آرزو طالعی:من هندبال رازندگی می‌کنم، نه فقط بازی

به گزارش هفته نامه افق کویر؛ تیم ملی هندبال نوجوانان دختر ایران پس از طی یک فرآیند طولانی و سخت، با ۱۵ بازیکن بامداد روز، پنجشنبه ۲۶ تیرماه ۱۴۰۴، از طریق فرودگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) راهی شهر شانگهای چین شد. در این شماره به سراغ ” آرزو طالعی” یکی از دختران نوجوان تیم ملی رفته و با وی به گفتگو پرداختیم که در ادامه می خوانید:
“آرزو طالعی” ۱۷ سال دارد و فرزند اول از یک خانواده ۴ نفره است؛ او ساکن بافق و آنگونه که خود می گوید ۸سال است که در رشته هندبال فعالیت می کند .
افق کویر: شما به تازگی از بازی‌های آسیایی برگشتید. چه حسی دارید و چه خاطراتی از این مسابقات دارید؟
وقتی به آن لحظات فکر می‌کنم، قلبم تندتر می تپد. حضور در آن سطح از رقابت، یک تجربه فراموش‌نشدنی بود که باعث شد بیشتر از همیشه به آینده ورزشی‌ام امیدوار باشم.
افق کویر: چطور شد که به هندبال علاقه‌مند شدید؟ اصلاً جرقه این علاقه از کجا شروع شد؟
از بچگی عاشق تحرک و بازی بودم. اولین جرقه علاقه‌ام به هندبال وقتی زده شد که با دوستانم درمدرسه یک مسابقه کوچک برگزار کردیم، بعدا در باشگاه سنگ‌آهن ثبت‌نام کردم، بدون اینکه بدانم این تصمیم ساده قرار است مسیر زندگی مرا تغییر دهد .
افق کویر: اولین خاطره ورزشی شما چه بود؟ و چه کسی الگوی شما در این راه بود؟
اولین بار که در یک بازی رسمی شرکت کردم، ۱۲ ساله بودم. هم نگرانی داشتم و هم ذوق، آن روز حتی نتیجه بازی برای من مهم نبود، فقط می‌خواستم خوب بازی کنم. از همان زمان، همیشه به بازی‌های بازیکن‌های ملی نگاه می‌کردم، ولی بزرگ‌ترین الگو برای من مربی ام بود؛ نه فقط به خاطر دانش فنی‌که داشت، بلکه به خاطر اخلاق، انگیزه و همیشه کنار ما ورزشکاران بود.
استعدادم را اولین بار مربی مدرسه‌ام دید، ولی کسی که واقعاً من را باور داشت، مربیم بود. با حمایت او در تیم باشگاه سنگ‌آهن رشد کردم و توانستم به بازی‌های آسیایی را هیابم، واقعاً مدیون‌ مربی هندبالم هستم.
افق کویر: در مسیر حرفه‌ای شدن با چه سختی‌هایی روبرو بودید؟ چطور از این موانع عبور کردید؟
اول راه، خیلی سخت بود،هم خستگی تمرین‌ها و هم نداشتن اعتماد به نفس، بعضی وقت ها از شدت فشار گریه می‌کردم، ولی کم‌کم یاد گرفتم هر سختی، یک پله برای رشد کردن است.
افق کویر:چه زمانی فهمیدید که می‌توانید به صورت حرفه‌ای در هندبال فعالیت کنید؟
وقتی اولین بار برای تیم انتخاب شدم، فهمیدم که این فقط یک سرگرمی نیست؛ این آینده‌من است. وقتی آدم در زمین حس می‌کند که متعلق به آنجاست، یعنی راهش را پیدا کرده.
افق کویر: به یادماندنی‌ترین مسابقه‌ای که تا حالا داشتید کدام بوده؟ چطور استرس خودتان را در آن لحظات کنترل کردید؟
