گروه استانها ـ خانوادهای بافقی که سالهاست در آمریکا زندگی میکنند، هر سال برای برپایی روضه امام حسین(ع) به بافق سفر میکنند.
شنیده بودم فرزندان این خانه از افراد موفق و صاحب نام روزگار هستند که به دلیل مسائل کاری از ایران به کشور آمریکا رفته و هر سال برای برپایی خیمه عزای امام حسین(ع) به بافق میآیند تا به وصیت پدر و جد پدری جامه عمل بپوشانند.
پیش زمینههایی از اهل خانه و عشق و علاقه آنان به امام مهربانیها در ذهنم تداعی شده بود؛ برایم جالب بود تا از نزدیک با اهل خانه گفتگویی داشته باشم و از زبان خود آنها تاریخچه روضه خوانی اباعبدالله الحسین(ع) در این خانه قدیمی را جویا شوم.
وقتی خود را معرفی کردم برادران ترابزاده به همراه خواهرشان با متانتی خاص مرا مورد استقبال قرار دادند از آنان خواستم تا گفتگویی خودمانی با هم داشته باشیم و از قدمت این روضهخوانی و پابرجا بودن این سنت بعد از گذشتن سالیان سال برایم صحبت کنند.
سید عبدالحسین تراب زاده پسر بزرگ خانواده که موسس بیمه سلامت در سال ۱۳۵۴ در استان یزد است این گفتگو را آغاز میکند.
او میگوید: ما چهار برادر و یک خواهر هستیم سه تا از داداشها آمریکا زندگی میکنند سید جلال دکترای نفت دارد و رئیس دانشکده مهندسی مکانیک رشته پالایش و سید جعفر که در بین مردم بافق به سید امیر معروف است در اداره راه و ترابری کالیفرنیا مشغول به فعالیت است و سابقه کاری بالایی نیز دارد من و خواهر نیز که فرهنگی بازنشسته است در ایران و یزد زندگی میکنیم.
وی در پاسخ به اینکه این خانه چه قدمتی دارد و حدود چند سال است که خیمه گاه امام حسین(ع) شده عنوان میکند: اینطور که من در جریان هستم بالای یک قرن است روضه خوانی و سوگواری بر امام حسین(ع) از زمان پدر آغاز و به وصیت وی فرزندان همچنان این راه را ادامه میدهند؛ ایام محرم برادران هر کجا که باشند خود را به بافق میرسانند و از ابتدای محرم تا روز دهم این سنت را برپا میدارند.
او میگوید: پدرم علاقه زیادی به برگزاری مراسم روضهخوانی داشت تا آنجایی که حتی در زمان رضا شاه که اجازه نداشتند چنین مراسمی را راهاندازی کنند پدر بزرگ، پدر و عمو از ساعت ۲ بامداد با روشن کردن چراغهای نفتی و دعوت از وعاظ از محله سفلی مانند «آسید اشرف فقیهی» و «آسید علی میرغنی زاده» این مراسم را میگرفتند و طبق شواهد بهجا مانده حدود۱۴۰ سال این روضه خوانی تعطیل نشده است.
او با اشاره به وصیت پدر در این رابطه بیان میکند: برای برپایی مجلس وقفیات و موقوفاتی نیز از قدیم بهجا گذاشته شده است.
برادر بزرگ خانواده افزود: خانه معروف به خانه حاجیها دارای صحن خیلی کوچکی بود که هرچه روضه توسعه پیدا کرد صحن خانه نیز بزرگتر شد.
او ادامه میدهد: پدر ساختمان خانه را بر مبنای روضه خوانی درست کرد و به طور کل روحانیون بافق روضهخوانی خود را از این خانه شروع کردند و منزل به منظور برگزاری مراسم روضه خوانی برای بانوان نیز طراحی شد.
