یَمحوا ا… ما یَشاءُ و یُثبِتُ و عِندَهُ اُمُّ الکِتاب
نشانههای ظهور، یکی پس از دیگری نمایان میشود. برخی از آنها در زمان ما تحقق یافته، برخی دیگر در زمان نیاکان ما تحقق یافته است. برخی از این نشانهها قطعی و حتمی است و برخی دیگر مشروط. برخی از آنها عام است و برخی دیگر خاص. برخی از آنها به تفصیل بیان شده و برخی دیگر به اجمال. برخی از آنها از نظر زمانی دور از زمان ظهور است و برخی دیگر نزدیک به آن. این نشانهها را همگان میبینند ولی این ویژگیها را همگان تشخیص نمیدهند، و احیاناً برخی از آنها به یک شرطی متوقف است که اگر تأخیری در آن شرط روی دهد، ظهور نیز تا روزی که خدا بخواهد به تأخیر میافتد.
روایات و احادیثی که نشانههای ظهور را برای ما بیان کرده، گاهی جزئیات آن رویداد را به تفصیل بیان کرده و چیزی از ویژگیهای آن را ناگفته نگذاشته است. و هنگامی به زبانِ رمز و اشاره سخن گفته، که چیزی از آن برای ما مفهوم نیست.
روایاتی که از نشانههای ظهور سخن گفته، خرافه نیست، گزافه گویی نیست، رجم به غیب نیست، از آن پیشگوییها نیست که برخی راست و درست درآید و برخی دیگر دروغ، کلّی گویی نیست که افرادِ تیز بین بتوانند شبیهِ آنها را پیشبینی کنند، بلکه یک سلسله حقایقی است که که دست جعل و تحریف نیز کمتر از هر بخش دیگری با آن ارتباط یافته است. حقایقی است که از مبدأ وحی سرچشمه گرفته، توسط امامان معصوم و راویان مورد وثوق، دست به دست گشته و در منابع معتبر درج شده و به دست ما رسیده است.
تعداد بیشماری از این نشانهها تا عصر ما محقق شده است، تعداد بسیاری نیز در عصرِ ما تحقق یافته، و تعداد دیگری در شُرُف وقوع است که به تدریج واقع خواهد شد.
نشانههایی که در آستانه ظهور تحقق خواهد یافت، پنج نشانه است که به آنها علائم حتمی می گویند. این نشانهها از زبان امیرمؤمنان علیه السلام اینگونه نقل شده است: « مِنَ المحتوم الذی لابدّ منه أنْ یکونَ قَبْلَ قیامِ القائم خروجُ السُفیانی و خَسْفٌ بِالبَیداءِ و قتل النفس الزَّکیّه و المُنادی من السماء و خروج الیمانی؛ از نشانههایی که بدون تردید و حتماً پیش از قائم عجل ا… تعالی فرجه الشریف واقع خواهد شد چنین است: ۱٫خروج سفیانی ۲٫خسف سرزمین بیداء ۳٫قتل نفس زکیه ۴٫ندای آسمانی ۵٫خروج یمانی»
اینها پنج نشانهای است که نوید دهندة همة خیرها و برکتهاست، و در فاصلهای کوتاه، در ظرفِ چند ماه پشت سر هم واقع میشود و برای هیچکس جای شک و تردید باقی نمیماند. اما نشانههای دیگر، یک مرتبه و در فاصله نزدیک به هم واقع نمیشود، بلکه در طول زمان قرنهای متمادی واقع میشوند.
روایات مربوط به نشانههای ظهور فراوان و مشابه هم است که برخی از آنها به این شرح است:
۱.إذا خَفَّتِ الحقائقُ؛ هنگامی که حقیقتها کمارج شود!
