نگاهی متفاوت به راهکارهای کاهش دعاوی در دادگستری

همانطور که همه ی ما می دانیم و معتقد هستیم ، خداوند حکیم و دانا انسان را افرید و از روح خودش در انسان دمید و تمامی نامها و صفاتش را در درون انسان به ودیعه گذاشت
صفاتی مثل عادل بودن و بخشنده بودن و وافی به معنی وفا کننده به عهد و راستگو بودن که نتیجه عدم التزام به این صفات ، بدی هایی مثل ظلم و نقض پیمان و دروغ گویی است
همچنین عقل و وجدان را در درون انسان ها قرار داد .
انسان ها برای زندگی بهتر و سعادت انسان ها جوامعی را تاسیس کردند و با رهنمودهای خداوند و عقل و وجدان خویش قوانینی را وضع نمود ،
جوامع انسانی پدید امد و همین انسان اشرف مخلوقات ، با نقض قوانین و دستورات خداوندی اتفاقاتی را رقم زد که ما از ان به جرم یا رفتار خلاف قانون تعبیر میکنیم ،
پس جرم و رفتارهای خلاف قانون، پدیده ای انسانی در دل جوامع انسانی است و انسان دائر مدار این رفتار . و اولین قدم در انحراف ، سرپیچی و نقض قوانین خداوند و انسان است .
یکی از مواردی که نباید فراموش کنیم این است که خداوند وقتی صفات پسندیده را در درون انسان قرار داد – صفاتی مثل جهل و ظلم و دروغ گویی و حسادت که نقیض این صفات می باشد هم در درون انسان پدید امد .
ولی خداوند برای کنترل این صفات بد نیز راهکاری را قرار داد که موضوع و نتیجه بحث می باشد.
همه ی ما می دانیم بیش از هفت میلیارد انسان بر روی کره زمین وجود دارد . و اگر بخواهیم راهکاری برای کنترل هفت میلیارد انسان قرار بدهیم باید مکانیزمی باشد که کامل و جامع باشد . بیاییم کمی فکر کنیم . خداوند حکیم چه راهکاری را برای مبارزه با ظلم و جور انسانی و رسیدن انسان به سعادت قرار داد .
خداوند برای مواظبت و نظارت بر رفتار انسانی مکانیزمی را در درون هر انسان قرار داد . و بجای اینکه برای یک دسته از انسان ها نگهبانی بگمارد هر فرد را ناظر اعمال خویش قرار داده است .
پس می بینیم که خداوند هیچ کس را ناظر بر رفتار دیگری قرار نداده است بلکه خود انسان و عقل و وجدان را مانند دو فرشته ای که به طور تمام وقت با انسان همراه هستند را در درون انسان قرار داد تا در جدال بین صفات خوب و بد موجود در انسان، به داوری بنشیند و راه درست را نشان بدهد .
مثل دو فرشته نگهبانی که بر روی شانه ی هر انسانی هستند و تمامی اعمال انسانی را می نویسند .
بنابراین، یک ، خداوند ما را افرید . دو ، از روح و صفات خودش در ما دمید و سه ، برای مشخص شدن انسان خوب از بد به انسان عقل و وجدان و اختیار داد ،
پس صفاتی را در درون ما قرار دارد که همیشه بین این صفات کشمکش هایی وجود دارد
و برای کنترل این کشمکش ها و قضاوت در مورد درستی یا نادرستی رفتارها ، عقل و وجدان را به عنوان داورانی که باید بین دو نوع صفات به قضاوت بنشینند در درون هر انسانی قرار داد .
پس انچه که ما انسان ها را به دادگستری می کشاند رفتارهایی خلاف انچه که خداوند به ما اموخت می باشد، رفتارهای خلاف عقل و وجدان و رفتارهای خلاف قانونی که با چراغ وحی و عقل و وجدان نگاشته شده است .
برگردیم به دادگستری و تعریف جدیدی از ان داشته باشیم با این نگاه و مقدمه دادگستری محلی است برای یافتن انسانیت انسان ،
انسانیتی خداگونه که خداوند ان را افرید و از روح خودش در او دمید و برگشت به صفاتی مثل عدالت و انصاف و راستگویی