ترابزاده در پاسخ به اینکه آیا هرگز به فروش این خانه فکر کردهاید و به جایی رسیدهاید که دیگر قصد برپایی چنین مجلسی را نداشته باشید تصریح میکند: هرگز؛ حتی برادران که در آمریکا بسر میبرند چنانچه نتوانند به ایران سفر کنند تمام برنامهها را برای بهتر برگزار شدن مجلس رصد میکنند و همواره تاکید به ادامه کار دارند.
وی خاطرنشان کرد: باور کنید الان هم از روز چهارم محرم اینقدر مجلس شلوغ میشود که جای سوزن انداختن نیست، و یاد دارم قدیمترها مردم برای به نظاره نشستن هیاتهای عزاداری به بالای درخت خرما میرفتند.
ترابزاده در بخش دیگری از سخنان خود با تشکر از زحمات پسر عموی خود گفت: تمام برنامهریزیها و کارهای فیزیکی برعهده وی است من و خواهر و یکی از داداشها برای برگزاری مراسم هر روز صبح از یزد به بافق میآییم و آخر شب باز میگردیم.
برادر بزرگ خانواده در پاسخ به اینکه میشود حس خود را در مورد عشق به امام حسین علیه السلام عنوان کنید میگوید: از بچگی عشق با ما عجین شده آنقدر این مراسم برای ما تداعی کننده خاطرات خوب است که دقیقا وقتی وارد خانه میشویم صحنههای گذشته را به یاد میآوریم امیدوارم همچنان تا سالیان سال علاقه به این کار در نسلهای آینده ما نیز باقی بماند که قاطعا خواهد ماند.
در ادامه گفتوگو به سراغ سید علیرضا ترابزاده پسر دوم خانواده رفته و از او در خصوص خودش و شور اشتیاقش به مراسم سوگواری امام حسین(ع) سوال میکنم.
سید علیرضا ۱۸ سالی است که در آمریکا زندگی میکند و همه ساله با فرا رسیدن ایام محرم به بافق میآید تا به توصیه پدر عمل کند آخر پدر به وی سفارش میکند هر کجا که هستی محرم را در بافق باشی.
وی عنوان کرد: با رسیدن محرم هر جا که باشم روحم پرواز میکند تا در خانه آبا و اجدادی حاضر شوم، این مجلس بیش از یک قرن است که برگزار میشود، از زمانی که این تالار ۳ متر حیاط داشت تا در حال حاضر که فضا بیشتر شده، این مراسم نه تنها کم رونق نشد بلکه شور و شعف برگزاری آن بیشتر نیز شده؛ هنوز مستمعین از ۵۰ سال گذشته در مجلس سر جای خود مینشینند.
سید علیرضا به وصیت و توصیه پدر تاکید میکند و یادآور میشود: مادرم نیز که دخترعموی پدر هستند و دختر آسید حسین ترابی، مجالس روضه خوانی بانوان را به طبیعت از مادر خود مدیریت میکردند و همواره دو مراسم روضه خوانی در خانه برپا میشد.
وی در حالی که اشکهایش گونههایشان را پر میکند میافزاید: همانطور که داداش گفتند از بچگی ذکر و یاد امام در رگ، پوست و خونمان جای گرفته؛ یادم هست هفت سال بیشتر نداشتم که ایام محرم با تعطیلی تابستانه مدارس همراه شده بود خوشحال بودیم که مدرسه زمانی به پایان رسیده که میتوانیم محرم آزادانه فعالیت کنیم، یک سال منتظر شروع ماه محرم بودیم، دوست داشتیم علم را دست ما بدهند یا سقای عزاداران شده و به آنان به گونهای خدمت کنیم.
فکر نمیکنم این علاقه به سادگی از وجود کسی بیرون رود البته صحبتهای پدر و اجداد هم در این راستا تاثیرگذار بوده است.
وی به کرامات مجلس روضه خوانی بر اباعبدالله(ع) نیز اشارهای دارد و ادامه میدهد: شنیدهام گذشتگان زمانی که دچار بیماری میشدند برای شفا نوشیدن چای امام حسین(ع) منزل آسید اسدالله یا همان خانه حاجیها طبابت میکردند.
