برای درک بهتر این مسأله داستانی از نویسنده این مقاله برایتان نقل می کنیم: هنگامی که جوان و تازهکار بودم، در اداره ای به عنوان بازاریاب مشغول به کار بودم. فعالیت من بسیار خوب بود و مشتری ها بسیاری داشتم و از نظر کاری هرگز کم نمی گذاشتم. اما مشکل من این بود که همیشه دیر سرکار حاضر می شدم. متأسفانه مجبور بود از جلوی اتاق رئیس رد شوم. او هر روز صبح با دیدن من سرش را پایین می انداخت، به ساعتش نگاه میکرد و سرش را به نشانه تأسف تکان میداد. این رفتار او برای من به یک کابوس تبدیل شده بود و نمی توانستم این مسأله را تحمل کنم.
یک روزکه فقط ۵ دقیقه دیر سرکار حاضر شدم، او دوباره همان کار را تکرار کرد. این مسأله موجب عصبانیت من شد. به همین دلیل، با خشم وارد اتاق او شدم و داد زدم: «دست از سر من بردار!»
همان روز اخراج شدم. در آن زمان ما هیچ کدام برای یکدیگر ارزش قایل نبودیم. من نمی توانستم درک کنم وقتشناسی چقدر برای او مهم است و او نمی فهمید من چقدر دوست دارم او واکنش مثبت از خود نشان دهد. رابطه ما هرگز درست نشد.
اما اکنون، پس از ۱۵ سال، من خود مدیر شده ام و خوب می دانم یک مدیر موفق کسی است که بتواند ذهن بازی داشته باشد و به کارمندان خود نیز اجازه دهد حرف های خود را بیان کنند. البته برخی مسایل هستند که نگفتنشان بسیار بهتر از گفتنشان هستند.»
برای اینکه بدانیم چه حرف هایی را نباید هرگز به مدیر خود بگوییم، تحقیقی انجام شده و نتیجه آن در ادامه نوشته شده است.
۱٫ شما به من نگفتید این کار را انجام دهم
وقتی کار مهمی باید انجام شود و شما به روی خودتان نمی آورید، بدترین حرف برای توجیه آن این است که به مدیرتان بگویید: «شما که به من نگفتید این کار را انجام دهم.» با این حرف در واقع امنیت شغل خود، امکان اضافه حقوق یا ارتقا موقعیت خود را از بین می برید.
۲٫ من فقط برای پول کار می کنم
شاید در کشورهایی همچون چین بسیار عادی باشد که مردم فقط و فقط برای پول کار کنند. یعنی اگر کارفرما حقوق و مزایای آنها را به موقع پرداخت نکنند، کارمندان خیلی راحت از کار خود استعفا خواهند داد. یا اگر متوجه شوند کسی که شرایط مشابه آنها را دارد بیشتر حقوق می گیرد، حتما کار خود را ترک خواهند کرد. اما در اینجا اگر کارفرما متوجه شود تنها هدف کارمند کار کردن برای پول است، خیلی سریع او را اخراج خواهند کرد.
۳٫ مشکلی وجود دارد
اعتراض در مورد وجود مشکل بسیار آسان است. اما پیدا کردن راهکار برای حل آن دشوار است. مدیران دوست دارند کارمندانشان مشکلات را حل کنند، نه اینکه با مواجه شدن با مشکل دست از کار بکشند. هنگام مواجهه با مشکلات به جای اینکه بگویید مشکلی وجود دارد، راه حلی برای آن بیابید و آن را برطرف کنید.
۴٫ دوست دارم کارهای آسان تر را انجام دهم
هستند کارمندانی که خیلی بی فکرانه و راحت به مدیر خود می گویند دوست دارند کارهای آسان انجام دهند و برایشان مهم نیست چه موقعیتی داشته باشند. این واضح ترین زنگ خطر است. کارمند با این حرف خیلی رک به مدیر می گوید امیدی به پیشرفت یا پرورش مهارت هایش نداشته باشد. مسلما هیچ مدیری دوست ندارد برای فردی هزینه کند که صدسال بعد هم همین است که اکنون هست.
۵٫ این کار خیلی زمان می خواهد
برای یک مدیر، هیچ چیز بدتر از این نیست که کارمند برای انجام کارهای خود یا پیشبرد پروژه های شرکت در مورد طولانی شدن زمان آن اعتراض کند. پروژه های کاری هرچقدر هم طول بکشد، کارمند باید آنها رابه بهترین شکل انجام دهد.
