تخریب تنوع زیستی کشور با صید بیرویه غیرمجاز
شکار بیرویه نیز دیگر تهدید جدی حیات وحش محسوب میشود و با وجود تلاش سازمان محیط زیست و بهویژه محیطبانان مناطق حفاظت شده، این عامل همچنان تنوع زیستی کشور را در معرض خطر قرار داده است. حیوانات گوشتخوار به انگیزههای گوناگون در کشورمان بسیار شکار میشوند. با وجودی که سازمان محیط زیست پرداخت خسارتهای احتمالی حیوانات وحشی به دامداران و کشاورزان را بر عهده گرفته است حیواناتی مانند پلنگ، خرس یا هر حیوان وحشی گوشتخوار دیگری به دست افرادی شکار میشوند و از این رو باید تلاشهای بیشتری در ارتباط با آگاهسازی مردم در این زمینه صورت گیرد.
در استانهایی مثل تهران و اصفهان که بحث توسعه در آنها جدیتر بوده است، رویکرد مدیریت محیط زیستی بیشتر به سمت محیط زیست انسانی معطوف بوده است در حالی که بر اساس آمارها بیشترین جمعیت قوچ و میش کشور در استان تهران و بیشترین جمعیت کل و بز در استان یزد قرار دارد بنابراین باید این استانها مورد توجه قرار گیرند تا بتوانیم تنوع ژنتیکی حیات وحش را حفظ کنیم.
در این میان زاگرس بهترین زیستگاههای کشور را برای کل، بز، قوچ و میش دارد. هم به لحاظ پتانسیل رویشی و هم به لحاظ منابع آبی، زیستگاههای گسترده و با توان رویشی عالی در این رشته کوه وجود دارد. به همین دلیل در گذشته جمعیتهای بسیار بالایی از این دو گونه را در خود جای داده بود و بالطبع طعمه خوارانی مانند پلنگ نیز در این منطقه از جمعیت بالایی برخوردار بودند، اما بر اساس آخرین آمارها متأسفانه شرایط کاملاً برعکس شده و جمعیت این دو گونه اصلی در زاگرس به دلیل تخلفات مربوط به صید و شکار نگران کننده است.
در بخش مهمی از استانهای زاگرسی مثل کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و فارس زیستگاههای بسیار مناسبی برای این دوگونه وجود دارد، اما جمعیت آنها به برخی لکههای مناطق حفاظت شده محدود شده است که بهصورت کوچک و غالباً جزیرهای هستند. این وضعیت نشان میدهد که در این استانها بهشدت به فرهنگسازی برای پیشگیری از تخلفات مربوط به صید و شکار نیاز است.
تنوع ژنتیکی این گونهها بسیار دارای اهمیت است. بر فرض جمعیت قوچ و میش را در پنج استان داریم. احیا این گونهها در استانهای دیگر با صرف هزینههای سنگین ضرورت دارد؛ چراکه جمعیت قوچ و میش البرز شرقی با قوچ و میش البرز غربی از نظر ژنتیکی تفاوتهایی دارند یا قوچ و میش شمال شرق کشور با شمال غرب کشور کاملاً متفاوت هستند و ضرورت دارد همه این جمعیتها حفظ شوند.
سازمان محیط زیست در تعداد محیطبانان از استانداردهای جهانی بسیار عقب است و حقیقتاً با دو تا سه محیطبان در هر منطقه نمیتوان به حفاظت پرداخت. به علاوه اینکه محیطبانان در زمینه سوخت، بهروز نبودن تجهیزات و مواردی از این دست نیز با مشکلاتی مواجه هستند. اگر واقعاً بتوان از شکار بیرویه جلوگیری کرد، زاد و ولد حیات وحش، امنیت مناطق و جمعیت علفخواران بیشتر میشود. در حال حاضر بسیاری از مناطق چهارگانه وضعیت خوبی از نظر جمعیت علفخواران و جلوگیری از شکار دارند. براساس آمارها کَل و بز متأسفانه از یک طرف مورد توجه شکارچیان قرار دارد و از طرف دیگر به عنوان غذای اصلی طعمه خواران به حساب میآید. در کل کشور حدود ۸۰ هزار رأس از این گونه شمارش شدهاست و بیشترین جمعیت آن را در استانهای یزد، کرمان، فارس، اصفهان، البرز، سمنان و تهران مشاهده میکنیم.
خشکسالی و تأثیر آن بر تنوع زیستی
وقتی عوامل انسانی مانند برداشت بیرویه آب از سفرههای زیرزمینی همراه با خشکسالی بروز پیدا میکند، اثر این پدیده بر طبیعت بیشتر شده و باعث میشود ما بخشهایی از طبیعت را از دست بدهیم به نحوی که در ترسالیها هم امکان احیای آن فراهم نیست. در سال جاری براساس آمارهای سازمان هواشناسی، کمتر از ۱۰ درصد کشور بارندگی در حد نرمال داشته است و مابقی مناطق به نوعی با خشکسالی درگیر هستند. بیش از ۷۰ درصد مساحت کشور با خشکسالی شدید یا بسیار شدید دست و پنجه نرم میکند؛ شدت خشکسالی در مناطقی مانند زاگرس که هم منبع تأمین آب کشور است و هم رویشگاههای جنگلی زیادی دارد، بسیار مخرب است.
