ، اگر معادن را به عنوان سازمان هایی در نظر بگیریم و همچنین سازمان ها و شرکت های دیگر مرتبط با معادن را نیز در نظر بیاوریم ، چه قواعد و دستورالعمل ها و رویه هایی باید بر آنها حاکم باشد تا کار ساماندهی و مدیریت معادن به خوبی صورت بگیرد؟ نحوه رفتار و تعامل با کارکنان معادن باید به چه صورتی باشد تا رضایت آنها و همچنین بهره وری سازمان به حداکثر برسد؟ نحوه تعامل سازمان با محیط پیرامون خود که شامل خود شهر بافق و در درجه دوم شامل کل ایران می شود باید چگونه باشد؟ می توان گفت که بحث های مدیریتی حول عملکرد معادن در حیطه بحث های شاخه مدیریت صنعتی می باشد. ما حتی معادن را از جنبه فلسفی نیز مورد بررسی قرار می دهیم. از نگاه فلسفی ، معادن را بخشی از طبیعت به حساب آورده و در نتیجه ، بحث های مطرح حول فلسفه طبیعت و نحوه رابطه و تعامل انسان با طبیعت می تواند مورد بررسی قرار گیرد و مثلاً این دست سوالات که محدوده تصرف انسان در طبیعت تا کجاست و آیا طبیعت و معادن می تواند در نحوه نگاه انسان به خدا و جهان موثر باشد؟
در اینجا پس از مرور بسیار کوتاهی که بر تعدادی از سوالات مطرح در زمینه های مختلف انجام دادیم و چند مورد از کاربردهای آنها را نیز ذکر کردیم اما ممکن است همچنان یک اشکالی مطرح شود و شائبه ای وجود داشته باشد و آن اینکه این بحث ها نهایتاً بیهوده هستند و سود چندانی ندارند. مگر نه این است که تنها مسئله ای که مهم است ، مسئله استخراج و بهره برداری از معادن است و این عمل به خوبی توسط مهندسان و متخصصان مربوطه صورت می گیرد و حال دیگر چه نیازی به بحث های فرهنگی و روانشناسی و … وجود دارد؟ در جواب باید بگوییم که ما همانطور که اشاره کردیم معادن جزئی از زندگی مردم هستند و یعنی به عنوان یک واقعیتی مستقل و جدا از زندگی مردم محسوب نمی شوند که بگوییم بر آنها تأثیری ندارند و تأثیری نمی پذیرند. ما نمی توانیم از این پدیده ای که در جهان خارج به عنوان معادن وجود دارد چشم پوشی کنیم و آن را دارای تأثیر و تأثر نسبت به مردم ندانیم. به علاوه از جنبه تجربی ، چه کسی می تواند مدعی شود که معادن به کلی از صحنه اجتماع مردم بافق بیرون هستند و جایی در بحث ها و گفتگوهای شهروندان ندارند؟ کار کردن در معادن به عنوان شغل و پیشه بسیاری از ساکنان مردم بافق محسوب می شود و حال سوال اینجاست که چه کسی می تواند ادعا کند که شغل انسان ، بر ویژگی های انسان و محیط او تأثیر نمی گذارد؟ شغل و حرفه و کار کردن افراد جزئی از زندگی افراد است و نمی تواند بر روی ویژگی های افراد و ویژگی های شهر و اجتماع افراد بی تأثیر باشد. به این ترتیب مسائل و موضوعات پیرامون معادن تنها به امور تخصصی و مهندسی محدود نمی شود و کل زندگی را در بر می گیرد. و اما پاسخ به این سوال که این بحث های علوم اجتماعی و انسانی پیرامون معادن چه سودی دارد؟ در جواب ، ما سود و ثمره این بحث ها را با عنوان «شناخت» مطرح می کنیم. شناخت نسبت به مردم بافق و نسبت به نیازها و دغدغه ها و خواست های آنها و همچنین شناخت و آگاهی نسبت به نخواستنی ها و در واقع مشکلات و مسائل آنها. در درجه بعدی ، این شناخت شامل خود معادن نیز می شود و یعنی فرض ما این است که با مطرح شدن بحث های اجتماعی پیرامون معادن ، به یک بینشی نسبت به معادن دست می یابیم و این بینش به ما کمک می کند تا در مورد مسائل مختلف معدن از جنبه های حقوقی ، سیاسی ، فرهنگی ، مدیریتی و … بهتر تصمیم بگیریم.
مثلاً از جنبه فرهنگی این مسئله مطرح است. اگر مقررات گذار فرهنگی که می خواهد در مورد مجوز فلان برنامه و فلان شرکت فرهنگی در بافق تصمیم بگیرد و در یک نگاه عمیق تر و دقیقتر و در بحث سیاست گذاری ، اگر یک سیاست گذار فرهنگی که می خواهد در مورد فرهنگ مردم بافق به طور کلی و ارکان برنامه فرهنگی بافق در طول مثلاً ۲۰ سال آینده تصمیم بگیرد ، اگر شناختی از نحوه مواجهه مردم با معادن و تأثیری که از آنها می گیرند نداشته باشد و یعنی درکی از چگونگی رابطه میان شغل افراد و زندگی و فرهنگ آنها نداشته باشد ، نمی تواند به یک برنامه مناسب که رشد فرهنگی را به دنبال داشته باشد دست پیدا کند. یا مثلاً از جنبه حقوقی فرض کنید که قانون گذار می خواهد که به تصویب یک قانون در مورد نحوه فعالیت معادن بپردازد. اگر او شناختی از رابطه مردم نسبت به معادن نداشته باشد و نسبت به ظرافت ها و پیچیدگی های این رابطه و تعامل آگاهی نداشته باشد ، نمی تواند به تصویب قانونی بپردازد که هم مورد رضایت مردم باشد و هم در کار معادن اختلالی ایجاد نکند. به این ترتیب در مورد ضرورت شکل گیری بحث های اجتماعی پیرامون معادن سخن بسیار است و ما تنها به گوشه ای از آنها اشاره کردیم. قصد ما در ادامه ، پرداختن به این مسائل و بررسی آنها و نگاه هرچه دقیقتر به رابطه میان معادن و جامعه و اجتماع مردم بافق می باشد تا به شناختی هرچه بیشتر و بهتر نسبت به هردوی آنها دست پیدا کنیم.
حسین بیانی مقدم

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

در اوج ناامیدی پیروز مسابقه شدم

 به گزارش هفته نامه افق کویر:خبرنگار ما در