تا بوده همین بوده …

ماجرای اختلافات بر سر معادن دو شهر همسایه چیست؟ جریان این تقسیمات جغرافیایی به کجا خواهد رسید؟ آیا تا هست همین اختلافات وجود خواهد داشت؟
بیش از ۲۰ سال است که از تقسیم نادعادلانه تقسیمات جغرافیایی بافق می گذرد و هنوز که هنوز هست؛ موضوع این تقسیم ناعادلانه، خیال حل شدن را ندارد؛ چرا که اراده ایی در میان دولتمردان مشاهده نمی شود که اگر وجود داشت؛ تاکنون موضوع را حل و فصل کرده و حق را مانند خطبه ازدواج جاری کرده و محرم و نامحرم را تعیین می کردند، اما چه شده است؛ شهرستانی کوچک و کوچک تر می شود و در مقابل شهری دیگر به منابع جدید معدنی دست پیدا می کند؟
اگر بنای تقسیمات جغرافیایی بر ذخایر معدنی است؛ پس به گونه ایی نقشه استان یزد باید ترسیم شود که هر کدام از شهرهای استان از یک یا چند توده ماده معدنی بهره ببرند؛ اگر غیر از این هست؛ برای یک بار هم که شده به این نگرانی ها پایان بدهند.
موضوع تقسمیات جغرافیایی بافق بی شباهت به مذاکرات برجام نیست! گاهی اعلام می شود حل شده و به یک باره از کاه کوهی ساخته می شود و به ذهن مردم فرو می کنند که فلان معدن به تقسیمات جغرافیایی بافق بازگشت؛ اما بعد از مدتی مشخص می شود، فقط یک جریان رسانه ایی بوده است و تمام؛ مثال دیگر مانند شرکت سنگ آهن مرکزی است که نه مشخص می شود دولتی است و نه معلوم می گردد خصوصی؟ چرا که مدیرکل محاسبات استان یزد در نامه ایی به اداره کل صمت یزد اعلام کرده؛ این شرکت دولتی است؛ ولی مدیر وقت این معدن اعلام کرد؛ چون این شرکت در فهرست بودجه دولتی قرار ندارد پس ما دولتی نیستیم؛ اما فرماندار وقت شهرستان بافق در تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۴۰۰ اعلام کرد: « نظر فرمانداری بافق بر دولتی بودن سنگ آهن مرکزی است» (۱) به هر جهت موضوعات خاصی که می شود، این شرکت خود را دولتی اعلام می کند و حساب کارش در این مواقع می شود فی المثل عین شتر مرغ که نه شتر است که بار ببرد و نه مرغ هست که پرواز کند! بر همین اساس
«رستمی باید که پیشانی کند با دیو نفس
گر برو غالب شویم افراسیاب افکنده‌ایم» (۲)
«رستمی» قوی پنجه و صریح الهجه و دلسوز، باید تا این مسایل بافق را حل و مدیریت کند؛ یادمان نرود که مرحوم آیت ا… حاج سید محمد میرغنی زاده در گفتگویی ویژه با هفته نامه افق کویر، چنین گفتند: «بافق اگر دو نفر رهبر عالم و متقی داشت بیست هزار ابوذر پرورش می داد»؛ (۳) اکنون رهبران جامعه بافق از هر طیف و گروه خاص بنشینند و یک بار هم که شده اختلافات را به کناری گذاشته؛ این مسایل را حل کنند؛ نه این که هرکدام برای بدست آوردن موقعیت خاص اقدام به یارکشی کرده تا تیم خود را قوی کنند. این راه قطعاًبه ترکستان خواهد رفت و راه خیری در آن نیست! «ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی/ کین راه که تو می روی به ترکستان است. » روزها و شب ها خواهد آمد و تکرار این مسئله از نسلی به نسل دیگر منتقل خواهد شد. همانگونه که نسل ما خاطرات توقف اتوبوس در محل فرمانداری بافق را به یاد دارد؛ نسل فعلی هم جدایی معادن را در ذهن خواهد سپرد.
منبع:
(۱) هفته نامه افق کویر، شماره ۹۹۰ ، سوم مرداد ۱۴۰۰
(۲) سعدی، غزلیات
(۳) هفته نامه افق کویر،پیش شماره ۷،دوشنبه، هیجدهم مردادماه ۱۳۷۸

محمد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حسین تشکری بافقی
صاحب‌امتیازو مد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یرمسئول

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

شب بافق با استاندار یزد

 به گزارش هفته نامه افق کویر، مهران فاطمی