(داستان واقعی از یک پرونده وکالتی )
در حرفه وکالت، گاهی با پروندههایی مواجه میشوی که نه در سکوت دادگاه، بلکه در غوغای افکار عمومی رقم میخورند. جایی که پیش از آنکه ترازوی قانون به حرکت درآید، عدالت در محاکمه بیصدای شایعه ، محکوم میشود. یکی از این پروندههای پیچیده، ماجرای مردی بود که کامیوندار بود و میان قضاوت جامعه و شواهد حقیقی، مدتی طولانی درگیر شد؛ و البته سرانجام، عدالت پیروز شد.
موکل ، راننده و مالک یک کامیون بود. گاه خود رانندگی میکرد و گاه آن را در اختیار یکی از بستگان جوانش قرار میداد؛ جوانی که فاقد گواهینامه بود.
در صبحی سرد از روزهای پاییز، در حین حمل بار و در یکی از جادههای حومه شهر، کامیون با خودروی سواری تصادف کرد. سانحه سنگین بود؛ دو نفر از سرنشینان خودروی سواری جان خود را از دست دادند. موکل، بلافاصله با پلیس تماس گرفت و حادثه را گزارش داد. فرآیند قانونی با اتهام دو فقره قتل غیرعمد ناشی از بیاحتیاطی در رانندگی آغاز شد؛ روندی رایج در چنین مواردی.
اما چند روز بعد، حادثه وارد فاز دیگری شد. شایعهای سمی در شهر پیچید. و شایعه این بود «راننده واقعی کامیون، موکل نبوده؛ بلکه همان فامیل جوانش بوده که بدون گواهینامه پشت فرمان نشسته و پس از وقوع تصادف، با موکل جابهجا شده است.»
در این داستان، از اصطلاحی استفاده شد که در محاورات حقوقی و عرفی رایج است: «جا زنی»؛ یعنی شخصی که دارای گواهینامه رانندگی است بیاید برخلاف واقع و دروغ و برای نجات مجرم اصلی از تعقیب کیفری و استفاده از بیمه نامه خودرو خودش را بجای راننده مسبب حادثه که فاقد گواهینامه است معرفی نماید و بدین نحو جازنی کند.
با گسترش این روایت، حتی دستگاه قضایی نیز ناگزیر شد موضوع جا زنی را وارد دایره اتهامات کند. عجیب تر اینکه تعدادی بالغ بر ۸ نفر که شاهد تصادف نبودند بر اساس شایعات و نقل قولها علیه موکل شهادت دادند که جازنی کرده است ؛ و این اظهارات که اغلب مبتنی بر شنیدهها یا برداشتهای غیرقطعی بود مورد توجه دادسرا قرار گرفته بود و در مرحله مقدماتی در سایه فشار افکار عمومی و شهادتهایی متزلزل، قرار مجرمیت موکل و آن مرد جوان بعنوان جازنی( خلاصی متهم از محاکمه ) صادر شده بود .
با مراجعه نامبرده گان به دفتر وکالت و پایبندی به کشف حقیقت ، وکالت ایشان پذیرفته شد.
با دقت در اوراق پرونده و کند و کاو ، مستنداتی به دست آمد که به مرور، طرحی روشن از واقعیت را نشان میداد:
ساعت رسمی تصادف، حدود ۸:۳۰ صبح ثبت شده بود.
۱.استناد به رسید خرید مواد غذایی از مغازه : این رسید نشان میداد که موکل رأس ساعت ۸:۰۰ صبح در مسیر از مغازهای برای صبحانه مواد غذایی خریداری کرده است.
۲.استناد به شهادت همان مغازه دار : او با قطعیت شهادت داد که موکل از مغازه وی خرید انجام داده و او را در همان ساعت ۸ یعنی نیم ساعت قبل از تصادف پشت فرمان کامیون دیده است.
۳.استناد به شهادت یکنفر راننده در مسیر : که این شاهد که ساکن کرمان بود شناسایی و به دادگاه معرفی که نامبرده شهادت داد که اولین نفری بوده که به صحنه تصادف رسیده است و شهادت داد که راننده کامیون، همان موکل بوده است، نه شخصی دیگر.
۴. استناد به گزارش رسمی پلیس راهنمایی و رانندگی: درگزارش اولیه صرفاً نام موکل بهعنوان راننده درج شده بود و هیچ سند یا قرینه فنی از حضور شخصی دیگر وجود نداشت.
با توجه به مستندات فوق و در این مرحله از رسیدگی دادگاه با ذهنی گشودهتر به پرونده نگریست و سرانجام قرار پیشین نقض و دادگاه با استناد به فقدان دلایل متقن بر ادعای جا زنی و با اتکا به ادلهی مثبت بر رانندگی موکل در لحظه حادثه، حکم بر برائت برای هر دونفر از بابت جا زنی صادر کرد و با تایید آن در دادگاه تجدید نظر و رهایی موکلین از اتهام وارده …بیمه نامه مورد استفاده قرار گرفت .
این پرونده نمادی بود از تقابل حقیقت با موج شایعه. جایی که افکار عمومی و بی مسئولیت ، عدالت را به محاکمه کشیدند. اما دستگاه قضا، با اتکا به ادلهی روشن و اصول دادرسی عادلانه، مسیر را از ظن و گمان جدا کرد.
در جهانی که صدای شایعه بلندتر از سند و شاهد است، دقت در رسیدگی، سنگبنای اعتماد به عدالت است.
عدالت، نه در هیاهوی جماعت، بلکه در استدلال مستند و شنیدن دقیق ، معنا پیدا میکند.
حسام الدین نعیمی بافقی
وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی