من معدن چی نیستم که سختی کارم را از سیاهی ها ی ِذغال سنگ بر روی صورت و از زبری دستانم بفهمند
یا یک قهرمان بوکس نیستم که بینی شکسته و کبودی زیر چشمانم و دندان ها ی خورد شده ام حالم را شرح دهند
من کشتی گیر هم نیستم که گوش هایم بشکنند و وزنه بردار هم نیستم که در کشاکش پیکار با وزنه های آهنی عضله هایم پاره شوند و حتی فوتبالیست هم نیستم که رباط صلیبی پایم پاره شود و هفته ها از میادین مسابقات دور باشم.
من کشاورز هم نیستم که همسرش پس از بازگشت از مزرعه خارهای فرورفته در دستان همسرش را دانه دانه از تنش بیرون بکشد.
من یک قاضی ام. درد و رنج هایم نمایان نیست. هر روز زیر بار دهها پرونده، شاکی،خواهان، متهم و خوانده له می شوم. هر روز ده ها تهمت و فحش و توهین را تحمل می کنم. فشار استرس و کار روحم را سیاه میکند و دستانم را می لرزاند. هر بار که دست بر قلم می برم دندان هایم را از شدت اضطراب در هم میفشارم. من با آدم ها درگیرم نه با وزنه ها و سنگ ها.
قلبم می شکند نه گوشهایم. خار بی مهری و تهمت و توهین و تهدید قلبم را می شکافد نه دستانم را…
ظاهرم آرام و سنگین است اما در هر لحظه چونان دریای طوفانی در تلاطم هستم. با دستبند و پا بند خو می گیرم. سارق و آدم ربا و قاتل را می بینم و دلم میگیرد. آدم هایی که به هم رحم نمی کنند میشوند قاتل احساس و امیدم.
من زخم بسیاری به دست وپایم دارم اما مجبورم استوار بمانم و خم به ابرو نیاورم. چه کسی باور خواهد کرد که من هم درد دارم؟ درد جسم بیشتر است یا روح؟ من شاعر می شوم. نقاش می شوم حتی می خوانم.
ولی دردمندم وتا حقی را به مظلومی نرسانم آرام نمیگیرم ….
با خواندن این دلنوشته فوق از یکی از قضات دادگستری ، مطالبی دیگری در همین خصوص به نظرم رسید که برایتان بیان مینمایم.
در ساختار نظام حقوقی بالاخص در تشکیلات قضایی ایران قضات از جایگاه والا و ویژه ایی برخوردار هستند و معمولاً افرادی به این سمت منصوب میشوند که از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار باشند و توأماً دارای ویژگی تقوا و اخلاق نیز باشند. فعالیت و اشتغال در دستگاه قضایی بدلیل ارتباط با مردم و اجرای عدالت برای امنیت و نظم در کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است.
ازآنجاییکه قاضی در قضاوت کردن در بیشتر مواقع با حقالناس سروکار دارد لذا قضاوت کردن و اساسا شغل قضاوت شغلی سخت و بسیار مشکل میباشد و بدلیل اینکه قاضی با آبرو و مال مردم سروکار دارد شغل قضاوت دارای استرس فراوانی است و متأسفانه قاضی هر چه که دقت و کوشش کند که درست و خوب عمل کند بازهم کسانی هستند که ناراضی هستند. به قول یکی از قضات دادگستری قریب ۵۰ درصد از مراجعین به دادگستری ها از تصمیم قضایی قاضی ناخشنود خواهند بود.
یک قاضی در جهت اجرای عدالت و احقاق حق مظلوم روزانه با پروندهها و موضوعات مختلف حقوقی و کیفری روبهرو میشود که روح و روان وی را افسرده و جسم وی را مستهلک مینماید.
بهنظر اینجانب قاضی وقتی پروندهای را بهدرستی و خوبی رسیدگی میکند و حقیقت را کشف میکند و براساس قانون و وجدان احقاق حق مینماید و یا حقی را به مظلوم بازمیگرداند تمام سختی و دشواری شغل قضاوت برای وی قابلتحمل میگردد. بهعنوان یک تجربه میتوانم با ضرس قاطع اعلام نمایم که شیرینترین لحظات کاری یک قاضی این است که خصومتی پایانیافته یا احقاق حقی بدست وی صورتگرفته باشد.
به امید روزی که در جامعه جرمی اتفاق نیفتد و یا حقی از کسی ضایع نگردد و محاکم خالی از مراجعین گردد.
حسام الدین نعیمی بافقی
وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی