حفظ میراث تمدن اسلامی با تدبیر خواجه طوس

تهران- ایرنا- خواجه نصیرالدین طوسی از علمای پرآوازه سده هفتم هجری محسوب می شود که در دانش، سیاست و نهادینه کردن فرهنگ ایران زمین سرآمد بود و علم و حکمت اسلامی را به دورترین نقطه های بلاد مغول رساند و توانست جهان اسلام را که در آن عصر از آسیب های فراوانی رنج می برد، نجات دهد.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ همزمان با حمله «هلاکوخان» مغول به ایران و دستور فتح بغداد و مناطق غربی و حاکمیت مطلق مغولان بر بخشی از جهان اسلام، لزوم برخورد جدید علمای اسلام با این سیل ویرانگر پیش بینی می‌شد؛ اندیشه و رفتاری که در پرتو آن نه تنها مانع از آسیب بیشتر به مسلمانان شود بلکه با نفوذ به ساختار حکومتی مغولان و تسلیم آنان در برابر اندیشه اسلامی راه جدیدی برای پیشرفت تمدن اسلامی گشود. بنابراین علمای اسلامی موضع و عملکرد خود را براین اساس استوار کردند و خواجه نصیرالدین طوسی یکی از مهمترین این افراد بود.

**خواجه نصیرالدین و حفظ میراث اسلامی
نخستین تماس خواجه نصیرالدین طوسی با مغولان هنگامی اتفاق افتاد که خواجه در قلعه الموت اسماعیلیه در حصر و بیش از ۱۸ سال نزد اسماعیلیه بود و انحراف های آنان را نزدیک می دید و از خداوند آزادی خود را طلب می کرد، هلاکو به قلعه میمون دژه نزدیک شده بود. در چنین شرایطی خواجه راهکار را تسلیم مسالمت‌آمیز رهبران قلعه دید زیرا جان صدها دانشمند و کتابخانه عظیم الموت حفظ می کرد که این اتفاق هم با کمک خواجه نصیرالدین عملی شد چراکه آوازه او به عنوان یک ستاره شناس به دربار مغول ها رسیده بود و از هلاکو درخواست کردند تا بعد فتح الموت و آزادی خواجه نصیرالدین از وی در تاسیس رصدخانه استفاده کند.

این نگاه مثبت حاکم مغول به خواجه نصیر از یک طرف و خطرهایی که حوزه اسلام را تهدید می کرد از طرف دیگر باعث شد تا خواجه خود را ملزم بداند که در آن شرایط حساس نقش تاریخی خود را در حفظ میراث تمدن اسلامی به نحو احسن به انجام رساند.

خواجه نصیرالدین از علمای پرآوازه قرن هفتم هجری و دانشمندی جامع الاطراف بود، به علوم مختلف و رایج در آن زمان تسلط داشت و به عنوان یک فیلسوف، ریاضیدان، منجم و مهندس نه تنها در بلاد اسلامی بلکه در پایتخت مغولان نیز شناخته شده بود. بنابراین هلاکو وی را مشاور خود کرد و خواجه به عنوان پرچمدار علمای اسلام در مواجه و تقابل با مغولان قرار گرفت. از این رو نقش وی در یکی از پرمخاطره ترین دوران اسلامی؛ یعنی هجوم گسترده مغولان به تمدن و قلمرو اسلامی و دستگاه خلافت فرسوده، بسیار حساس و سرنوشت ساز بود زیرا بیم آن می رفت که همه ذخایر فرهنگی و علمی و نهادهای تمدنی نابود شود.

به این ترتیب خواجه طوس برای حفظ میراث تمدنی اسلامی، نفوذ و رخنه علمی و معنوی به هرم قدرت قرار گرفتن در جایگاه ها و مناصب مهم سیاسی و اجرایی را در پیش گرفت زیرا به خوبی می دانست که پیروزی نظامی بر مغولان به هیچ وجه امکان پذیر نیست چراکه جهان اسلام از هم پاشیده شده بود و دیگر امیدی به جمع کردن و سازمان دهی نیروها برای حمله به مغولان و بیرون راندن آن ها از سرزمین های اسلامی وجود نداشت. از این رو با توجه به روشی که خواجه نصیرالدین در پیش گرفت از تخریب وسیع و نابودی شهر ها و به خصوص قتل عام دانشمندان اسلامی جلوگیری شد و درایت و تدابیر کامل او بود که به حفظ میراث گذشته و توسعه و تقویت نهادهای علمی همچون حفظ کتابخانه بغداد منجر شد.