مسابقه استعداد های برتر نونهالان، چیزی فراتر از هیجان بود. استرس داشتم، ولی قبل از بازی با خودم حرف زدم، نفس عمیق کشیدم و به توصیه‌های مربی ام گوش دادم. تمرکز و اعتماد، همه ‌چیزو عوض کرد.
افق کویر: تماشاگران و هواداران چقدر در انگیزه شما تاثیر دارند؟ و بهترین خاطره‌ای که از اردوهای ورزشی دارید چیست؟
هوادارا واقعاً جون دوباره به آدم می‌دهند. یک بار وسط بازی حساس، با شنیدن صدای تشویق‌ها، انگار دوباره شارژ شدم. اردوها هم پر از خاطره است و شب‌زنده‌داری ها، خنده‌ها، تمرین های سخت و دوستی‌های عمیق.
افق کویر:شکست‌ها و پیروزی‌ها چه تاثیری روی شما داشتند؟ از کدوم بیشتر درس گرفتید؟
موفقیت‌ها به من انگیزه می‌دهند، ولی واقعاً بیشتر از شکست‌ها یاد گرفتم، آن لحظه‌هایی که باختی و باید جمع ‌و جور شوی، همان لحظه تجربیات را کسب می شود.
افق کویر: قوی‌ترین حریفی که تا حالا باهاش روبرو شدید چه کسی بوده؟ و چه پیامی برای نوجوان‌هایی که تازه شروع به فعالیت در این رشته کرده اند دارید؟
قوی‌ترین حریف من همیشه ذهن خودم بوده، اما بین تیم‌ها، یک تیم آسیایی واقعاً سطح بالایی داشت به همه دختران می‌گویم: به خودتان باور داشته باشید، هیچ چیز غیرممکن نیست اگر تلاش کنید.
افق کویر: اوقات فراغت خود را چطور می‌گذرانید؟ به غیر از هندبال، به چه چیزهای دیگری علاقه دارید؟
در وقت های آزادکتاب می‌خوانم، موسیقی گوش می‌دهم و بعضی وقت ها نقاشی می‌کشم.
افق کویر: اگر به عقب برگردید، باز هم همین مسیر را انتخاب می‌کنید؟
بله، باز هم در همین مسیر گام برمی داشتم، با تمام سختی ها، با تمام اشک‌ها و لبخندها، این ورزش عشق من است.
افق کویر:چه انتظاراتی از مسئولین شهرستان دارید؟
مسئولین امکانات بیشتری برای ورزش بانوان فراهم کنند، مخصوصا در شهرهای کوچک استعداد های فراوانی وجود دارد که نیاز به فرصت و حمایت دارد.
افق کویر:بزرگترین رؤیای شما در هندبال چیست؟ و آینده خود ر چگونه می‌بینید؟
رویای من بازی در سطح جهانی است، شاید یک روزی در المپیک ،ولی مهم‌تر این است که الگو باشم برای بقیه دختران ورزشکار و ورزش دوست به همه‌ی همسن وسالان خود که این مصاحبه رامی‌خوانند می‌گویم: هیچ رویایی دور نیست، اگه با دل و جان برای آن بجنگید.
افق کویر:سخن پایانی:
در آخر از صمیم قلب از مربی عزیزم که مثل یک مادر و مربی همیشه پشتم بودند، و از باشگاه سنگ‌آهن بافق که به من فرصت دیده شدن را دادند، تشکر می‌کنم. این موفقیت، فقط برای من نیست، برای تیم هندبال، خانواده‌ من ، مربی‌های من و تمام دختران ایرانی که به آینده‌ خودشان باور دارند.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

“محمد حسین عزیزی خرانقی” دکترای باستان شناسی از دانشگاه تهران، پیرامون حفاری گور کافری در بهاباد: برنامه بررسی باستان شناسی محوطه قاضی جعفر تدوین گردد

به گزارش هفته نامه افق کویر؛ استان یزد