اعتبارات تمام شد!

شخصی بالای درخت خرما بود، وقتی خواست پایین بیاید ترسید! درهمان بالای درخت نگاهش به گنبد امامزاده افتاد و گفت : یا امامزاده اگر صحیح و سالم پایین رسیدم یک پیت نفت نذر چراغ هایت می کنم . وقتی آرام آرام پایین آمد با خودش گفت حالا که پایین رسیدم دیگر احتیاجی نیست تا نذرم را ادا کنم ! همین که پایش را بر روی زمین گذاشت خاری از درخت خرما در پای او فرو رفت و ناگهان فریادی از سر سوزش برآورد و گفت : یا امامزاده من نذر کردم درست؛ ولی شما «پیت نفتت را آوردی و من به شما نفت ندادم !»
این ضرب المثل ما را به یاد جملات مسئولان شرکت گاز استان یزد و راه و شهرسازی می اندازد که می گویند: اعتباری نداریم. اگر به شماره ۶۱۸ به تاریخ یکشنبه نهم آذر ماه سالجاری هفته نامه افق کویر، صفحات یک و دو، در مصاحبه با حجت الاسلام دکتر دخیل عباس زارع زاده، نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی نگاهی بیندازید این جملات را می خوانید.
« طی صحبت هایی که با «پیله ور» مدیر کل گاز استان یزد انجام دادم و پیگیریهایی که صورت گرفت، کلیه لوله هایی که در شش کیلومتر مانده به بافق لازم بوده تأمین شده است و قرار گردیده گاز را وارد بافق نمایند تا مسیر یزد بافق کامل شود. مرحله اول قابل بهره برداری است، دو مرحله دیگر مانده که با کمبود اعتبار روبرو شده است، پیگیری می کنیم تا انشاا… اعتبارات لازم را برای مرحله های باقیمانده تأمین کنیم»
آری! این قول پیگیری در خصوص کمبود اعتبار گاز است و اما درباره دوبانده نمودن جاده یزد- بافق در ادامه همین مصاحبه می خوانید« درمورد جاده، مرحله سوم آن چون مربوط به طرح های مهر ماندگار بوده و اعتبارات آن نیز در دولت قبلی انجام گرفته است، ولی در حال حاضر ادعا می کنند که این اعتبار تأمین نشده! انشاا… شخصاً هفته آینده در استان یزد موضوع را پیگیری می کنم»
بله ! این هم قول دوم پیگری درباره کمبود اعتبار برای جاده یزد- بافق هست! مشکل چیست و چرا بدین جا ختم می شود که برای برخی از طرح های رفاهی مردم اعتبار نیست و یا کمبود اعتبار است و از دیگرسو می بینیم در مرکز استان طرح های عمرانی میلیاردی در ظرف مدت کمی بهره برداری می شود و یا فلان روستای دور افتاده از نعمت گاز برخوردار می شود و یا جاده کمربندی شهر همجوار ما احداث می شود! ما بخیل این نیستیم و حسرت هم نمی بریم! آرزوی ما رفاه مردم است! فرقی نمی کند چه مربوط به این شهر باشد یا شهر و روستای دیگر! همه آدم هستیم و «بنی آدم اعضا ی یکدیگرند»؛ ولی چرا نامساوی و نامتعارف! یک شهر به تمامی امکانات رفاهی مجهز می شود و سرعت رشد آن قابل قیاس نیست و یک شهر مثل بافق که به قول مدیر عامل شرکت سنگ آهن اگر روز توسعه بافق از پانزده سال پیش آغاز شده بود. الآن بافق چهره ایی دیگر داشت. (رجوع کنید به پایگاه اینترنتی مرکز اطلاع رسانی شرکت سنگ آهن- دیدار مدیر عامل با ایثارگران) حال می خواهیم به این پرسش پاسخ بدهیم که ما مردمان عادت کرده ایم، تمامی کارها را به دوش مسئولان بگذاریم! از رئیس بنا بر آن که حکم آن رئیس هست انتظار داریم پیگیری کند؛ اما خودمان وارد گود نمی شویم! و این آفتی است که به جان ما متأسفانه نشسته است! و حاضر نیستیم تا خودمان را تکانی بدهیم و حرکتی کنیم و خود همگی مسئول شویم و احساس وظیفه کنیم و پا دررکاب حاضر شویم. چگونه است که در خلق حماسه های سیاسی مانند انتخابات ۲۴ خرداد ماه چشم دشمنان نظام مقدس مان را کور کردیم؛ اما برای یک پیگری ساده مانده ایم! آیا مسئولان ما را کشان کشان و با زور به پای صندوق های رأی کشاندند! خیر! از آنجایی که برخود تکلیف دانستیم و از آنجایی که وظیفه خود فرض کردیم با جان و دل آمدیم و آن حماسه بزرگ خلق شد. پس خلاصه کلام اینکه «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعيته» سرپرست هستید و همه جوابگوی مردم زیر دست خود هستید.(کتاب منیه المرید، شهیدثانی، ص ۳۸۱) ما باید از طرق قانونی خواسته های خود را دنبال کنیم، باید احساس سرپرست بودن در همه ما به وجود بیاید. آن زمان است که داستان اول سر مقاله پیش می آید : یا امامزاده آیا پیت نفت را آوردی که من به شما نفت ندادم ! آیا ما مردمان خود مسئول شدیم که اعتبار طرح های گاز و جاده به ما نرسید؟ آیا خود پیگیری نمودیم و یا چشم به دهان فلان مسئول دوختیم تا او حرفش را بزند و دفاع کند!
محمد حسین تشکری

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

رهایی از سایه‌های گذشته و تولدی دوباره

به گزارش هفته نامه افق کویربافق؛ در عمق