«آمیرزا» داد و هوار راه انداخت که ایهاالناس! چه نشسته اید؟ مگر ما مدیر نداریم! مگر در میان ما فرد لایق وجود ندارد! چرا از خارج از آبادی مدیر می آورند! وای به حال ما! وای به حال من و شما!
این ها گفته های ممل بود که برای آقاتقی نقل می شد.
«آقاتقی» گفت: حالا منظور «آمیرزا» که و کجا بوده؟«ممل» گفت: نمی دانم؛ ولی شنیدم که یکی از مدیران غیربومی «معدن آباد» را تغییر دادند!
«آقاتقی» گفت: چند وقت پیش «کاتب» آبادی دنبال این و آن می گشت که شرح احوال مدیران توانمند بومی آبادی را به رشته تحریر بکشاند؛ ولی به چند نفری که پیشنهاد داد؛ همگی عین پسران و دختران خجالتی عذر آوردند که نه! حال به نظر شما چطور این افراد را می توان دید و شناخت! دوم این که مگر «وکیل الرعایا» حضور نداشته که بی خبر از ایشان مدیر انتخاب شده است!
گفتگو با مادر شهید والامقام” منصور بنی اسدیان مروستی” دغدغه آینده فرزندان معلول خود بعد از مرگم را دارم
به گزارش هفته نامه افق کویر؛ مادران شهید،