دادگستری محلی است برای یافتن ان معصومیت از دست رفته ای که از بدو خلقت انسان در ما به یادگار گذاشته شده است و ما از ان غافل شده ایم و انسانیت مان را در قیل و قال این دنیای مادی گم کرده ایم . برگشت به عقلانیت و وجدان . ودیعه ای که خداوند در ما به یادگار گذاشته است .
وقتی جرمی واقع می شود ، وقتی عهد و پیمانی شکسته می شود . ما قوانین خداوند را که در درون ماست نقض کرده ایم .
وقتی زن و شوهری به دادگستری مراجعه می کنند یعنی انها سنت خداوندی که مهربانی و مهرورزی می باشد را فراموش کرده اند و مثال های فراوانی که می توان در این خصوص بیان داشت .
برای بازگشت به انسانیت خداگونه چه باید کرد ؟
اول ، خارج نشدن انسان از فطرت پاکی که بر اساس ان افریده شده است و این میسر نیست مگر از طریق اموزش صحیح و این اموزش صحیح خود نیازمند اموزگاری سالم است. دوم ، اموزش رفتارهای انسانی از طریق خانواده و جامعه و همسالان و دوستان . سوم ، تذکر و تنبه نسبت به رفتارهای خلاف قانون و اخلاق توسط خانواده و جامعه و نهاد های قانونی و بلکه همه ی مردم
چهارم ، وجود افرادی که رفتارهای انسانی را بطور مدام یاداوری کنند و بر اجرای ان رفتارها نظارت کنند .
انچه که باید بر ان تاکید شود نگاه انسان و هویت انسانی انسان است که در دنیای امروز فراموش شده است ، انسانی که افریده ی خداوند است و متصف به صفات خداوندی ،
شاید اغراق نباشد که هستی حول محور انسان و انسانیت انسان می چرخد و تمام نیروهای هستی در خدمت انسان است.
چه شد که انسان به چنین دردی مبتلا شد و برای درمان ان به دادگستری پناه اورد ؟
و چه راهکاری برای بازگشت انسان به انسانیت است؟
و چقدر دادگستری می تواند در این راه موفق باشد ؟
برای اصلاح یک مجرم تئوری های زیادی از طرف جرم شناسان مطرح شده است ،
ولی انچه که من با الهام از روش و مکانیزم خداوند میخواهم بدان اشاره کنم بازگشت انسان به خویشتن خویش و تربیت عقل و وجدان، به عنوان تنها قاضیان صالح در دنیا وجودی انسان است .
و این میسر نیست مگر از طریق اموزش و اگاهی دادن و نشان دادن قبح عملی که هر شخصی مرتکب شده است .
برای اینکه مراجعین کمتری به دادگستری داشته باشیم چاره ای نیست جز اینکه انسانیت را بیاموزیم و بر رفتارهای انسانی پافشاری کنیم ، عزت نفس را در مردم پرورش دهیم و وفای به عهد را به انها یاداوری کنیم ، به انها بگوییم که خوردن حق مظلوم کاری ناپسند است .
دیدگاه من این است که ما باید به اعمال و وقایعی که در اطراف ما اتفاق می افتد نگاهی دوباره بیاندازیم و ارتباط ان اتفاق را با انسانیت خدایی انسان پیدا کنیم ،
نقش انسانیت را در اتفاقات تبیین کنیم و روحیه برابری و برادری را در انسان ها پرورش دهیم ،
بیاموزیم که سعه صدر داشتن در مواجهه با بی عدالتی ها ، ما را بهتر به عدالت می رساند.
و پاسخ رفتار نازیبای ما علاوه بر اینکه در ان دنیا داده خواهد شد در این دنیا هم داده خواهد شد .
در یک جمله ما نیازمند تربیت صحیح هستیم تربیتی که ما را در مسیر درست و صحیح انسانیت قرار خواهد داد و از این طریق پرونده های کمتری به دادگستری وارد خواهد شد
سخنان یکی از پیش کسوتان عرصه حقوق با اندکی دخل و تصرف.

حسام الدین نعیمی بافقی
وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

فریبکاران در کمینند

اگرچه در پیرامونمان افراد خوب و خوش نیت