بحران سی سالگی

البته تعدادی هم با ارامش بحران سی سالگی را پشت سر می گذارند، چنانچه باور داشته باشید که در زندگی انتخاب های صحیحی داشتید و به یک ثبات نسبی رسیدید و اوضاعتان روبراه است این ارامش را بیشتر تجربه می کنید.

 

چرا سی سالگی؟

سی ساله ها یک دهه را دویده اند و به انواع و اقسام کارها و امور زندگی شان رسیدگی کرده اند. دهه بیست سالگی آن قدر پر مشغله هست که جوان وقت نمی کند زیاد دچار تردید و افسردگی و دغدغه شود. تمام ده سال پیش به انتخاب رشته دانشگاهی و تحصیل، انتخاب جهان بینی و خط مشی زندگی، انتخاب شغل و کسب و کار، انتخاب همسر و بچه دار شدن و… گذشته و مهم ترین انتخاب های زندگی که هر کدام برای عوض کردن مسیر یک زندگی کفایت می کند، در این دهه اتفاق افتاده.

 

بگذریم از خط عوض کردن ها و افراط و تفریط هایی که در دهه بیست زندگی با اغلب جوان ها همراه است و حال در آستانه سی سالگی، هنگامی که زندگی میرود تا روی ثبات و ارامش را ببیند، شخص دچار تردید می شود. ناگهان در سی سالگی این کرختی و افسردگی به جانمان می افتد.

 

این بحران معنی از پی افسردگی و خستگی، تغيير را لازمه زندگی می داند اما نه تغيير در عقیده ها و شغل بلکه بنیادی تر، تغيير در روشها ، نوع رویارویی با عقیده ها و نگاه به شغل. چنانچه نسبت به افکاری که در این دوران به شما هجوم می آورند آگاه نباشید و راههای برخورد و مبارزه با آن ها را ندانید قطعاً نمی توانید به خودتان کمک کنید تا به ثبات برسید.

علامت های بحران سی سالگی

سؤال هایی که در خصوص انتخاب های مهم زندگی گفتیم، در واقع پشت صحنه بحران ۳۰ سالگی هستند. آن چیزی که ما در رفتار آدم های بحران زده می بینیم، احتمالا یکی یا تعدادی از این چیزهاست:

 

– خرید چیزهای نامعمول

– انجام کارهای نامعمول

– افسردگی

– حس پشیمانی

– توجه بیش از حد به ظاهر

– استفاده از مواد

– ایجاد ارتباط های جدید

– گیر دادن به بچه

 

چطور فشار اجتماعی میتواند سبب پیدایش بحران سی سالگی شود؟

رها شدن از فشار های اجتماعی ناممکن است. انسان موجودی اجتماعی است و هیچ شخصی در انزوا کامل زندگی نمی کند. ولی چنانچه در حال تجربه کردن بحران سی سالگی هستید، باید راهی برای مبارزه و رها شدن از فشار های جامعه پیدا کنید. یک شیوه مؤثر این است که از خود سوال کنید، به چه دلیل از زندگی خود راضی نیستید؟ آیا می ترسید هیچوقت به هدف ها یا رؤیا های خود نرسید؟ که هیچ گاه انتظارات افراد دیگر را برآورده نمی کنید؟

 

یا واقعا همان چیزی هستید که از زندگی می خواهید؟ مهم این است که به خودتان نگاه کرده، نیاز ها و خواسته های شخصی خویش را بفهمید و براساس آن عمل کنید. نکته اصلی این است که افکار، توقعات و ارزش های خودمان را از آنچه از رسانه ها یا دیگران می شنویم جدا کنیم. در غیر اینصورت ، فشار های بیرونی کم کم میتوانند خوشحالی شما را از بین ببرند.

 

اگر تنها قرار باشد یک نکته از این مقاله بیاموزید این است که دستیابی به یک زندگی شاد و پرثمر، نتیجه براورده‌کردن کامل انتظارات اجتماعی نیست. زمانی میتوانید حس خوشبختی کنید که کنترل زندگی خویش را بدست گرفته و به خاطر داشته باشید که گاهی وقت ها حتی بهترین ها هم با مانع ها برخورد کرده و امکان دارد راه خود را گم کنند.

برای گذر از بحران چه باید کرد؟

بخواهید که تغيير کنید

این که بحرانی در زندگی شما به وجود بیاید قطعاً با میل و خواست خودتان نیست. ولی این که تصمیم بگیرید که این بحران با شما ادامه پیدا کند یا به آن پایان بدهید، کاملاً به خواست و اراده ی شما بستگی دارد. پس نخستین قدم برای از بین بردن این بحران این است که بخواهید که تغيير کنید.

 

ببینید چالش تان چیست

نفسی عمیق بکشید و بدون هیچ ترس و اضطرابی تلاش کنید ببینید که چه خبر است و درحال حاضر چه چیز زندگی برای تان چالش برانگیز شده است.

 

آرامشتان را حفظ کنید

احتمالا شما هم مانند هر شخص دیگری نوجوانی و جوانی شلوغ و پردغدغه ای را پشت سر گذاشته اید. تجربۀ انتخاب رشته در مدرسه، کنکور، انتخاب رشتۀ دانشگاه، پیدا کردن شغل، همسر مناسب، محل زندگی و هزار چیز ديگر که زندگی شما را در نوسان های پی درپی قرار داده است.

 

اکنون وقت آن رسیده که این استرس ها را کنار گذاشته و با ارامش دست به تصمیم گیری های بعدی زندگیتان بزنید. نگران هدر رفتن وقت نباشید. شما با درنظر گرفتن میانگین عمر یک انسان عادی با شرایط خودتان، هنوز وقت زيادي دارید. پس آرامشتان را حفظ کنید و این ثبات نسبی را که در زندگیتان ایجاد شده، از بین نبرید.

