چوب حکیم باشی بر سر اهل آبادی

«ممل» گفت: اکنون که نزدیک به یکسال هست که این بلیه آسمانی در آبادی نازل شده و «حکیم باشی» هم پی در پی پیام می دهد که ایهاالناس! دستورالعمل های بهداشتی سرلوحه کارتان قرار گیرد که اگر چنین نباشد؛ این کرونا دامن گیر همه خواهد شد! و دست به قلم شده به قاضی عریضه ارسال کرده که فلان و فلان گوش به حرف نمی دهند و باید آنها مجازات شوند! از سویی دیگر داروغه هم بیکار ننشسته و گاه بی گاه فردی را در محبس می کند که گوش به حرف حکیم باشی نمی کند و
قص علی هذا….
«آقاتقی» گفت:ممل! چه نیکو صغری و کبری می چینی!نکند چیز جدیدی کشف کرده ایی؟
ممل گفت: حکیم باشی همه توانش را به کار برده و چوب را بر فرق مردم گذاشته که اگر چنین و چنان نشود حبس و زندان در انتظار شماست؛ اما خودش چه کاری برای اهل آبادی کرده است؟
آقاتقی گفت:خوب است،پس نتیجه این شد که حکیم باشی به جای توسعه تخت های بیمارستان آبادی و ساخت دارالشفای پیشرفته و مجهز و استخدام نیروهای تازه نفس و جدید؛ مرتب به مردم می گوید این کار را بکنید آن کار را نکنید!
ممل گفت؛اره! وا…!بعنی توپ را به زمین حریف انداختن!

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

خاک را نتوانستیم برای خودمان نگه داریم

 به گزارش هفته نامه افق کویر، مراسم تودیع