سید اسدالله ترابزاده پسر عموی ترابزادهها نیز که اطلاعات خوبی از سابقه برگزاری این مجالس دارد در گفتگو شرکت میکند و با اشاره به روضهخوانی وعاظی چون مرحومین آقاسید جعفر، آقاسیدجواد و آقاسیدعلی میرغنی زاده؛ آقاسید اشرف فقیهی؛ آقاسید تراب فهیمی، حاج میرزا ملا محمد تقی پدر بزرگ آقای فخر رئیس اسبق اداره برق، سلاله طباطبایی، آشیخ محمد تقی قائمی در سال ۱۳۳۲ آقا سجادی، غلامحسین مروج، خاندان نقیب الذاکرین میگوید: طبق شواهد وسایل بجا مانده از جمله سماور و پوش قدیمی از دوران صفویه است و به گفته شخص آقا سید جواد میرغنی زاده که از هفت سالگی به روضه میآمدند، سابقه این مجلس به ۱۵۰ و حتی۲۰۰ سال برمی گردد.
وی عنوان کرد: از درآمد املاکی که در صحرای تراب آباد که متعلق به خاندان ترابیها بود برای روضه خوانی مورد استفاده قرار میگرفت روضه خوانی در ایام قدیم نیز در دو مرحله برگزار میشد یک قسمت دهه اول محرم و یکی روضه به نام هفته خوانی که هر هفته پنج شنبه و جمعه در خانه کوچک که الان رستوران وحشی بافقی نام گرفته است.
او ادامه میدهد: اکثر روحانیون که فوت کردند همه از این مجلس واعظی را شروع کردند و قبل از آن هم در خیابان مسجد جامع در خانه بزرگی که محل دقیق آن مغازه نانوایی در حال حاضر و میوه فروشی محمدعلی کریمی است قرار داشت.
تراب زاده با اشاره به ممنوعیتهای زمان رضا شاه برای سوگواری امام حسین(ع) تصریح میکند: مجلس در زیرزمینی که مساحتش ۱۰۰ متر مربع بود و داخل زیر زمین رواق و صفههای کوچکی داشت و هر صفه ی آن مربوط به کاری بود مثلا صفه چای و قلیان خانه و… برگزار و روحانیون آن زمان به دلیل اینکه با ماموران دولتی درگیر نشوند عمامه و عبای خود را در بقچه میگذاشتند مستمعین نیز به عنوان مهمان داخل زیر زمین میشدند تا صدا بیرون نرود.
زیرزمین یک پنجره چوبی ۲/۵در۲/۵داشت که نور را تامین میکرد داخل آن هم یک چاه برای شستشوی قوری، استکان و تهیه آب حفر کرده بودند.
او با اشاره به سابقه چایی ریزی سلاله طباطبایی عنوان میکند: بعد از مرحوم آقاسید غفور فرزندش آقاسید عبدالله طباطبایی و بعد از وی فرزندش آقاسید محمود طباطبایی چایی بریز مجلس اباعبدالله علیه السلام بودند.
در گوشهای تختی بدین منظور جانمایی و سماور آتشی که با ریختن ذغال یا هیزم آب را به جوش میآورد درآن تخت گذاشته و یک نفر نیز به عنوان مامور(سید حسین حمامی)سماور انتخاب و سه نفر دیگر هم مامور قلیان و توتون بودند.
پسر عموی تراب زادهها با بیان اینکه آن زمان رسم بود که در روضه خوانی سیگار، قلیان و توتون نیز پخش میشد خاطر نشان میکند: .مامور قلیان خانه که حدود سی الی چهل قلیان را چاق میکرد آقامیرزا نامی بود قلیانها یک ظرف داشت از جنس برنج یا مسی بنام چام.
