سریال «برادر جان» شبکه ۳ سیما، جدید ترین و تازه ترین مصداق این موضوع است که شب های ماه مبارک رمضان، مهمان سفره های افطار میلیون ها هموطن است. سکانس هایی با ادبیات سخیف، پرخاشگری فرزندان و والدین، ترویج رفتارهای ضد فرهنگ چون استعمال دخانیات و تخریب اموال عمومی با معجونی از صحنههای خشونت آمیز و . . . به همه چیز میخورد جز سریال مناسبتی شب های ماه رمضان که مردم پی دعا و نیایش هستند! گویی ماه رمضان، یا ماه عاشقی کاراکترهای سریال های تلویزیونی است یا ماه روایت داستان های خیالی انرژی منفی!
اگر صدا و سیما با این سریال های مناسبتی، قصد سرگرم کردن مردم دارد، سرگرمی سیاه را در دستور کار قرار داده که جامعه را در آینده، خشونت طلب، افسرده و نا امید می کند و با ماموریت شادی آفرینی برای جامعه فاصله دارد . بارها بخاطر پخش سریال هایی با مضامین خشونت طلبی و نقض فرهنگ ناب ایرانی، به صدا و سیما تذکر داده شده و به نظر می رسد که کمبود بودجه و تغیر مکرر مدیران رسانه در چند سال اخیر، بستر این نابسامانی و فاصله گرفتن مخاطب از رسانه ملی را فراهم کرده است. امسال، احسان علیخانی نیست که اشک از مردم بگیرد و این جشنواره را کامل کند.
افطارهایی که همه اعضای خانواده را دُور هم جمع میکرد تا برای لبخندزدنِ دسته جمعی پای تلویزیون بنشینند کجاست؟. تلویزیون طی این سالها رویکرد دیگری پیش گرفته و «با گلایه برخی از صاحبنظران اصولگرا -که قاب تلویزیون و برنامههای سرگرم کننده آن در ماه رمضان را نوعی مقابله با رسانه منبر و مسجد قلمداد میکردند- رویکردش از تولید و پخش برنامههای طنز به سمت برنامههایی با چاشنی غم و اندوه تغییر کرده است.
محور برنامهسازیها به جای طنز و سرگرمی، اندوه است و غم. ماجرا طوری شده که تهیهکنندگان صداوسیما رقابت عجیبی برای ساخت آثار اندوهناک دارند. این سوال همه مردم ایران است:
«چرا دیگر خبری از شادی در رمضانهای صداوسیما نیست؟» صدا و سیما را چه شده است؟
چرا برنامههای ماهرمضانِ تلویزیون با اندوه همراه است؟ انگار این رویکرد دارد به یک دستورالعمل ثابت تبدیل میشود؛ دستورالعملی که میخواهد قیدِ برنامههای شاد و سرگرمکننده را از رمضانهای تلویزیون بگیرد.
زنده یاد قیصر امینپور در باب غم و اندوه شعری دارد که شاید بهگونهای طنازانه پاسخ مجملی بر پرسش بالا باشد:
«محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید/خطوط منحنی خنده را خراب کنید.»
به باور مدیران رسانه ملی تأثیر برنامههای غمناک بیشتر از برنامههای طنز و کمیک است؛ بهخصوص درماه رمضان که از منظر مذهبی جایگاه خاصی دربین مدیران تلویزیون دارد. تجربه موفق برنامههای شاد و طنازانه دهه ٨٠ هم نتوانست تغییری در وضعیت برنامهسازی سالهای اخیر ایجاد کند.
البته خوشبختانه برنامههای اندوهبار تلویزیونی از برنامههای ماورایی اواسط دهه ٨٠ تا حدی فاصله گرفته که مایه خرسندی مخاطبان عام وخاص است؛ ولی همچنان رسانه ملی نیاز به تغییراتی در نگرش به ساخت برنامههای مناسبتی دارد؛ چراکه هنوز مدیران رسانه ملی نتوانستند شادی و غم را در برنامهسازی تلویزیون بازتعریف کنند.
برنامه سازان شاد میخواهیم
باید یک بار برای همیشه درسیاستگذاری کلان برنامهسازی مشخص شود که کنداکتور ماه رمضان در گزینه شادی افزایی قرار دارد یا غمباری. براساس باور و نگاه معنوی مخاطبان، ماه رمضان ماه ضیافت خدا نام گرفته است؛ هرچندکه بنا به نگاه عرفی و حرفهای دستاندرکاران تلویزیون، ماه رمضان مخالف نگاه بینندگان تلویزیونی است.
معمولا درضیافت با خدا شادی و معنویت جاری است نه غم واندوه. به عبارتی دیگر مدیران رسانه اغلب قاب تلویزیون را با فضای مسجدوحسینیه اشتباه گرفتهاند و تلاشهای اندک صورت گرفته درحوزه تولید برنامه شاد و کمیک درطول این سالها، زیرنگاه شماتت بار هواداران غم واندوه رسانه مدفون شده است.
گاهی تصور میکنیم برنامهسازان تلویزیونی خندیدن راهم فراموش کردهاند و صد البته هنوز نمیدانند چقدر در مخاطب گریزی رسانه ملی با تولید چنین برنامههای غمناک نقش پررنگی دارند.
رسانه ملی سالهاست مخاطب خود را از دست داده است. ترویج خشونت طلبی و غم و اندوه و بدبختی در روزگار تحریم ایرانیان، هیچ توجیهی ندارد و مخاطب را به سمت سرخ و سفیدهای آن ور آبی سوق میدهد. فراموش نکنیم که حذف برنامه ۹۰، ماهی ۳۰ میلیارد تومان به رسانه ملی آسیب زد و میلیون ها بیننده را پراند!