حمام یا گرمابه محلی است برای شستشوی بدن؛ حمام تا قبل از عصر جدید بخشی از حوزه عمومی محسوب می شد. حمامها کنار گذرهای اصلی و نیز در جنب بازار ساخته میشد. با گذشت زمان ، پیشرفت جامعه و لوله کشی آب در سطح شهر حمام عمومی از رونق افتادند.
به گزارش هفته نامه افق کویر؛ “عسکری” زن ۴۰ ساله بافقی، با مراجعه به دفتر هفته نامه افق کویر گفت: مدتی است که “حمام ملا مراد” در ابتدای خیابان مهدیه، بخش زنانه آن تعطیل است و من برای استحمام مشکل دارم. وی ادامه داد: خانه ام دچار فرسودگی شده است و تخریب کردم تا بنایی نو بسازم؛ در نتیجه برای حمام رفتن دچار مشکل بوده و تقاضا دارم تا در این شهر حداقل یک حمام عمومی وجود داشته باشد.
خبرنگار هفته نامه افق کویر، برای پیگیری این موضوع به سراغ مسئول حمام ملا مراد رفته و گفتگویی با وی انجام داده است.
عباس طالعی، مسئول حمام ملامراد گفت: در حال حاضر سقف حمام در قسمت زنانه خراب شده و حدود ۴ سال است که تعطیل می باشد، اگر زنی بخواهد حمام برود می تواند از بخش مردانه استفاده کند، شماره همراه من بر روی درب حمام نوشته شده.
وی افزود: شاید در زمستان هفته ای دو الی سه مرد غریبه به حمام مراجعه کنند؛ اما مراجعه کننده زن وجود ندارد. ما نیز برای رضای خدا درب حمام را باز نگه داشتیم؛ وگرنه صرفه اقتصادی ندارد.
در ادامه عباس طالعی از کیفیت حمام در زمان گذشته گفت:۲۰ ساله بودم که پدر خدا بیامرزم به رحمت خدا رفت و به شغل حمامی رو آوردم. حرفه حمامی را نزد والدینم آموختم و آن را ادامه دادم. حمام قدیمی ملامراد بیش از ۱۰۰ سال قدمت دارد. در زمان گذشته که مردم در خانه هایشان حمام نداشتند، ۸ حمام در بافق وجود داشت؛ اما در حال حاضر ۲ حمام بیشتر نیست؛ حمام ملا مراد و کاکامیر.
عباس طالعی ادامه داد: در گذشته کارکردن در حمام خیلی زحمت داشت، باید از بیابانهای اطراف شهرک صنعتی امروز، واقع در ۲۰ کیلومتری جاده بافق- یزد هیزم را بار الاغ نموده و می آوردیم. آب حمام نیز از قنات صحرای “ده تگ” تأمین می شد که درابتدا وارد آب انبار شده سپس به سمت حمام روانه می شد. در بعضی از حمام ها از آب چاه برای خزانه حمام استفاده می کردند.
وی اظهار داشت: حمام مسجد حاجی حسین و آب انبار همزمان ساخته شده؛ در حال حاضر آب انبار را خراب نموده و پارکینگ احداث کردند.
در ادامه همراه با فاطمه کوشکی زاده همسر عباس طالعی که مسئول حمام زنانه بود به بازدید از حمام قدیمی رفته و در حین بازدید وی توضیحاتی درباره بخشهای مختلف حمام ارائه داد.
وی در ابتدا با بیان اینکه حمام با پله های مارپیچ چهار متر پایین تر از سطح زمین قرار دارد تا آب به راحتی وارد حمام شود گفت: حمام شامل چند اتاق تو در تو می باشد که در بالای هر کدام از این اتاق ها به اصطلاح “کلاه فرنگی”وجود داشت که کار نورگیر را انجام می داد.
وی افزود: بخش اول حمام که در وسط آن حوضچه بزرگی قرار داشت مربوط به همسایه های کوچه و بازار بود، در گذشته که کولر و پنکه ای نبود همسایه ها، فرزندان خود را می آوردند در صفه ها می خوابندند و اطراف این حوض بادبزن و جارو می بافتند. آن زمان که هنوز دکتر و دارویی نبود خودم شاهد بودم در یک روز فقط ۲۲ کودک در بافق به خاطر گرمای زیاد فوت کردند.
وی تصریج کرد: بخش دوم حمام، رختکن حمام بود، در آنجا هم جایگاه فقیر و ثروتمند فرق داشت، ثروتمندان در بالای صفه و فقیران در پایین صفه می نشستند همچنین آیینه کوچکی بر دیوار نصب شده بود تا خود را در آن ببینند. صندوقی نیز که در قسمت رختکن بود که اگر روزی مسئول حمام حضور نداشت مراجعین هزینه حمام را داخل صندوق می ریختند، آن زمان هزینه حمام ۲ الی ۳ ریال بود که بعدها ۵ ریال هم شد. افرادی هم که توان پرداخت هزینه را نداشتند پایان سال گندم و دیگر محصولات کشاورزی خود را به مسئول حمام می دادند.
مسئول حمام زنانه ادامه داد: بخش سوم حمام، شامل اتاق کوچکی بود که افراد خود را در آن شست و شو می دادند، در این قسمت “تون حمام” و خزانه حمام قرار داشت، “خزانه حمام “محلی بود که آب در آن جا جمع می شد و “تون “محلی بود که هیزم ها را درون آن می ریختند. “تون” حمام را به گونه ای می ساختند که حرارت از زیر سنگ های قسمت شستشو عبور می کرد و سنگ فرش های این قسمت را گرم نگه می داشت. چند نفر دلاک در حمام وجود داشتند که کار کیسه کشی را انجام می دادند؛ متأسفانه تمام دلاک ها به رحمت خدا رفتند.