۶٫ شاید بهتر باشد کار دیگری انجام دهم
هرگز در مورد کار خود اعتراض نکنید. اگر شغلتان را دوست ندارید، استعفا بدهید. اگر مشکلی در انجام آن دارید، آن را درست کنید. اگر فردی هست که موجب ناراحتی شما می شود، خشم خود را به دیگران انتقال ندهید. اگر از شغل خود راضی هستید، پس اعتراض نکنید. وقتی در کاری مشغول می شوید، مدیر روی شما حساب می کند. نمی توانید در نیمه راه به او بگویید کار شما را عوض کند چون شما خوشتان نمی آید!
۷٫ قول می دهم آن را انجام دهم
اگر خودتان می دانید نمی توانید کاری را درست یا به موقع انجام دهید، هرگز به مدیر خود قول انجام آن را ندهید. در این مواقع بهتر است صادق باشید. شکست خوردن در کاری که قول انجامش را داده اید بسیار بدتر از قبول نکردن آن است.
۸٫ این کار خیلی سخت است
اگر کاری آسان باشد، همه می توانند آن را انجام دهند. بنابراین شما هیچ کار بزرگی انجام نمی دهید و نباید انتظار داشته باشید برای انجام آن تشویقی هم دریافت کنید. این کارهای سخت هستند که موقعیت و حقوق یک کارمند را تغییر می دهند. اگر پروژه ای به نظرتان سخت بود، راه های انجام درست آن و به نتیجه رساندن آن را پیدا کنید.
۹٫ من با بحث موافقم
فردی که این طرز فکر را دارد، همیشه ساز مخالف می زند و هر چه قدر هم با او صحبت کنید در آخر روی حرف خود می ماند و به هیچ عنوان حاضر نیست اشتباهات خود یا نظرات مخالف خود را بشنود. مدیران این افراد را نگه نمی دارند.
۱۰٫ نظری ندارم
افرادی که در جلسه های کاری فقط می نشینند و سر خود را تکان میدهند، افرادی هستند که مدیران خیلی راحت آنها را کنار می گذارند. اگر قرار است فرد مفیدی در شرکت و پروژه های کاری باشید باید نظرات و ایده های خود را مطرح کنید. مسلما همیشه همه صددرصد با نظرات مدیر موافق نیستند، پس ایده هایی که در سر دارید را مطرح کنید.
۱۱٫ من نمی توانم
هیچ مدیری از شنیدن این واژه خوشش نمی آید. هیچ مدیری بهانه گیری را دوست ندارد. مدیران اصولا افرادی را استخدام می کنند که بتواند کارهای مختلفی انجام دهد یا حداقل برای انجام کار جدید، تلاش، تحقیق یا مطالعه کند.
۱۲٫ من خوشبین نیستم
مهم ترین عامل برای موفقیت هر شرکتی این است که همه اعضای کار به پیشرفت خود خوشبین باشند. واقعگرا بودن بسیار هم خوب است اما نباید فقط برای اینکه شرکت نوپا است به آینده آن بدبین بود.
۱۳٫ من اضافه کار نمی مانم
هیچ چیز برای یک مدیر بدتر از این نیست متوجه شود کارمندش حاضر نیست کارهای عقب افتاده را انجام دهد زیرا ساعت قانونی کارش تمام شده است. سر زمان رسمی شرکت آمدن و رفتن چندان برای مدیران جالب نیست.
۱۴٫ این وظیفه من نیست
برای مدیر بسیار مهم است که کارمند خودش را در همه فعالیت های شرکت سهیم بداند و برای موفقیت بیشتر کارها، از هیچ تلاشی دریغ نکند.
۱۵٫ این کار من نیست
وظایف کارمندان فقط به آنچه در قرارداد ذکر شده است، محدود نمیشود. در شرکت همه باید بتواند کارهای مختلفی انجام دهند و برای مدیر جالب نیست بشنود که در پاسخ کاری که به کارمند محول می کند، بشنود که این کار یا وظیفه من نیست.
۱۶٫ من از اینکه برای دیگران کار کنم خوشم نمی آید
کارمندی که چنین حرفی را بزند نباید حتی یک لحظه هم در شرکت نگه داشت.
۱۷٫ من سخت کار نمی کنم
هیچ مدیری دوست ندارد بشنود که کارمندش سخت کار نمی کند. مدیر می خواهد مطمئن باشد برای پولی که به کارمند می دهد، کار زیادی دریافت میکند.
فریبکاران در کمینند
اگرچه در پیرامونمان افراد خوب و خوش نیت