تصادف مرگبار راننده بی‌پروا ، که دو زندگی را بلعید

(داستان واقعی از یک پرونده وکالتی )
زوجی جوان از دیار یزد، با دل‌هایی سرشار از امید و ایمان، عازم سفری معنوی برای انجام حج واجب بودند. پیش از آنکه بار سفر روحانی خود را ببندند، تصمیم گرفتند برای خوشحال کردن خانواده و دوستانشان، از جزیره قشم سوغاتی‌هایی تهیه کنند تا پس از بازگشت، شادی را در کنار عزیزانشان تکمیل کنند. دو فرزند خردسالشان را به دستان امن بستگان سپردند و با خیالی آرام راهی سفر شدند؛ بی‌خبر از اینکه این جدایی کوتاه، به تلخ‌ترین و دردناک‌ترین وداع زندگی‌شان بدل خواهد شد.
آن روز، نسیم دریا با صدای موج‌ها همراه بود و جاده بندر لافت به قشم، زیر نور آفتاب می‌درخشید. پژو ۴۰۵ آنها با قلب‌هایی مملو از عشق و امید در مسیر حرکت می‌کرد؛ جاده آرام بود و همه‌چیز نوید روزی روشن می‌داد. اما سرنوشت، لحظه‌ای بعد، همه این آرامش را در هم شکست.
یک تویوتای تک‌کابین، مملو از کالای قاچاق و در اختیار راننده‌ای بی‌پروا، با سرعتی جنون‌آمیز وارد پیچ شد. بی‌توجه به هشدارهای نصب شده در جاده و بی‌اعتنا به ارزش جان انسان‌ها، کنترل خودرو از دست راننده خارج شد و در چشم به هم زدنی با پژوی زوج جوان برخورد کرد. صدای مهیب انفجار، فلز خرد شده و لاستیک بر آسفالت پیچید؛ سپس شعله‌های آتش زبانه کشید و پژو و سرنشینانش در آتش سوختند.
مدتی بعد، به‌عنوان وکیل اولیای دم در پاسگاه قشم با راننده تویوتا شوتی که به محض تصادف از خودرو به بیرون پرتاب شده بود و اندک صدمه ای دیده بود روبه‌رو شدم؛ جوانی نحیف و لاغر اندام ، با نگاهی سرد و چهره ای بی احساس، گویی نه جان دو انسان را گرفته و نه دو کودک را یتیم کرده بود. در حالی که در یزد، چشمان پر از اشک دو کودک خردسال، به دنبال پدر و مادری بود که هرگز بازنمی‌گشتند. دادگاه او را به حبس و پرداخت دیه محکوم کرد، اما آیا این می‌توانست جان‌های سوخته را بازگرداند؟ آیا می‌توانست جای خالی مادر و پدری را پر کند که دیگر در خانه نبودند؟
در جاده‌ها، هر بی‌مبالاتی می‌تواند به یک تراژدی جبران‌ناپذیر بدل شود؛ تراژدی‌ای که نه تنها قربانیان مستقیم، بلکه نسل‌های بعدی را نیز درگیر می‌کند. مرگ آن زوج جوان در آتش، تنها پایان زندگی دو انسان نبود، بلکه آغاز دردهایی بی‌پایان برای کودکان یتیم و خانواده‌های داغدارشان شد. رانندگانی که با بی‌قانونی و حرص، امنیت جاده‌ها را به بازی می‌گیرند، باید بدانند که پشت هر فرمان خودرو، مسئولیت جان صدها انسان نهفته است. هیچ سود نامشروعی، هیچ بار قاچاقی و هیچ شتاب دیوانه‌واری ارزش یک لحظه زندگی انسان‌ها را ندارد. جامعه‌ای که در برابر چنین بی‌توجهی‌ها سکوت کند، هر روز باید آماده شنیدن خبرهایی تلخ‌تر باشد. جاده‌ها آینه فرهنگ ما هستند؛ اگر در آنها حرمت جان انسان شکسته شود، این شکستگی به همه ما بازمی‌گردد. بیاییم از این حادثه به‌عنوان هشداری بیدارکننده یاد کنیم؛ هشداری که شاید بتواند جان خانواده‌های دیگر را از چنین فاجعه‌ای نجات دهد.

حسام الدین نعیمی بافقی
وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

داشتن باشگاه کاراته آرزوی دیرینه من است

به گزارش هفته نامه افق کویر؛ در دنیای