نزدیک به ۳ ماه از آغاز سال تحصیلی ۹۳-۹۲ می گذرد و تقریبا تعلیم و تریبت آینده سازان ممکلت روی ریل افتاده و امید اولیاء و مربیان این است که حاصل زحماتشان تربیت فرزندانی باشد مفید برای خود و جامعه.
مسلما یکی از دلائل رنجوری بافق در امروز عدم اهتمام به تعلیم و تعلم در سالیان دور است آن روزهایی که برخی از شهرهای همجوارمان دنبال ایجاد دبیرستان و دانشگاه در شهرشان بودند محرومیتها و گاه خودخواهی برخی که علم را برای طبقه خانوادگی خود می خواستند شهر ما را از برخورداری از دانایی و توانایی بازداشته و امروز که موسم چیدن میوه درختان تحصیل است ما مانده ایم و کم ثمری و حتی حسرت و افسوس از گذشته.
در اینکه بافق تحصیلکرده و فرهیخته کم ندارد شکی نیست؛ اما به نسبت آنها که چند قدمی جلوتر رفته اند و کیلومترها پیش افتاده اند عقب افتادگی ای داریم که برای جبرانش باید همتی کرد مضاعف.
برعکس این موضوع وقتی با برخی از دانش آموزان شهرمان از رغبت و تلاششان برای تحصیل می پرسیم در لفافه سخنشان بی رغبی ای برای درس خواندن موج می زند.
به این جمله یکی از مسؤلان شهرمان در حوزه تعلیم و تربیت دقت کنید:برای کلاس کنکور تابستان گذشته فقط ۳ دانش آموز ثبت نام کردند.
به نظرتان با وجود امکانات آموزشی امروز که برای موفقیتهای تحصیلی وجود دارد چرا در بین دانش آموزانمان عزم جدی برای فتح قله های دانش در سطوح عالی دیده نمی شود؟چرا انگیزه دانش آموزانمان برای کسب رتبه های یک یا دورقمی کنکور پایین و تا حدی دور از دسترس است؟ اگر رشد قبولی در کنکور سراسری که گذشت را بپذیریم آیا رشته های قبولی و دانشگاههای انتخاب شده در برآوردن نیازهای آتی شهرمان کارساز خواهد بود؟
به نظر می رسد آسیب شناسی علت بی انگیزگی ای که برای تحصیل دامنگیر دانش آموزان شهرمان شده است و پیدا کردن راهکار برای ایجاد روحیه آموختن و یقین به این نکته که «العلم سلطان» و «تلازم توانایی با دانایی» نیازمند کار پژوهشی است که اگر امروز به آن نپردازیم فردا بسیار دیر خواهد بود.
محمد علی قاسم زاده
فریبکاران در کمینند
اگرچه در پیرامونمان افراد خوب و خوش نیت