قلیانها سه قسمت داشت و جنس آن نیز بلور با سری سرامیکی. بالای سر قلیان کلاهکی نهادینه شده بود که آتش روی فرش نریزد قلیان کشها فقط بزرگان بافق بودند و تنباکوها هم از حکان یا کاشان خریداری میشد تنباکوها را شب در آب خیس میکردند و پس از گرفتن آب آن برای فردا مهیا میگشت.
او در بخشی از سخنان خود با اشاره به خاطراتی از مادرش در ارتباط با ترس مردم از فشار دولتیهای برای عدم برگزاری مجالس امام حسین(ع)می گوید: مادرم تعریف میکرد آن زمان یک نفر به ژاندارمری اطلاع میدهد که در این خانه روضه خوانی است رئیس پاسگاه وقت(استوار جمالی) در خانه مرحوم پدر من میرود و سوال میکند اینجا روضه میخوانند؟ پدر هم که انسانی صادق بوده میگوید بله اینجا روضه میخوانیم شما هم بفرمایید استوار داخل خانه شده و جو آن فضا روی او تاثیر میگذارد به طوری که تعریف میکنند در آن مراسم شروع به گریه کردن میکند و زمانی که به بیرون خانه مراجعه میکند میگوید شما کار خودتان را انجام دهید و من هم کار خودم را(یعنی خبری نمیبرم .)
او در پاسخ به علت اینکه اهمیت بیش از حد مردم به این مجلس روضه خوانی چیست عنوان میکند: زمانی که ۷ ساله بودم تنها سه مجلس روضه خوانی در بافق وجود داشت، امامزاده، میانگاه و اینجا .
البته یک مجلس روضه در دهه دوم توسط آقای آیت اللهی برگزار میشد به نام ناظم العلما(به علت این که نظم دهنده بین علمای بود این نام را داشت).
تنها روضه خوانی روزانه در بافق اینجا بود و امامزاده و میانگاه شبها روضه میخواندند به همین خاطر شاخص روضه خوانی بافق روضه آقاسید اسد الله شد.
تراب زاده به آتش سوزی خانه در ۱۱ سال پیش اشاره و بیان میکند: خانه به علت اتصال سیمهای برق فرسوده آتش گرفت و همه چیز خانه سوخت به جز یک جلد کلام الله، پرچم ابوالفضل العباس(ع)، منبر، و عکس امام خمینی و امام خامنهای که سالم ماند.
وی به مراسم پوش کشی خانه نیز اشاره میکند و میگوید: بزرگانی همانند سلیمانی و میرسلیمانیها که حدود ۴۰ نفر میشدند این کار را به عهده داشتند.
بی بی فاطمه تراب زاده تنها دختر خانواده که در حال حاضر بازنشسته آموزش پرورش یزد است نیز در خصوص برگزاری مجلس روضه خوانی ویژه بانوان چنین عنوان میکند: این خانه حسینیه بیت الاحزان سادات بافق هست همانطور که داداشها و پسرعمو گفتند خود ما علاقه شدیدی به این خانه و روضه امام حسین(ع) داریم پدر و مادر همواره تاکید داشتند دست از سید الشهدا نکشید.
وی میافزاید: پدر همیشه بر انجام چند کار تاکید داشت، یکی افطاری دادن که برای آن موقوفهای در نظر گرفته شده بود، عیدی به مردم در روز عید غدیر که هنوز این کار را ادامه میدهیم و برپایی مجلس سیدالشهدا(ع).
او ضمن تقدیر از همراهی همسر و فرزندش عنوان میکند: دغدغه پدر ادامه مسیر انتخاب شده اش بود و همیشه به من و دیگر فرزندان تاکید میکرد روضه خوانی ترک نشود.
خواهر تراب زادهها میافزاید: اگر قدمی برداشته شده به لطف امام حسین علیه السلام بوده و پشتیباتی همسرم. امیدوارم خداوند توفیق دهد در ادامه مسیر همگی ثابت قدم باشیم.