با گويندگي در برنامه زنده راديويي گل ميگي و گل مي شنوي

چه شد وارد حیطه اجرا در رادیو شدید؟
باتوجه به اینکه بعداز گرفتن دیپلم کارخودم رابه صورت فعال درعرصه هنر تئاتر شروع کردم تمایل هم داشتم که تحصیلاتم را در همین زمینه ادامه بدهم،اما به دلایل متعددی مثل مخالفت والدین مجبور به تحصیل دررشته پرستاری شدم. بعداز فارغ التحصیلی درررشته پرستاری با مشورت یکی از دوستانم تصمیم گرفتم از طریق باشگاه خبرنگاران جوان علاقه خودم را درعرصه گویندگی و اجرا پرورش بدهم. و بعداز سپری کردن دومرحله (مقدماتی و پیشرفته) کلاس گویندگی نزد اساتیدی مثل دکتر سروش و خانم سلطانی و پذیرفته شدن در تست اجراء به صورت گوینده در این مرکز مشغول به کار شدم.
خانم فرجی شما برنامه دوستان جوان را پر انرژی و گرم اجرا می کنید لطفا از اجرای این برنامه پر شنونده برایمان بگویید ؟
برنامه دوستان جوان همانطور که از اسمش پیداست شامل گروه سنی جوانان میشه. باتوجه به جنس صدا و اکتیو بودن اجرای بنده و لطفی که همکاران داشتند و دارندتصمیم گرفته شده که بخشی از ارتباط با جوانان و اجرای آن رابه عهده بگیرم که خوشبختانه دوستان جوان خوبی هم ا ز طریق این برنامه پیدا کردم.
چه شد که به عنوان یک گوینده رادیو از طریق برنامه تلویزیونی وارد اجرا در تلویزیون شدید ؟
باتوجه به شناختی که همکاران واحد سیما از بنده داشتند اوایل به صورت گزارشگر همکاری داشتم و بعد در چند برنامه به صورت مجری این همکاری ادامه پیدا کرد.
شنوندگان هنگامی که به صدای یک گوینده خو می گیرند و صدای او در ذهنشان ملکه میشود، وقتی تصویر آن گوینده را می بینند نسبت به آن واکنش نشان می دهند .شما خودتان چه نظری دارید ؟
این یک حرف منطقیه که رادیو به عنوان رسانه گرم شناخته میشه . یعنی همزمان با انجام دادن فعالیتهای روزمره خودمون به برنامه های مورد علاقمون هم گوش کنیم، بدون اینکه در بازده مثبت کارمون خللی وارد بشه . در ضمن می توانیم تصویر گوینده یا گزارشگر و یا بازیگران رادیویی را به هر صورتی که ذهن خودمون می پسنده تصویر کنیم و به آنها شکل و قیافه بدهیم. مطمئنا با دیده شدن یک گوینده در قاب تلویزیون این تصورات ناخواسته دستخوش تغییراتی میشود که اغلب برای ما ناخوشاینده، چون هنگامی که ظاهر وقیافه کسی را می بینیم با تصویر ذهنی ما همخوانی نداره.
موفقیت گویندگی در رادیو را حاصل چه چیز می دانید ؟
البته تا رسیدن به موفقیت راه طولانی باید طی بشود ولی رسیدن به این مرحله را هم حمایتهای خانواده علی رغم مخالفتهای اولیه ، اعتماد مدیران و همکاران، واز همه مهمتر تمرین تمرین تمرین خودم می دانم و مطالعه ی کتابها و منابع مختلف برای اجرای هر برنامه و لطف وعنایت الهی.
نخستین اجرای تصویری اتان در شبکه تابان برنامه ای سیاسی محور بود. برایتان پیدا کردن دوربین ها و استفاده از واژه هایی مانند بیننده به جای شنونده سخت نبود؟
اولین اجرای تلویزیونی من برای یک ویژه برنامه انتخاباتی بود در دوره دهم ریاست جمهوری و برنامه زنده ویژه ی این حماسه ملی. به هرحال بایستی هم قابلیتها و توانمندی اجرای تلویزیونی خودم را برای سالهای بعد تضمین می کردم و هم به اعتماد همکاران خوب خودم در این خصوص پاسخ مناسبی می دادم.
یادمه در یک ربع اول برنامه یک مهمان ویژه و نخبه داشتیم . قرار شد آیتمی را باایشان بریم روی آنتن و بعدبا اشاره کارگردان این بخش تمام بشه. به هرحال در برنامه های رادیویی دست ما خیلی بازتره و اختیار عمل بیشتری داریم که با این سابقه ذهنی بخش مورد نظر را شروع کردم. گفتگو با این خانم جوان ادامه داشت تا اینکه این مهمان عزیزمون به خاطر اینکه کمی هول شده بود شروع کرد به تپق زدن ، مدام کلمات را پس و پیش می گفت و با وجود اینکه به عنوان مجری
هر بار جملات ايشان را اصلاح مي کردم ولي اين روند ادامه داشت ، خب برنامه از لحاظ سياسي اهميت بالايي داشت و ادامه اين جريان ضربه ي بدي به ماحصل کار وارد مي کرد. من هم بلافاصله بدون هيچ اشاره اي از کارگردان و تهيه کننده بينندگان را دعوت کردم به ديدن ادامه برنامه و با ميهمان هم خداحافظي کردم. با قطع اين آيتم کارگردان و تهيه کننده ودستياران و… خلاصه عده ي زيادي از همکاران ريختند داخل استوديو و شروع کردند به توبيخ بنده. من هم که فضا را متشنج ديدم مجبور شدم ما وقع را توضيح بدم تا باخيال آسوده حق را به من بدن و ادامه برنامه را پي بگيريم.
