شهریه مکتب خانه

«ممل» در حالی که پرونده فرزندش را در دست گرفته بود. خوشحال به مکتب خانه آبادی وارد شد. آخر هرجا رفته بود برای ثبت نام، از او شهریه های آنچنانی خواسته بودند که دود از کله چه عرض کنم از وجود ممل به هوا بر می خاست! حالا در آبادی پیچیده بود که مکتب خانه بالای آبادی، شهریه نمی‌گیرد. وارد مکتب خانه و عین برق و باد ، خود را به دفتر رسانید و از مدیر خواست نام فرزندش را بنویسد. وقتی ثبت نام تمام شد باید حداقل هزینه کتاب، بیمه و ثبت نام را می‌داد، که ۱۰ کرور می‌شد. هنوز کارت نکشیده بود که آقای ناظم گفت: ۵۰ کرور برای کاهگل پشت بام مکتب خانه پیشنهاد کرد که سقف چکه نکند و فرزندش خیس نشود؛ ولی اینکه جز شهریه حساب نمی‌شود! آیا می‌شود؟! هنوزم به دم در دفتر نرسیده بود که ۲۰ کرور هم برای عوض کردن فرش کف کلاس داد تا مثلاً فرزندش روی فرش پاره ننشیند. در ذهن گذشت اینکه شهریه حساب نمی‌شود و راهش را به طرف درب دفتر کج کرد و هنوز بیرون نرفته بود که خدمتکارمکتب خانه جلوی او را گرفت و برای خوردن چای او را دعوت به نشستن کرد. خوردن چای همان و ۱۰ کرور دادن همان! آخر آبدارخانه مکتب خانه هزینه داشت! باید معلمان خسته از تدریس را با صرف چای تقویت نمود یا نه؟
خلاصه بعد از رد شدن از هفت خان رستم بالاخره به در مکتب‌خانه رسید و خوشحال از اینکه شهریه بابت ثبت نام نداده است که ناگهان معلم جدید مکتب‌خانه را دید که قرار بود امسال برای بچه‌ها بیاید. او هم بعد از خوش و بش کردن۳۰ کرور بابت جایزه‌ای که قرار است مکتب‌خانه اول سال به بچه‌ها بدهد و باز ممل خوشحال از اینکه امسال شهریه نداده به طرف خانه راهی شد.
بخش اجتماعی

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

هزار و صد و پنجاه و هفتمین (۱۱۵۷) شماره از هفته نامه افق کویر منتشر شد:

استاندار یزد؛ در آیین تکریم و معرفی فرماندار