گوی سبقت اجناس از یکدیگر

در آبادی «معدن آباد» چند وقتی است که اجناس و کالاهای اساسی و غیراساسی اهل ابادی، از جمله کاه و یونجه اسبان و قاطران بالا رفته است. کار از این هم فراتر رفته و تخم مرغ و کره و ماست و شیر هم سری تو سرها درآورده و به یک باره نرخ آن دو برابر شده است. این گفته های ممل بود که به عرض «آقاتقی» می رساند و ادامه داد: سایر کالاها که نگویید و نپرسید؛ یکی پس از دیگری؛ انگار که مسابقه گذاشتند و به قول سعدی، علیه الرحمه، گوی سبقت را از یکدیگر ربوده اند. جالب این که هیچکس هم نیست که بگویید هی آقا! چرا این قیمت می گویی؟ دیروز که نرخت چیزی دیگر بود! امروز چرا این جوری شده است؟ خلاصه آقاتقی، قیمت ها ساعتی شده؛ الان یک نرخی، ساعتی بعد قیمت جدید و حالا این به کنار؛ دکان بقالی آمیرزا که دفتر نسیه آن صد برگی می شد؛ الان می گوید: نقد نقد
آقاتقی گفت: آمیرزا دیگه چرا؟ او که دستش به راه خیر هست!
آقاتقی گفت: آمیرزا می گوید: اگر به شما نسیه بدهم، خودم چطوری بخرم؟ تاجار باشی از من نقد طلب می کند و اگر هم از او مهلتی بخواهم صد به سه و چهار حسابم می کند.
آقاتقی گفت: معاذا…! این دیگر چه کاری است؟ خلاصه ممل گفت و گفت و هی آقاتقی گفت: شگفتا! خدایا! استغفرا… در آخر هم آقاتقی گفت: خود کرده را تدبیر نیست!

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

در اوج ناامیدی پیروز مسابقه شدم

 به گزارش هفته نامه افق کویر:خبرنگار ما در