همچنین خواجه نصیرالدین در تغییر و تحول شالوده های فکری و مذهبی مغولان و دور شدن آنان از آیین‌های خرافه پرستی و روی آوردن به دین مبین اسلام نیز نقش اساسی داشت به نحوی که «سلطان احمد تکودار» فرزند هلاکو نخستین خان مغول بود که رسم و آیین اسلام را پذیرفت و «سلطان محمد خدابنده» توسط شاگرد خواجه یعنی «علامه حلی» به مذهب تشیع در آمد و فرمانی مبنی بر پذیرش آیین تشیع در میان مغولان صادر کرد.

بنابراین مشاهده می شود که خواجه طوس برای حفظ و گسترش مکتب تشیع، به پیروی از پیشوایان معصوم شیعه(ع) با سلاح تقیه در مبارزه با دشمن قد علم کرد و با علم و درایت خود، نگاهبانی از جامعه مسلمانان و آثار اسلامی را به عهده گرفت و به این ترتیب در اوج نا امیدی جان تازه ای در پیکر نیمه جان امت اسلام دمید.

**خواجه نصیرالدین و جلوگیری از قتل عام در بغداد
تاثیر خواجه نصیرالدین بر کنترل بحران سقوط خلافت و جلوگیری از صدمه و آسیب های بزرگتر و تدبیر و جایگزین کردن ساختار جدید با شالوده‌های اسلامی یکی از مهمترین اقدامات است که او در هنگام حمله هلاکو به بغداد در پیش گرفت.
هنگامی که هلاکو به بغداد حمله کرد و «مستعصم» خلیفه عباسی در مخفیگاه خود پنهان شده بود، خواجه طوس به عنوان واسطه پیام‌رسانی میان آنها قرار گرفت. خواجه در این مرحله تلاش کرد که خلیفه با هزینه کمتری تسلیم شود تا از قتل عام و کشتار مردم در بغداد نیز جلوگیری کند.

در همین زمان یکی از فرماندهان مغول به نام «هندوی بیتکجی» توسط مدافعان شهر و بر اثر پرتاب تیر به قتل رسید به نحوی که هلاکو را چنان بی تاب کرد که بلافاصله فرمان حمله گسترده به بغداد داد اما خواجه نصیر او را راضی کرد تا مردم شهر از دروازه حلب بیرون روند تا به این ترتیب از یک کشتار و قتل عام وسیع جلوگیری شود. بنابراین خواجه با نگاه انسان دوستانه و فراتر از پیروان مذاهبی که در بغداد بودند جان آنها را نجات داد.

همچنین بغداد به عنوان مرکز خلافت ۵۰۰ ساله عباسیان صدها تَن از دانشمندان شاخه‌های مختلف علوم را در خود جای داده بود که با حمله مغول امکان داشت بیشتر آنها به قتل برسند اما شفاعت و حفاظت از جان آنها یکی از اقدام های مهم و کارساز خواجه نصیر بود.

**خواجه و اداره امور سرزمین های اسلامی
هنگامی که بغداد به دست هلاکو به تصرف درآمد امور مالی و ثروت‌های به‌جای مانده و املاک خالصه و موقوفات فراوان به دست آمد که مدیریت و رونق و فتق آن گام دیگری بود خواجه نصیرالدین برداشت. در این زمان مسوولیت اداره مالی و اقتصادی مناطق وسیعی مفتوحه به خواجه‌ سپرده شد زیرا مغولان جنگاورانی بودند که هیچ قانون و مقرراتی در حفظ و اداره مناطق متصرفی خود نداشتند و با شهرنشینی و فرهنگ مسلمانان بیگانه بودند. از این رو وجود خواجه نصیر در آن شرایط حساس تاریخی به مثابه یکی منجیان جهان اسلام بسیار تاثیرگذار شد.