سخنِ حق، خود والا و پرارج است و به گوینده خود ارزشِ والایی میدهد، ولی در آستانه ظهور کسی که سخن حق بگوید، نهتنها موردِ توجّه قرار نمیگیرد، اعتنایی به گفتارش نمیشود، بلکه خود نیز به جرم گفتن حق موردِ تمسخر و استهزاء قرار میگیرد و احیاناً به حبس و شکنجه و تبعید و انزوا محکوم میشود و مانند دیگر حقگویان تاریخ، تاوانِ حقگوییاش را میپردازد.
۲.و لَحِق اللاّحقُ؛ دنبالهروان از نابخردان پیروی کنند!
منابهه و محاکات –تقلید بدون توجه- و تقلید، مردم را تباه میکند، در گمراهی و ضلالت، همه از یکدیگر پیروی کرده، اعمال ناروای یکدیگر را تقلید و محاکات میکنند. اگر یکی از آنها به کار خطرناک و جاهلانهای دست بزند همگان از او تقلید و محاکات میکنند. دیگر عواقب شوم آن را نمیسنجند. نیروی اندیشه خود را به کار نمیاندازند. بدون تأمل از یک گروه پیروی میکنند. هرچه به نام مد بر آنها عرضه شود میپذیرند. اگر یکی آرایش خاصی در مو و لباس داشته باشد بقیه هم از او پیروی میکنند و …
۳٫و تَتابَعَت الاُمور؛ حوادث پیاپی واقع میشود!
وقوع حوادث یکی پس از دیگری (و بنا به تعبیری به هم پیوسته همچون دانههای گردنبند)، امروزه ملموستر شده، در هر گوشهای از جهان هر روز حادثهای رخ میدهد که موجب از یاد رفتن حوادث قبلی میشود، هر روز حادثهای، فاجعهای، انقلابی، سقوطی، عزلی و نصبی واقع میشود که حوادث دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد.
۴.و اختَلَفَتِ العَرَبُ؛ عربها دچار اختلاف میشوند!
۵.و اشْتَدَّ الطَّلَبُ؛ اشتیاق به ظهورِ مصلح هر لحظه افزون میشود!
دیگر انسان عاقلی در رویِ زمین یافت نمیشود مگر آنکه به شدّت آرزو میکند که آن مصلحِ غیبی ظهور کرده، جهان بشریت را از چنگال ظلم و ستم رهایی دهد و به جنایتها و خیانتها خاتمه دهد. دیگر همه جا سخن از فراگیر شدن ستم و احساس نیاز به ظهور منجی عالم بشریت میشود و همه در انتظارِ فرارسیدن روزِ موعود ثانیه شماری میکنند.
۶٫و ذَهَبَ العفاف؛ خویشتنداری از جامعه رخت بر میبندد!
آن عفت و خویشتنداری که در شرح زندگانی گذشتگان میخوانیم، در جامعه امروزی رخت بربسته، دیگر نمونه آن یافت نمیشود، و کار به جایی رسیده که اگر کسی در موردی عفت به خرج دهد و خویشتنداری کند، به ارتجاع و ضعفِ فکری متهم میشود.
۷٫و استَحْوَذَ الشیطان؛ شیطان بر همه چیره میشود!
با کمال تأسف بر همگان راه یافته، ریسمانش را محکم به دورِ گردنها بسته با خود میبرد. چه کسی از گردونه احاطه او بیرون است تا او را سنگسار کند؟ چه کسی او را در مغزِ خود جای نداده تا او را لعن کند؟ بجز کسی که خداوند به او عصمت داده و از این ورطة هلاکت او را رهایی بخشیده است.
۸٫و حَکَمَتِ النِّسوان؛ زنها فرمانروایی کنند!
پس از آنکه غیرت از میان مردان رخت بربست، زنها همه جا فرمانروا میشوند. در خانهها، در وزارتخانهها، در تجارتخانهها، در پارلمانها و در تمام پستها و مقامها، و بر دل و اندیشه اکثریتِ مطلق انسانها، که در دام شهوت اسیر و مبتلایند.
