به گمانم نباید وکیل الرعایا ساکت بنشیند!

«ممل» به «آقاتقی» عرض کرد: شنیده اید حساب و کتاب معدن آباد به مرکز منتقل شده است؟
آقاتقی گفت: نه!برای چه؟ ممل گفت:من هم نمی دانم؛ ولی به قول «آمیرزا» از چهار حالت خارج نیست! اول آن که مرکز کم پول شده و برای جبران آن نیاز به تامین منابع مالی جدید دارد؛ در نتیجه دست به جابجایی بخش مالی معدن آباد زده تا خودش سر در خمره پول کند. دوم آن که این کار را کرده تا بدین وسیله جبران مافات شده و کمتر کسی بفهمد کرور کرور پول کجا می رود و چگونه خرج می‌شود؟ سوم این که، خودش هر جور مصلحت ببیند خرج می کند. چهارم آن که بخش مالیه معدن آباد بی حساب و کتاب خرج می کرده و مرکز، با این کار، خواسته بگوید که فرمان شما دست من هست و هر چه من گفتم باید همان بشود.
آقاتقی گفت: در معدن آباد تازگی ندارد، همین چند سال پیش بود که بخش مالیه راه آهن را بردند؛ الان هم بخش مالی معدن آباد؛ به گمانم نباید وکیل الرعایا ساکت بنشیند!

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

در اوج ناامیدی پیروز مسابقه شدم

 به گزارش هفته نامه افق کویر:خبرنگار ما در