بیداد گرما در معدن آباد

گرمی هوا در معدن آباد بیداد می کرد؛ به گونه ایی که گرم ترین آبادی اعلام شد. آبادی معدن آباد درست هست که خیلی معدن دارد ولی در دل کویر قرار گرفته و نه زمستان از سوز سرما در امان بود و نه تابستان از گرمی هوا؛ ممل می گفت: زندگی خیلی سخت نیست اگر آدم به خود سخت نگذراند. این معدن آباد همیشه سرسبز و پرآب بوده؛ ولی از زمانی که معدن درآمده، مردم سراغ زمین و قنات کمتر رفته اند. این شد که کشاورزی رونق خود را از دست داد.
آقاتقی گفت: بله، درست همان است که تو می گویی! ولی چرا همین مردم پول معدن را در زمین کشاورزی سرمایه نکرده اند تا جبران مافات شود. ممل گفت: نمی دانم و در فکر فرو رفت. آقاتقی افزود: جواب آن را می دانم؛ زیرا کلاغ راه رفتن کبک را خواست یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم یادش رفت. ما الان کشاورزی معدن آباد را بر باد فنا داده ایم چطور آن را دوباره بساریمء.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

از بافق تا لبنان تاثیر یک تئاتر خوب از صدها سخنرانی بیشتر است

 به گزارش پایگاه خبری افق بافق، تئاتر آن