شاید اولین و مهمترین آسیبهای خشکسالی، ضعیف شدن پوشش گیاهی است که اختلال جدی در زنجیره غذایی حیات وحش به وجود میآورد، از آنجا که اغلب رویشگاهها آسیب دیدهاند، دامداران و عشایر برای تأمین غذای دامهای خود به سمت مناطق حفاظت شده که طبیعت بکرترین دارند، حرکت میکنند و این امر، چالشهای اجتماعی را افزایش داده و منجر به تخریب بخشهایی از این مناطق میشود.
با وقوع خشکسالیها، باروری و میزان تولید مثل حیات وحش کاهش چشمگیری پیدا میکند زیرا غذای کافی در دسترس آنها قرار نمیگیرد. جمعیت بالغ هم به علت کم آبی و کم غذایی اقدام به کوچ کرده و از زیستگاه اصلی خود فاصله میگیرند. این موضوع مشکلات زیادی برای ما به وجود میآورد و باعث ازدیاد تصادفات جادهای و شکار غیرمجاز میشود.
در نتیجه خشکسالی و کمآبی، تغذیه حیاتوحش را با محدودیتهای زیادی روبهرو کرده و میتوان به موارد بسیاری از حمله یا ورود حیات وحش به روستاها و شهرها اشاره کرد که به مرگ حیوانات منجر شده است، حیواناتی که یا کمیاباند یا در معرض انقراض قرار دارند. دستاندازی بشر به طبیعت با شکار بیرویه و ساختوساز و تصرف جنگلها و مراتع، باعث کوچکتر شدن زیستگاه حیوانات شده است و چرخه حیاتی آنها را برهم زده است؛ بنابراین حیوان برای ارتزاق راهی جز آمدن به سوی آبادیها نمییابد. چنان سفرهایی البته بیخطر نیست و میتواند به مرگ حیوان منجر شود. برخی از این حیوانات پناهجو در عین نیاز به آب و غذا، به دام شکارچیان سودجو هم میافتند و برای گوشت و پوستشان شکار میشوند.
راهکارهای جلوگیری از نابودی حیات وحش
در ابتدا باید نگاه مسئولان به محیط زیست تغییر پیدا کند و محیط زیست در اولویتهای کشور قرار گیرد؛ تمام دستگاهها باید در هر توسعهای اعم از جادهسازی و معدنکاوی، حفاظت از محیط زیست را در نظر بگیرند. حفاظت از محیط زیست نباید فقط بر عهده سازمان محیط زیست باشد و سازمان به تنهایی نمیتواند ۱۰.۴ درصد از کل مساحت کشور به علاوه قرقهای اختصاصی را اداره کند و نیاز است که عموم جامعه برای حفظ حیات وحش تلاش کنند.
جزیرهای شدن زیستگاه به دلیل کاهش ارتباط جمعیتهای حیات وحش کشور با فراجمعیتها نیز موضوع دیگری است که کارشناسان محیطزیست و تنوع زیستی در مورد آن بسیار هشدار داده و بر این باورند که به دلیل فشارهای درون آمیزی و درون گروهی، تنوع ژنی گونهها کاهش یافته و به مرور زمان مقاومت گونهها در برابر تغییرات اقلیمی و بیماریها تنزیل داشته و در بلند مدت با کاستن از مقاومت و ایمنی حیوانات وحشی آنها را آسیبپذیر میسازد و باید برای آن چارهاندیشی صورت گیرد.
در کشور ما برای نظارت هر ۱۰ تا ۱۱ هزار هکتار منطقه حفاظت شده، بهطور متوسط یک محیطبان وجود دارد درحالیکه استاندارد جهانی برای هر هزار هکتار عرصه خشکی یک نفر نیرو و برای هر ۵۰۰ هکتار عرصه تالابی و آبی یک نفر را پیشنهاد کرده است؛ در این بین کمبود نیرو و امکانات در عرصه حفاظت از محیطزیست، موضوعی است که باید بیشتر به آن پرداخته شود.
اطلاعرسانی صحیح به مردم و آموزش به آن در حفاظت از حیات وحش نقش کلیدی دارد، اما متأسفانه این مهم در کشور ما مغفول مانده و نیاز است مراکز آموزشی در این مورد اهتمام داشته باشند و اهمیت به محیط زیست را از دوران کودکی در فرهنگ جامعه جا بیندازند؛ بنابراین زمانی که بحث حفاظت از حیات وحش مطرح میشود، موضوع فراتر از حفظ یک یوز، میشمرغ، مار، قوچ و بز است و در واقع حفظ حیات وحش منجر به حفظ حیات انسانی میشود.
مهدیه کرمی بوی آباد
(کارشناس منابع طبیعی -محیط زیست)