ای گل که موج خنده ات، از سر گذشته است
آماده باش،گریه ی تلخ گلاب را
********
به ذوق ناله ی من، آسمان، مستانه می رقصد
جهان، ماتم سرا گردد اگر من از نوا افتم
********
جمعی که چون قلم، پی گفتار می روند
چون طفل نی سوار، به جایی نمی رسند
********
حاشا که خلق، کار، برای خدا کنند
تعظیم مصحف از پی نقش طلا کنند
********
با بی هنران، اختر بد، کار ندارد
این سنگ بر آیینه ی اهل هنر آید
********
مرا ز روز قیامت، غمی که هست این است
که روی مردم عالم، دوباره باید دید!
********
روشندلی نماند در این باغ و بوستان
با خود مگر، چو آب روان گفتگو کنم
********
صاحب نامند ما عالم و ما تیره روز
طالع برگشته چون نقش نگین داریم ما
گردآوری؛ علی اصغر کلانتری
برگرفته از؛ دیوان صائب تبریزی