زندگی خانوادگی شبیه کوه یخ شناور در اقیانوس است. بیشتر مردم فقط ازجزء کوچکی ازآن مطلع هستند(جزء کوچکی که آن را می بینند وفکر می کنند همه کوه یخ همین است).ولی برخی می دانند که کوه بخش دیگری نیز زیر آب دارد. ولی آن را خوب نمی شناسند و وضعشان با دیگران فرقی نمی کند.
همانطورکه سرنوشت کشتی به آگاهی از باقیمانده کوه یخ در زیر آب بستگی دارد. سرنوشت خانواده نیزبه آگاهی از “احساسات”، “احتیاجات” و اندیشه های اعضای خانواده وابسته است. این که درخانواده هرشخص فکرکند درست عمل می کند. برای به سلامت رسیدن کشتی به مقصد کافی نیست.شما به عنوان پدر و مادر خانواده ( ناخدای کشتی) آیا به خوبی می دانید دختر نوجوانتان چه اهدافی درزندگی دارد؟ چه راههایی را برای رسیدن به اهدافش انتخاب نموده است؟ چه انتظاری ازشما برای رسیدن به هدفهایش دارد؟درباره شما چگونه فکر می کند؟ و… یا پسر جوانتان چه آرزوهایی دارد؟چه سرگرمی هایی دارد؟دوستانش را چگونه انتخاب می کند؟نسبت به شما چه احساسی دارد؟ و… در بسیاری از خانواده ها این سؤالات یا بی جواب می ماند و یا جواب دقیقی به آنها داده نمی شود.
چرا که اعضای آن واقعا یکدیگر را نمی شناسند! برای شناسایی دقیق این کوه یخ چه باید کرد؟ گفتگو اولین، بهترین و کارآمد ترین راه شناخت است. انتظار نداشته باشید که همه، خواسته ها واحساسات شما را از چهره تان بخوانند. همانطور که شما همیشه نمی توانید افکار دیگران را با دیدنشان حدس بزنید.گفتگو کردن درخانواده هنراست و گوش دادن هنری بالاتر می باشد.ممکن است بگویید ما سر سفره شام با هم حرف می زنیم اما این کافی نیست. گفتگوی خانوادگی باهدف یاد شده باید دقیق و جهت دار باشد.”جلسات خانوادگی” منظم باهدف گفتن و شنیدن شما را با حقایقی آشنا می کند که شاید تا به حال درباره آنها فکر نمی کردید.کافی است شما متوجه شوید که دخترتان به جای گرفتن هدایای گران قیمت دوست دارد ازشما بشنود : «دخترم من به تو افتخار می کنم.» لذت این دانستن و اثر آن آن قدر زیاد است که لحظه های شادی را برایتان بوجود می آورد. خودتان را از این لذت محروم نکنید.همین امروز با توافق اعضای خانواده زمانی را مشخص کنید تا هر کس آزاد و بی ملاحظه از خودش و انتظاراتش بگوید. صحه صدر را نیز فراموش نکنید.شادی واقعی را که حق شماست درخانواده تان جستجو کنید.شروع کنید ودیگران را هم تشویق کنید.
مهدی مهراب
دکترای روانشناس