ریشه نخل کهنسال از جوان افزون تر است
بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
****
برندارد میوه تا خام است دست از شاخصار
زاهد ناپخته را از خود بریدن، مشکل است
****
میان سوخته و خام، فرق، بسیار است
سرشک تاک کجا، گریه ی کباب کجا!
****
سینه صافان را غباری گر بود بر چهره است
در درون خانه ی آیینه، راه گرد نیست
****
لب به حرف توبه گشودیم با موی سفید
در چنین صبحی، ز غفلت، از دعا غافل شدیم
****
از هستی دو روزه به تنگ اند عارفان
تو ساده لوح، طالب عمر دوباره ای؟!
****
به هرزه ناله و فریاد، چون سپند مکن
اگر ز سوختگانی، صدا بلند مکن
****
مشو فارغ زگردیدن، که روزی، در قدم باشد
همین آواز می آید زسنگ آسیا بیرون
****
پشه با شب زنده داری، خون مردم می خورد
زینهار از زاهد شب زنده دار اندیشه کن
****
هر لوح مزاری ز فرا مشکده ی خاک
دستی است برون آمده بهر طلب تو
****
چون سیاهی شد ز مو، هشیار می باید شدن
صبح چون روشن شود، بیدار می باید شدن
****
چون طفل نی سوار، به میدان اختیار
در چشم خود، سوار، ولیکن پیاده ایم
****
بر دوستان رفته، چه افسوس می خوریم!
ما خود مگر قرار اقامت نهاده ایم؟!
****
می توان برداشت دل، صائب، به آسانی زجان
لیک دشوار است، دل، از دوستان برداشتن
گردآوری؛ علی اصغر کلانتری
برگرفته از؛ دیوان صائب تبریزی
زینب اکبری، مربی فوتسال بانوان: قرار نیست هر بازیکن حرفه ای شود
به گزارش افق کویر بافق؛ “فوتسال”، ورزشی سریع،