آيا بازهم براي اجراي تلويزيوني در شبکه تابان دعوت به کار شديد ؟
بله، در چند برنامه زنده تلويزيوني به عنوان مجري ومجري دوم حضور داشتم ولي متاسفانه به خاطر اينکه اغلب اجراي برنامه هاي راديويي من به صورت زنده است کمتر مي توانم با واحد سيما همکاري داشته باشم وگاهي هم ناچارم پيشنهادات مربوط به گزارشگري را هم رد کنم.
آيا طي اين مدت پيشنهاد بازي در تئاتر را هم داشتيد؟
بله. درسال ۷۷-۷۶ ۱۳ بلافاصله بعداز اخذ ديپلم وارد عرصه تئاتر شدم وهمان سالها در جشنواره تئاتر استاني به خاطر بازي در نمايش «عروس چاه» بازيگربرتر زن شدم . اين فعاليت را تا سالهاي اخير هم ادامه دادم و باز هم توانستم در جشنواره هاي متعددي مثل بسيج و فرهنگ وارشاد هم رتبه هاي خوبي را کسب کنم.
اجراي يک برنامه زنده راديويي که اجتماعي است چه محاسني مي تواند داشته باشد ؟
اجراي برنامه اجتماعي راديويي زنده به نوعي ميشه گفت نفس کشيدن با شنونده يعني يک نوع خاصي مهموني رفتن. يک مهموني جذاب ودلنشين که همه هستن ، پدر بزرگ مادر بزرگ عمه عمو و خاله و دايي وپدر ومادرو اعضاي خانواده و خلاصه همه گروههاي سني . گل ميگي و گل مي شنوي، گاهي وقتها پاي درد ودلاشون مي نشيني، يک مشکلي را مطرح مي کني و بقيه به خاطر حل مسئله زنگ مي زنن، پيامک ميدن و خلاصه با شنونده چند ساعتي زندگي مي کني.
اطرافمان افرادي هستند که علاقمندند مجري يا گوينده شوند، شما به عنوان گوينده راديو چه پيشنهادي برايشان داريد ؟
پيشنهاد بنده اين هست که حتما حتما اين علاقه را جدي بگيرن، چون مطمئنا با پرورش استعداد و توانمندي خودشون در اين عرصه و داشتن تحصيلات منطقي در اين زمينه به نتايج قابل قبولي مي رسند و يک احساس خوب ناشي از صدا و لحن مناسب در آنها شکل مي گيره.
در اجراء اولويت شما راضي نگهداشتن مخاطب است يا رسانه ؟
البته هر دو بايستي در راستاي هم باشه ، يعني در چارچوب خطي مشي و قوانين رسانه اي با شنونده ارتباط صميمانه و دلچسبي را برقرار کرد.
براي اجراي يک برنامه راديويي يا تلويزيوني تا چه اندازه اعتماد به نفس را شرط موفقيت مي دانيد ؟
ميشه گفت نصف اجراي چنين برنامه هايي داشتن اعتماد به نفسي است که ناشي از مطالعه ، توانمندي و تمرين خود فرد باشه.
در زمان اجراي برنامه وگويندگي عصبي هم مي شويد ؟
وقتي خودم تپق بزنم و يا اجراي دلخواهم را نداشته باشم خب مسلما حس بدي بهم دست ميده.
بهترين و دلپذيرترين گفت وگوي شما تا اين لحظه با ميهمانان برنامه هاي راديويي کدام گفت وگو بوده است ؟
دو سال پيش در همين برنامه دوستان جوان ، به مناسبت روز مادر داشتيم صحبت مي کرديم که تهيه کننده برنامه از طريق گوشي بهم اطلاع داد که با دوتا ازمادران ارتباط تلفني برقرار کرديم. وقتي شروع به صحبت کرديم واقعا غافلگير شديم. چون مادر خودم و ديگر همکار گوينده ام روي خط ارتباطي بودند. تا چند لحظه واقعا متحير بوديم و نمي دونستيم که از مادر خودمون توي برنامه زنده چه سوالي بپرسيم. آخه جالب اينه که مادر خودم واقعا خجالتي و کم رو هستند.
غير از گويندگي دوست داشتيد کدام حرفه را در رسانه ادامه مي داديد ؟
الان هم غير از اجرا ، گزارشگري و نويسندگي و بازيگري نمايش هاي راديويي را فراموش نکردم ولي به تهيه کنندگي هم علاقمندم و اميدوارم بتونم يک روزي يک ويژه برنامه ي خاص براي بچه ها يا سالمندان بسازم که واقعا اثر بخش باشه.
