ساخت زندان یا ندامتگاه برای بافق ضروری است

زندان یا ندامتگاه فرقی ندارد! هر دو برای آن است تا فردی که مخالف با قوانین و مقررات جامعه رفتار می کند او را در بند نمایند تا در این راستا تنبیه و آگاه شده و دست از اعمال مجرمانه خود بردارد.
فرد زندانی نه تنها خودش گرفتار زندان می شود؛ بلکه خانواده او نیز گرفتار او می شوند! چه می شود کرد، پدر هست و باید فرزندان ،پدر خود را ملاقات کنند، مگر نه این است که هر فرزندی پدری می خواهد! چرا این حق از او گرفته می شود! شاید پدر نباشد و برادر باشد یا فرزند خانواده باشد! درست است که فرزند خانواده خطا کرده و تاوان آن را که زندان باشد، دارد متحمل می شود؛ اما خانواده او، خواهر و برادرانش، پدر و مادرش و یا همسرش نباید او را ببینند؟! اگر غیر از این تصور کنیم، باید بگوییم که مهر و محبت در خانواده ها کم شده است؛ اما این جا بافق هست و هنوز که هنوزه مهر و محبت در میان تک تک فرزندان خانواده جریان دارد؛ فرزندی هم که گناه کرده او هم شامل این مهر و محبت می شود. باید او را دوست داشت و پس از پایان محکومیتش او را به آغوش گرم خانواده برگرداند. در این میان آن چه که موضوع خاصی برای بافق شده و برخی از افراد جامعه چراغ خاموش از کنار آن رد می شوند نبود و یا نداشتن یک ندامتگاه مرکزی در بافق می باشد، چه بسیار خانواده هایی که برای دیدن فرزند یا همسر خود راهی یزد می شوند و پس از ساعت ها انتظار و شلوغی از پشت شیشه، همدیگر را می بینند و تلفنی صدای هم را می شنوند و بعد از آن دوباره باید این مسافت طولانی را باز گردند. تصور کنید کودکانی که دست مادر را گرفته و در سرمای زمستان و یا آفتاب داغ تابستان در صف ملاقاتی های زندانیان می ایستند تا برای دقایقی بابا را ببینند، نشان دهندۀ چیست؟ بسیاری از شهرها از جمله خاتم، یزد و اردکان دارای زندان یا بازداشتگاه هستند؛ چرا نباید بافق زندان داشته باشد! مگر کودک بافقی چه فرقی با سایر کودکان دیگر دارد! چرا آن ها با راحتی می توانند پدر یا همسر خود را ملاقات این است که شهر گسترش یافته و به موازات بزرگ شدن آن مسلماً جرم و جنایت بیشتر شده و برای بازدارنگی آن باید ابزار و وسایل آن باشد، یکی از آن ابزار زندان است ساخت زندان برای بافق ضروری است؛ چرا که نیاز فعلی جامعه ما هست. نیاز پدران و مادران و فرزندان بافقی است که عزیزان خود را ببینند.
محمدحسین تشکری