اداره هواشناسی «معدن آباد» پیش بینی کرده که امسال برف و باران در راه هست یا اساساً همان که گفته اند «ترسال» هست! یعنی باران داریم!
به همین جهت کدخدا همه را دور هم جمع نمود و آماده باش اعلام کرد که به گوش و هوش باشید که «اگر سیلی خواست تا ویران کند سیل را در بند کنید.» همه گفتند: «سمعنا و اطعنا» که کدخدا خیر ما را می خواهد و می بیند آنچه را که ما نمی بینیم و می شنود آنچه را که ما نمی شنویم!
باری! «بلدیه» آبادی هم عزم جزم کرد که فرمایش جناب کدخدا را در کار ببندد که گفته اند: در به جا آوردن حکم باید پیش دستی کرد.
بلدیه هم سریع دست به کار شد و بی مطالعه طرحی داد که آبهای سطحی یا روان آب ها به اراضی بایر و لم یزرع برود القصه!
ممل سوار بر خرش می رفت که مشاهده کرد دستگاههای عظیم الجثه آورده اند و مشغول حفر کانال هستند؛ وقتی پرسید چه خبر است؟ گفتند: بلدیه می خواهد که در اینجا گودالی حفر کند و سپس لوله گذاری کرده؛ آب باران را به این گودال هدایت کند. ممل گفت: «وامصیبتاه!» این اراضی که از سطح شاهراه بالاتر هست! چگونه آب به زمین «برز و بالا» خواهد گرفت که قدما گفته اند: آب سر بالا نرود؛ خلاصه کارگران بلدیه گفتند: به ما گفته اند و ما هم امر را اجراء می کنیم.
ممل دید حرفش خریداری ندارد! راه کج کرد و به اداره اراضی رفت و داستان عرضه کرد که ناگهان رئیس اراضی به خشم آمد و گفت: چه کسی به بلدیه اجازه داده تا خودسر دست به تخریب اموال دولتی و حکومتی بزند؟! سریع مامور فرستاد و کار بلدیه تعطیل شد.
ممل گفت: این سزای بلدیه که ناسنجیده کاری بکند که عاقبت نداشته باشد؛ به جای آن همان قنات خشکیده را ترمیم می کرد و هرز آب باران را در آن جاری می کرد بالصواب نزدیک تر بود!
خاک را نتوانستیم برای خودمان نگه داریم
به گزارش هفته نامه افق کویر، مراسم تودیع