افسوس كه او را نشناختم

حسام الدین نعیمی وکیل پایه یک دادگستریحسام الدین نعیمی وکیل پایه یک دادگستری

لیلا از اقوام دور ما بود، خانواده خوبی داشت، چون پدرش مرد بسیار خوبی بود. پدرم اصرار داشت كه من با لیلا ازدواج كنم. چندین بار برای پدرم گفتم كه تمایل چندانی به این كار ندارم اما او معتقد بود كه همه چیز بعد از ازدواج شكل می گیرد حتی محبت. من هم حرفش را قبول كردم و با هم ازدواج كردیم. در این ۳۰ سال مشكلی نداشتیم، زندگی ما عاشقانه نبود اما مشكلی هم با هم نداشتیم. ما سه بچه داریم، در تمام این مدت هم خیلی راحت زندگی كردیم، هر بار كه مشكلی بین ما به وجود آمد بدون دخالت دیگران مشكل را حل كردیم، اما افسوس كه در این سال ها همسرم را نشناختم.
لیلا هم هیچ وقت به من نگفت كه ازدواجش اجباری بوده است، به ظاهر راضی بود. من زحمت زیادی برای لیلا و بچه هایم كشیدم. اجازه نمی دادم آنها كوچكترین مشكلی داشته باشند. هر چه می خواستند برایشان تهیه می كردم. افسوس كه لیلا حاضر نشد در سختی ها كنارم باشد و همه چیز را خراب كرد.
من دارایی و اموال زیادی داشتم. ثروتم آنقدر بود كه در خانه خدمتكار استخدام كرده بودم تا لیلا خودش مجبور نشود كاری انجام دهد. حتی آرایشگر خانگی داشت و برای انجام كارهایش به آرایشگاه هم نمی رفت. او فقط تفریح و خرید می كرد، مهمانی میگرفت و كارهایی انجام میداد كه دوست داشت. واقعیت این است كه زندگی ما آنقدر خوب بود كه دیگران حسرت آن را می خوردند، رابطه خیلی خوبی هم با هم داشتیم. مشكل از زمانی شروع شد كه من ورشكسته شدم. در كمتر از ۳ سال تمام دارایی ام را از دست دادم و درست زمانی كه نیاز به كمك همسرم داشتم او مرا ترك كرد.
در گذشته هر چه پول در میآوردم به پای خانواده ام میریختم، هر چقدر می خواست خرید می كرد. خودم هم كاملاً به او وفادار بودم. در طول این سال ها كاملا به او عادت كرده بودم و در واقع من عاشق او شده بودم اما ضربه ای كه لیلا به من زد بدتر از ورشكستگی ام در كار بود و او در زندگی هم مرا ورشكسته كرد و حالا به شدت احساس تنهایی می كنم. لیلا دیگر دوست ندارد با من زندگی كند چون نمیتوانم مثل سابق پول در اختیارش بگذارم و مجبور شدم كه همه دارایی ام را بفروشم تا بدهی هایم را بدهم. لیلا حتی می خواهد كل مهریه را هم یكجا به او بپردازم در حالی كه می داند من هر چه داشتم فروختم . دیگر نمی توانم كاری را كه لیلا با من كرده است فراموش كنم، به همین خاطر هم اگر او اصرار بر جدایی دارد در صورتی كه از مهریه اش بگذرد حرفی ندارم.
تفسیر افسوس كه او را نشناختم:
سوال:
چه عواملی در شكست زندگی حمید و لیلا تأثیر داشت است؟

عامل اول: ازدواج با انگیزه مادیات
به گفته های حمید دقت كنید…!!
ثروتم آنقدر بود كه در خانه خدمتكار استخدام كرده بودم. او فقط تفریح و خرید می كرد و مهمانی می گرفت و كارهایی انجام می داد كه دوست داشت و مشكل زمانی شروع شد كه من ورشكسته شدم.
توجه!!
ازدواج هایی كه صرفاً بر پایه اقتصاد بنا می شود، شیفتگی و محبت هیچ نقشی در آن ندارد.
توضیح: ازدواج هایی كه بر پایه پول و ثروت است در ماه‌های اول عالی به نظر می رسد اما در دراز مدت چنین نیست زیرا پول پاسخگوی تمام نیازهای زوجین نمی باشد و زندگی كه بر پایه مادیات باشد ،
دیر یا زود به علت نداشتن روابط عاطفی و عدم ارضای آن روابط عاطفی از سوی طرفین با كوچكترین تنش مادی از هم پاشیده میشوند زیرا طرفین درك متقابل از نیازهای روحی و روانی یكدیگر ندارند.
دومین عامل:
بی توجهی به نیازهای روحی روانی یكدیگر
لیلا دیگر دوست ندارد با من زندگی كند چون نمیتوانم مثل سابق پول در اختیارش بگذارم اما تصور میكنم دلیل دیگری هم وجود دارد كه لیلا نمی خواهد در مورد آن صحبت كند.
توضیح: از آنجایی كه زبان مشترك این زوج پول بوده است و هیچگاه احساس درون و افكارشان را با هم در میان نمی گذاشته اند، بنابراین هیچ غم و شادی مشترك هم ندارند و مرد چون زنبور كارگر ،مدام به فكر تامین هزینه های زیاد خانه و رفاه اقتصادی هرچه بیشتر خانواده بوده است و نه امنیت روانی. بنابراین زمانی كه پول و ثروت از بین رفته زبان مشترك نیز از بین رفته و در واقع زن با ثروت شوهرش ازدواج كرده و بعد از نابودی آن ، دلیلی برای ماندن پیدا نكرده و تصمیم بر جدایی گرفته است.
هشدار
این جدایی تهدیدی است برای سلامت روانی و جسمی سه فرزند بی گناه آن ها و تهدیدی است برای آینده لیلا چون او به آسایش و راحتی عادت كرده و با طلاق، آینده ای مبهم از نظر مالی در انتظار اوست زیرا تنها پشتوانه مالی او مهریه است.
آیا لیلا می تواند مهریه اش را دریافت كند؟
خیر
زیرا همسرش از نظر مالی ناتوان و معسر است و چون لیلا نمی تواند مالی از وی معرفی كند، نمی تواند به مهریه اش به صورت یكجا برسد.
توضیح: هر چند لیلا با مراجعه به دادگاه می تواند حكم الزام همسرش به پرداخت مهریه را بگیرد لكن در عمل و در زمان اجرای حكم به دلیل عدم توانایی مالی همسرش و در مواجهه با درخواست اعسار او از پرداخت یكجای مهریه مجبور است به اقساطی كه ممكن است چندین برابر عمر طبیعی یك انسان به طول انجامد راضی شود.
در نتیجه:
گرفتن اقساطی مهریه هیچگاه نمی تواند به عنوان یك پشتوانه مالی قابل تكیه برای او به حساب آید.
فكر كنید:
آیا بهتر نیست لیلا دوران سخت زندگی را با همسر و فرزندانش سپری كند و با همدلی و تعاون زندگی نابسامان خود را سامان بخشند!!
تهیه شده توسط تیمی از وکلاء

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

شهادت در راه اسلام برای من آرزو کنید

به گزارش هفته نامه افق کویر، شهادت از