**تاسیس رصدخانه مراغه
پس از انتخاب مراغه به عنوان پایتخت و مرکز حکومت مغولان توسط هلاکو نخستین اقدام اساسی و بنیادی خواجه نصیر، تاسیس رصدخانه و دانشگاه بزرگ در آنجا بود. به این ترتیب نزدیک به چهار هزار کتاب از بغداد و دیگر مناطق تصرف شده به مراغه منتقل شد و بیش از صدها دانشمند که متواری و مخفی شده بودند در پناه خود در مراغه جای داد و ماهانه مستمری به آنها پرداخت کرد. بدین ترتیب مراغه به یکی از مراکز بزرگ علمی در جهان اسلام تبدیل شد.

از آنجا که خواجه نصیر علاقه مغولان را به علم نجوم و رصد می دانست به آن بهانه اقدام به تأسیس مرکز بزرگ علمی و جمع‌آوری دانشمندانی کرد که از ترس جان خود گریخته بودند و از این طریق انسداد علمی فرهنگی در جهان اسلام را که با یورش مغولان پیش آمده بود برطرف کرد. در نتیجه چنین فعالیت هایی کتاب های اسلامی از فرسودگی و نابودی در امان ماندند، دانشمندان مسلمان دوباره گرد هم جمع شدند، حرکت مدارس اسلامی آغاز شد و اندیشه اسلامی شروع به درخشش و شکوفایی کرد.

**ظرفیت علمی
ظرفیت علمی و توانایی خواجه نصیرالدین در زمینه های گوناگون دانش، به حدی بودکه دانشمندان بزرگِ معاصر او، وی را «استاد البشر» می خواندند زیرا با شخصیتی چندگانه در زمینه های مختلف علمی روبرو بودند. نوشته های خواجه در رشته ریاضی، از زمان خودش تاکنون، جزء کتاب های درسی دانشجویان مکاتب اسلامی بوده و بعضی از آثار گرانبهای او، به زبان های دیگر ترجمه شده و مورد استفاده دانشمندان اروپایی قرار گرفته است.

خواجه طوس نخستین دانشمندی است که مثلّثات را علم مستقل معرفی کرد و با اختراع آلات و ادوات دقیق رصدی که در رصدخانه های پیشین نبود، توانست علم فلکی را به حد اعلی برساند. وی در رشته‌های مختلف، شاگردان زیادی تربیت کرد که از جمله آنها می توان از «علامه حلی، قطب الدین شیرازی، کمال الدین ابو محمد رضا حسینی افطسی آبی، سید رکن الدین ابو الفضائل و کمال الدین بغدادی معروف به ابن الفوطی و … نام برد.

اهمیت خواجه در علم کلام تا آنجا است که کتاب وی با عنوان «تجرید الاعتقاد» مهمترین کتاب کلامی شیعه محسوب می شود. وی تألیفات، کتاب ها و رساله های دیگری نیز دارد که می توان به «تجرید الاعتقاد، تحریر اقلیدس یا تحریر اصول هندسه، تحریر مجسطی، تحریر الأکبر، تحریر کتاب المأخوذات فی أصول الهندسه، تحریر کتاب الکره المتحرکه، تجرید العقائد، قواعد العقائد، تلخیص المحصل یا نقد المحصل موسوم به «تلخیص فی علم الکلام»، رساله الإمامه یا وجیزه نصیریه و شرح الإشارات» اشاره کرد.

**سرانجام
اگرچه خواجه‌نصیرالدین در ۱۸ ذیحجه ۶۷۲ قمری چشم از جهان فروبست اما بر اثر تدابیر او در دورانی که مشاور خان های مغول بود، مغولان سرکش نه تنها آرام شدند بلکه با تکیه بر مدیران دانشمند و مسلمان به اداره مملکت اسلامی پرداختند و وزارت این قلمرو وسیع به افراد ایرانی سپرده شد.

به این ترتیب با حضور افرادی نظیر خواجه نصیرالدین طوسی در دستگاه مغولان، یاسای چنگیز به تدریج فراموش و احکام و مقررات اسلامی جایگزین شد. از رو می‌توان نتیجه گرفت که خواجه نقش مهمی در تحول ساختاری حکومت مغولان ایفا کرد.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

صدای افق

کاشت ناخن در بافق زیاد شده است به