۹٫و فَدَحَتِ الحوادث؛ حوادث کمرشکنی روی میدهد!
رویدادها بسیار کمرشکن شده و آسایش و آرامش همه ملتها را در شرق و غرب جهان سلب کرده، در سرتاسر جهان ملتی را پیدا نمیکنید که در سطح عالیِ آرامش و آسایش زندگی کنند، بلکه تشویش و نگرانی به همه جا سایه گسترده و دلهره و اضطراب به هر خانه و کاشانهای راه یافته است.
۱۰٫و نَفَثَتِ النَّوافث؛ شکافتندهها بشکافند و پیش روند!
چقدر زیباست تعبیر امیرمؤمنان علیه السلام ؟! گویا اوضاعِ جهانِ قرنِ بیستم را با دیدگانِ خود دیده، هواپیماهای کوهپیکر را مشاهده فرموده که چگونه سینه افق را میشکافند و پیش میتازند، اقطار و اکنافِ جهان را زیرِ پر میگیرند و با مواد تخریبی که حمل میکنند جهان را در آتش خود میسوزانند.
۱۱٫و هَجَمَ الواثِب؛ تیرپروازان حمله کنند!
دشمنِ صهیونیستی با جنگندههایِ تیزپرواز خود هر روز سرزمین اسلامی ما (جنوب لبنان) را موردِ حمله هجوم قرار داده، آشیانههایِ ما را با بمبهای خوشهای و شیمیایی ویران میکند، مرگ و فقر و خرابی به ارمغان میآورند.
۱۲٫و عَبَسَ العُبوس؛ دنیا روی ترش کند!
کابوس یأس و وحشت بر سراسر جهان سنگینی میکند، کسی از اعماق دل شادی نمیکند، دیگر کسی نَفَسِ راحت نمیکشد، هر صدایی که از خبرپراکنیها منتشر میشود، دلها را میفشارد و اعصاب را به هم میریزد و زمین و زمان به رویِ انسان، روی ترش میکند.
۱۳.و أجلَبَ الناموس؛ راز داران، خیانت ورزیده و موجبِ دستگیری میشوند!
معتمدین و رازداران به جای امانت خیانت ورزیده، اسرار را فاش ساخته، اخبار را به نفع دیگران فاش کرده، موجبات گرفتاری و دستگیری همراز و همسنگرِ خود را فراهم میآورند. نزدیکترین دوستان، کاریترین ضربهها را فرود میآورند، و بیش از هر دشمنِ قسم خورده، موجبِ وحشت و اضطراب میشوند.
۱۴٫و أنْجَدَ العیصُ؛ جنگلها خشک شوند!
در پیِ مشغول شدن مردم به جنگها و پیش آمدنِ فتنهها و رویدادهای گوناگون، و یا در اثر قحطی و کمیِ باران، جنگلها، مرغزارها، چمنزارها و باغها و بستانها خشک و تبدیل به صحرای سوزان و دشتِ بیآب و علف میشوند، و یا در اثر بمبهای شیمیایی و دیگر مواد تخریبی دچار حریق میشوند، و یا در اثر بمبهای اتمی و هیدروژنی زیر و رو شوند و یا به دلایل دیگری که گذشت زمان آن را معنی خواهد کرد.
۱۵٫و کَثُرَ القَمیصُ؛ اضطرابها و مهاجرتها فراوان شود!
امروزه نه تنها مهاجرت از کشوری به کشورِ دیگر، از شهری به شهری دیگر، از روستاها به شهرها فراوان شده، حتی مهاجرت به صورت گریز و فرار از این اتاق به آن اتاق، از این گوشه اتاق به آن گوشه اتاق فراوان شده است، چنان که در کشور لبنان از ترس حملههای هوایی دشمن صهیونیستی، هر لحظه از نقطهای به نقطهای پناه میبرند. وخدا میداند چه سرنوشتی در انتظار آنهاست.
کارشناس مذهبی