کمبود منابع انسانی، مانعی بزرگ بر سر راه توسعه بافق

روزگار بافق و مسایلش یادآور این ضرب المثل فارسی است که می گوید: « از اسب افتاده ایم؛ اما از اصل نه»
در روزگارانی نام بافق و مردانش به عنوان مردان شجاع و کشورگشا معروف و شهره بود و آن مقدار پیش رفتند تا در ارکان حکومت مردانی از این سرزمین وجود داشتند؛ اما ورق برگشت و به قول صاحب تاریخ بیهقی « روزگار لونی دیگر گرفت» آن مردان و پهلوانان به تاریخ پیوستند و اگر ما که فرزندان آن آنان هستیم، یادی از آنان نکنیم؛ اذهان آنها را فراموش خواهد کرد؛ همین اندازه بگویم، آنچه که اکنون موجب شده تا نام آنها به نیکی یاد شود، همان باقیات الصالحاتی است که در قالب اراضی کشاورزی، قنوات، آب انبارها و …. بر جای گذاشتند!
این مقدمه را آوردم تا بگویم یکی از مسایلی که اکنون برای ما لاینحل باقی مانده و هنوز بطور اساسی به آن نپرداختیم، نداشتن نیروهایی در بدنه دستگاههای عریض و طویل اداری است! این موجب شده لطمات جبران ناپذیری به ما تحمیل شود که نمونه بارز آن را در داستان ناتمام معدن D19 دیدیم که در حوالی سال ۱۳۷۲ اتفاق افتاد و تا الان که سال ۱۳۹۲ هستیم، کسی خبری نداشت؛ یا ماجرای بندر خشک که الحق و الانصاف، پتانسیل احداث آن در بافق موجود هست؛ ولی سر از شهر همسایه سربرآورد و به ما گفتند که فقط برای بافق طرح مطالعه بوده و شرایط ایجاد و تاسیس آن در شهرهای دیگر بهتر از بافق است! به قول عرب زبانها «العهده الروای»؛ یعنی مسئولیت نقل این داستان بندر خشک بر عهده راوی است و من درستی و نادرستی آن را تایید نمی کنم. از موضوع دور نشویم که سخن بر سر این بود که بافق مدیر یا کارشناس یا نیروی قابلی ندارد تا در این مواقع حساس پا در میدان بگذارد و یار و مددکار همشهریان خود باشد!
اخیرا حرکتهایی صورت گرفته و با راه اندازی کارگروههایی سعی بر این است تا از اساتید و صاحبان ایده دعوت گردد تا این نقیصه جبران شود؛ اما بطور حتم اگر فردا هم شروع کنیم، حداقل یک دوره ۱۵ ساله ایی نیاز خواهیم داشت!کاری که شهرهای همجوار ما و یا برخی از مرکز استانها از جمله کرمان و اصفهان آغاز کردند و هم اکنون موقع چیدن میوه های آن کاشتن هاست که توانستند نیروهای خود را در بدنه وزارتخانه ها و حتی استانداری ها و فرمانداریها وارد کنند! تعجب برانگیز نیست اگر بگوییم که بافق با انکه خوراک فولادهای بزرگ کشور و خارج را تامین می کند، عزل و نصب مدیران آن توسط این دو استان صورت می گیرد! شگفت زده نخواهید شد که اگر بگوییم کارخانجات مادر لکوموتیو یا همان اساس در بافق هست؛ ولی عزل و نصب مسئولان آن در دستان مدیران تهران نشین هست و این رئیس و مدیر می رود و آن یکی می آید! حال تصور کنید که اگر بافق در سطوح عالی وزارت خانه ها افراد یا نیروهایی داشت؛ اولا اگر مدیری هم جابجا می شد موضوع توسعه بافق رنگ نمی باخت! و این پیشرفت در حال حرکت بود و دوم این که نمی گذاشت تا حقی از مردم و همشهریان خود ضایع بشود! نتیجه آن که باید با تمام ظرفیت برای جبران این کمبود منابع انسانی تلاش نمود! و آستین همت را بالا زد؛ ؛ چرا که اصالت ما بزرگی و مردانگی و شجاعت است و باید به آن مجددا بازگردیم ؛زیرا که گفته اند:
« از اصل نیفتاده ایم»
محمد حسین تشکری

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

پیرایش آقایان دشوار تر از آرایش بانوان است

 به گزارش هفته نامه افق کویر؛ واژه سلمانی