مثنوی

بنویس با چشمانی که اشک آلود است
لحظه گریستن قرمز مانند یاقوت است
بنویس از دلی که می شکند از هجر و بی کسی یا زبغضی که لحظه درد توأم با آه همچو باروت است
بنویس از سکوتی که در سینه انباشته شده
بدان که بی فریاد برای ظالمان همچو تابوت است
بنویس از قدرت شب نشینی و ذکر و دعا
لحظه ای که دست به آسمان همچو نیایش جالوت است
بنویس از دستی که بهر رزق بلند است بسوی حق
نه دستی که سوی بنده شد دراز و لیاقتش ناقوت است
پشت به ابلیس کن و رو به خالق خود ای انسان
خالصانه بخوان خدایت که یادش به از ذکر صدها حاروت است
سید محمود حکیمی بافقی

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

صدای افق

بی توجهی به تفرجگاه آهنشهر با سلام و