چقدر در مقابل ناملايمات زندگي صبور هستيد ؟
خانمهاي ايراني همگي با واژه صبرآشنا هستند چرا که فرهنگ و اصالت ايراني ما آميخته شده با مذهب و دينمان. منم مسلما سعي مي کنم با تاسي از بزرگانمون براي حل مسائل و مشکلاتم صبور ومنطقي باشم و به ائمه متوسل بشوم.
بعداز سالها گويندگي برنامه زنده درراديو بازهم پيش مي آيد که در زمان اجراي برنامه قلبتان تاپ تاپ کند ؟
مطمئنم اگر زماني برسد که اين حالت را نداشته باشم يعني روزها ديگر پيشرفتي در کارم حاصل نمي شود،
اين تالاپ تولوپ قلبم تلنگري است براي اجراي بهتر در برنامه هاي بعدي ام.
آيا در برنامه زنده راديويي پيش آمده که نتوانسته باشيد جلوي اشکها و يا خنده هايتان را بگيريد ؟
من باشنونده هام زندگي مي کنم. حرف مي زنيم. درد دل مي کنيم. اشک مي ريزيم. يا از ته دل خوشحال مي شويم و مي خنديم. وبراي هم بهترين آرزوها را مي کنيم. بله ماگوينده ها هم احساسات داريم.من دردو برنامه گريه کردم.برنامه اي که مادر دل شکسته اي زنگ زده بود و از قهر چندين ساله پسرش و تنهائيش گله مي کرد. ودر برنامه اي که ارتباط زنده با حرم مطهر رضوي برقرار کرديم و دلم يکهو هواي امامم آقا علي بن موسي الرضا(عليه السلام) را کرد.
چقدر براي صدايتان ارزش قائليد و حاضر هستيد در زندگيتان چه چيزي را برايش از دست بدهيد ؟
صداي من به خاطر حرفه ام وسيله ارتباطي من با يک دنيا شنونده است پس خودم هم ارزش زيادي برايش قائلم. اين قشنگ نيست که به خاطر يک ارزش، ارزشهاي ديگر را فدا کنيم ولي سعي مي کنم با تمرين و تغذيه خوب حفظش کنم.
کارتونهاي مورد علاقه اتان در زمان کودکي ؟
پسر شجاع – حنا دختري در مزرعه- فوتباليست ها- هاج زبور عسل
آيا در بچگي اتان هم دوست داشتيد در مدرسه و جمع فاميل مجري شويد وگويندگي کنيد ؟
هم دوست داشتم و هم اجرا مي کردم. يادمه فقط بچه هاي سوم ابتدايي حق داشتند در نمايش مدرسه شرکت کنند. ولي من از همون سال اول مدرسه مادرم را بردم تا اجازه حضورم در نمايش مدرسه را از مربي بگيرد. وهميشه سر صف يا قرآن مي خواندم و يا مجري جشنهاي ۲۲بهمن و مراسمها بودم و اغلب کارهاي فرهنگي مدرسه بر عهده ي من بود.
بچه که بوديد دوست داشتيد چکاره شويد ؟
متخصص قلب و هنر پيشه
اگر يک روزي نتونيد از گويندگي پول در بياوريد چيکار مي کنيد ؟
اگر پول در نيارم بازم به گويندگي ادامه مي دهم ولي اگر يک روزي ديگه صدا نداشته باشم شايد برم سراغ پرستاري
اهل آشپزي هم هستيد ؟
بله، گاهي وقتها آشپزي مي کنم و دست پخت خوبي هم دارم.غذاي مورد علاقه ام « قليه ماهي» البته با دست پخت مادرم وکشک و بادمجون هست.
به نظرتون گويندگي چه طعمي ميتونه داشته باشه؟ و چه رنگيه ؟
گويندگي طعم دلچسب بستني در هواي داغ کويري را داره. وبه رنگ زيباي رنگين کمونه.
براي جوانهاي همسن و سال خودتون حرفي براي گفتن داريد؟
دوستان جوانم، براي رنگي شدن دنياي قشنگ زندگيتون همين الان دست به کار شويد ، قلم را به دست بگيريد و خاطرات زندگيتون و حرفهاي شنيدني دلتون را بنويسيد، چون هيچ کس فرصت زيبا کردن زندگي شما را ندارد ، پس قدم اول را همين امروز برداريد.
هنگامي که براي خداحافظي از او جدا مي شدم در پاسخ به تشکرم گفت: شما محبت را قورت داده و معرفت را نوش جان نموده ايد که همانجا از خودم پرسيدم مگه محبت و معرفت خوردني اند؟!
معصومه فلاحتي

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

رییس پلیس راهور شهرستان بافق بزرگترین معضل شهرستان بافق موتور سوارانی که هنوز به سن قانونی نرسیده اند

 به گزارش هفته نامه افق کویر؛ نیاز به