زمان هایی را برای تفریح اختصاص دهید

به تفریحات و اوقات فراعت خویش توجه داشته باشید. چنانچه حس می کنید افسردگی یا اضطراب ناشی از بحران سی سالگی زندگی شما را مختل نموده میتوانید از یک متخصص و مشاوره افسردگی کمک بگیرید تا در ابتدا بر این مشکل غلبه کنید و بتوانید در ارامش بیشتر برای آينده خویش تصمیم بگیرید.

 

در این سنین معمولاً اشخاص به یک ثبات هویتی و شخصیتی می رسند. پس دوستان واقعی خویش را بشناسید و وقت خود را بیشتر با دوستانی بگذرانید که از بودن با آنها لذت بیشتری می برید. روش و سبک زندگی خود را با منطق انتخاب کنید این به شما کمک می کند تا از ثبات بیشتری بهره مند شوید.

تکرار نکنید

اشخاص معمولاً خطاهای دورۀ نوجوانی و جوانی شان را ناشی از کمی سن و تجربه می دانند و معمولاً به همین علت با این فکر که حالا بزرگ و با تجربه شده اند، مجددا به سراغ خطا هایشان می روند. بیایید با خودمان روراست باشیم، آیا ده سال بعد، از اینکه چندین سال از زندگی مان را صرف تکرار اشتباهات مان کرده ایم، خوشحال خواهیم بود؟ آیا این کار به اندازۀ دیدن چندین بارۀ یک سریال بی مزه آزار دهنده نیست؟ آیا بهتر نیست از یک سوراخ دوبار گزیده نشویم؟

 

گذشته خویش را به یاد بیاورید

تلاش کنید نسبت به کارهایی که در گذشته انجام داده اید اقدامات مثبت خود را در نظر گرفته و به آن ها اهمیت دهید و اینطور نباشد که بگوئید من هیج کاری نکرده ام و حتی فعالیت های خوب و مثبت خود را از یاد ببرید. همینطور اشخاص تلاش کنند یکسری هدف برای خود در نظر گرفته و با برنامه ریزی بر روی هدف های خود تمرکز و برای رسیدن به آن ها تلاش کنند و از کمک و راهنمايي و تجربیات افراد دیگر هم استفاده نمایند.

 

راه خودتان را بروید

تنها یک نفر مسوول تصمیمات شماست و آن هم خودتان هستید. فشار های اجتماعی همیشه وجود دارند و دائم تمام کار هایی را که شما” باید”” تا به حال” انجام داده باشید را به شما یادآوری می کنند؛ بنابراین کلید موفقیت شما در دیدگاه درست است. به یاد داشته باشید این کاملاً به شما بستگی دارد که مسیری را بروید که همه میروند یا بخواهید از راهی بروید که کم تر طی شده است.

 

خوشبختی نتیجه انجام آنچه افراد دیگر از شما انتظار دارند نیست، بلکه در این است که بتوانید بفهمید واقعا در زندگی چه میخواهید و همان کار را انجام دهید. برای این که بفهمید چه میخواهید به جای این که به سایرین نگاه کنید، نگاهی به آیینه بیندازید.

 

هرچند بحران سی سالگی امکان دارد تمام رویا ها و اهدافی که هنوز به آن نرسیده اید را به یادتان بیاورد، در عین حال میتواند یادآوری کند که هنوز زمان زيادي برای زندگی کردن باقی مانده است. امکان دارد در این مدت اولویت های شما تغيير نموده باشد و حتی ديگر نخواهید آن هدف ها را دنبال کنید. این تصمیمات شخصی شماست که مسیر زندگیتان را معلوم می کند و همه آزادند که مسیر شخصی خودشان را انتخاب کنند.

ارزو ها و استعدادهایتان را صدا کنید

یک رویا و دغدغه شخصی، چیزی که مدام دلتان می خواسته و استعدادش را داشته اید، در رابطه با شغل یا تحصیل، مهارت آموزی یا هنر و… درنظر بگیرید و دوباره برای بدست آوردنش کوشش کنید.

 

این مسأله هم به شما انرژی و انگيزه می دهد و هم امکان دارد به تغيير مسیر و جهت زندگی به سمتی که علاقه و استعدادتان را بهمراه دارد، بینجامد، همچنین پرداختن به علائق شور و نشاط زندگی را افزایش می دهد و حس موفقیت و اعتماد به نفس را بالا می برد و شخص را از بحران ها نجات می دهد. چنانچه یک کار تازه را آغاز کنید حتماً احساس بهتری پیدا می کنید. این کار تازه میتواند یادگیری یک هنر باشد یا ثبت نام در کلاس های اموزشی که همیشه دوست داشته اید آنرا دنبال کنید.

 

فکرهای منفی را دور بریزید

هنگامی که به قبل نگاه می کنید می بینید که برای برخی از کارها بی فایده وقت گذاشته اید و برای ميزان انرژی که صرف کاری نموده اید غصه می خورید.

 

اکنون وقت آن رسیده که این رفتارها را کنار بگذارید و کارهای بیهوده انجام ندهید و برای هرچیز به اندازه ی خودش غصه بخورید و در شادی کردن هم خساست به خرج ندهید.

 

به روان شناس مراجعه کنید

درصورتی که بحرانتان شدید است و خانه گیرتان نموده، حتماً با مراجعه به یک متخصص بهداشت روان، حالا چه مشاور و چه روان شناس، آنرا حل کنید.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

وزیر امور خارجه: ابتکاراتی درخصوص آتش‌بس در لبنان و غزه وجود دارد

به گزارش هفته نامه افق کویر به نقل