وی اظهار داشت: بخشی در این اتاق وجود داشت که ماساژ افراد در آن جا صورت می گرفت. در قسمت انتهای حمام نیز محل دوش گرفتن بود. در آخر نیز مردم از حمام خارج می شدند و پایشان را با آب سرد شست و شو می دادند.
فاطمه کوشکی زاده افزود: در حیاط منزلمان پله هایی به سمت حمام بود که روزی ۳۰ الی ۴۰ مرتبه برای سرکشی به سمت حمام می آمدم .
وی در ادامه در مورد نحوه حمام رفتن عروس و داماد در زمان گذشته گفت: در ابتدا بعد از ظهر داماد را به حمام آورده، سه نفر آرایشگر در حمام کار می کردند، که هر طبقه از جامعه آرایشگر، کار مخصوص به خودش را داشت، یکی داماد را سلمانی نموده، وسایل همراه داماد بقچه ترمه، سرانداز ترمه، لنگ، حوله، صابون و شامپو بود، بعد از شستشو اطرافیان داماد، داماد را بر دوش خود می گذاشتند در حالی که پایکوبی و رقص می نمودند اشعار زیر را برایش می خواندند:
صفای قدم مردان/ نور چشم نامردان/ پیغمبر خدا را صلوات/ داماد در آمد از حمام/ گل در آمد از حمام/ سنبل در آمد از حمام/ به نوعروس بگویید/ داماد در آمد از حمام/ و داماد را با خود م می بردند…
و بعد از آن نوبت به عروس می رسید، عصر عروس را به حمام می آوردند. عروس را بر روی سینی مسی گذاشته و سینی سه پایه دیگری جلو عروس می گذاشتند که در آن گِلدون مسی(حاوی سفیداب)، ظرف حنا، نمکدان مسی، صابون و شامپو قرار داشت. مراسم حنابندان و پایکوبی برای عروس نیز در حمام برگزار می شد، بعد عروس را به رختکن برده، عروس را بر روی بقچه ای که شامل بقچه “سوزنی”، “ابری”و “حوله” بود گذاشته و لباس عروس را تنش می کردند سپس عروس را به خانه بخت می بردند، اطرافیان به گونه ای عروس را احاطه می کردند که هیچ کس متوجه نمی شد عروس در میان جمع است.
وی در حالی که می خندید تصریح کرد: تمام روزهای گذشته خاطره است؛ وقتی زنی وضع حمل می کرد یا عروس می شد به عنوان شیرینی برای مسئول حمام قند می آوردند.
فاطمه کوشکی زاده در ادامه افزود: پیرزن هایی که فرزند نداشتند و کسی نبود که از آنها مراقبت کند، برای رضای خدا شخصاً به در خانه آنها رفته و برای استحمام آنها را به حمام می آوردم.
وی در پایان گفت: اگر حمام به شیوه قدیم بازسازی می شد، دوست داشتم عهده دار حمام شوم؛ اما نمی توان این کار را انجام داد، به خاطر اینکه تون حمام و خزانه حمام را خراب نمودند و بر روی سقف آن حمام جدید ساختند.
به عنوان یک خبرنگار حین بازدید از حمام، آنچه مرا مجذوب خود کرد، همان حمام قدیمی با شیوه های سنتی بود، وقتی پا به حمام سنتی می گذاری، هنوز در و دیوار آن یادآور خاطرات گذشته است که گویی هر قسمت آن مشغول کاری هستند. راوی ما فاطمه کوشکی زاده توضیح می داد، مراسم سنتی گذشته مانند حنا بندان، ماساژ دادن، شستشو به شیوه سنتی و حتی مراسم حمام بردن زائو که از قلم ما خارج است و نمی توان آن را نوشت، ما را به گذشته می برد و افسوس می خوری که چرا باید به یکباره تمام سنت های گذشته کنار رفت؟ چرا باید نسل ما با این گونه سنت ها ناآشنا باشد؟ سنتی هایی که هر کدام از اینها بی فایده نبوده و برای سلامتی ما مفید است.مانند نمک مالیدن ته پا در حمام، شستشو پا با آب سرد در آخر و… که نتایج علمی آن الان اثبات شده است
اما حمام با شیوه جدید که حتی رغبت نمی کنی به داخل آن بروی، فقط جایی است که دوش ساده بگیری و بیرون بیایی و ناچارا برای افرادی که جایی برای شست وشو ندارند، مشتری به آن بندرت پیدا می شود، چون نتوانسته در دل مردم جایی باز کند.
در ادامه گفتگویی تلفنی با لیلا رنجبر رییس اداره میراث فرهنگی بافق در مورد این که چرا حمام ملا مراد به حال خود رها شده است انجام شد که وی گفت: مالکیت حمام ملا مراد در دست اداره اوقاف شهرستان بافق می باشد
در پایان گفتگویی تلفنی با ماشاا… گلچین رییس اداره اوقاف انجام شد که وی گفت: در حال حاضر اداره اوقاف و امورخیریه بافق، یک نفر متقاضی نیز پیدا شده که تمایل دارد حمام را به شیوه سنتی و قدیمی احیا نماید، با اداره میراث نیز هماهنگی انجام شده و در حال اخذ تایید استان بوده، به محض اینکه تایید استان را دریافت شد؛ حمام سنتی احیا خواهد شد.
معصومه غلامرضاپور