شهادت در راه اسلام برای من آرزو کنید

به گزارش هفته نامه افق کویر، شهادت از برترين واژه هاي فرهنگ اسلامي و از مقدّس ترين مفاهيم معارف الهي است. شهادت اوج کمال انسان است، آنگاه که انسان تمام هستي خود را يکجا نثار معبود مي‌کند و قطرة وجودش به درياي بيکران هستي مطلق مي پيوندد. هر شهید سپیده‌ای است که در افق آسمان‌ها طلوع می‌کند و پیام‌آور صبح می‌شود. شهادت شهید به طور یقین بسیار پرارزش‌تر و مؤثرتر از حیات اوست. در این شماره از هفته نامه افق کویر، خبرنگار ما به سراغ خانواده شهید والامقام” سید حسین میرمحمدی” رفته و با خواهر شهید گفتگویی انجام داده که در ادامه خواهید خواند:
“زهرا سادات میر محمدی” خواهر کوچک شهید سید حسین میرمحمدی گفت: برادرم سید حسین در اردیبهشت ماه سال۱۳۴۶ در روستای سنجدک از توابع شهرستان بهاباد در خانواده ای دوستدار اهل بیت نبوت از سلاله سادات پا به عرصه گیتی گذاشت.

برادرم علاقه زیادی به جبهه و جنگ داشت
خواهر شهید ادامه داد: سید حسین تحصیلات ابتدایی را در روستای سنجدک گذراند و سپس برای ادامه تحصیل روانه شهرستان بافق شد. در دوران تحصیل چندین بار به بسیج مراجعه نمود تا برای اعزام به جبهه ثبت نام کند؛ اما به دلیل اینکه سن او کم بود او را نپذیرفتند. او ضمن تحصیل شب ها به بسیج و پایگاه می رفت و علاقه زیادی به جبهه و جنگ داشت و سرانجام هم موفق به این کار شد. در سال ۱۳۶۲به مدت سه ماه به طور متوالی به جبهه رفت و برگشت و قصد کرد تا دوباره به جبهه برگردد. پدر و مادر او را نصیحت کردند و نمی خواستند از ادامه تحصیل باز بماند. اما برادرم گفت: (اگر همه به سرکار و مدرسه بروند پس چه کسی برود بجنگد؟ پدر جان همان طور که شما عاشق امام حسین(ع) هستید و مشتاق دیدارش، من نیز عاشق اوهستم.)

سیدحسین بسیار شجاع و نترس بود
وی ادامه داد: برادرم از همان کودکی بسیار شجاع و نترس بود و به صله رحم توجه زیادی داشت. همچنین به انجام فرائض دینی و شرکت در مراسم مذهبی اهتمام زیادی می وزید. در برگزاری جلسات زیارت عاشورا و دعای توسل در سنگر خود تلاش زیادی داشت و خود عاشق ذکر مصائب اهل بیت بود.
خواهر شهید در ادامه تصریح کرد: سیدحسین، به ورزش کشتی علاقه زیادی داشت و در آن زمان، در مسابقات کشتی شهرستان، مقام های ارزشمندی کسب نمود.

شهید والامقام دفاع از میهن را بر خود واجب می دانست
وی در ادامه اظهار نمود: با توجه به علاقه شدیدی که به اهل بیت بویژه آقا ابا عبدا… الحسین داشت، دفاع از میهن را برخود واجب دانست و هنوز محصل بود؛ که با شرکت در کلاس های پایگاه بسیج شهر بافق و سپری کردن آموزش های نظامی به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد.
خواهر شهید عنوان نمود: با وجود سن پایین، به یاد دارم آخرین مرتبه ای که برادرم به مرخصی آمد، همه خانواده بویژه مادر و پدرم، بسیار خوشحال بودیم که برادرم از جبهه آمده بود، در آن زمان، دو برادر بزرگترم در خدمت سربازی مشغول به فعالیت بودند.

برادرم تا صبح در تابوت غسال خانه خوابید
«زهرا السادات میرمحمدی» در بیان خاطره ای از برادر شهیدش عنوان نمود: برادرم یک روز با دوستان خود به صحرا رفته بود، آنها پیرامون موضوع شجاعت باهم صحبت می کردند و دلیل داشتن شجاعت را خوابیدن هنگام شب در تابوت غسال خانه روستا عنوان کردند؛که برادرم باکمال شجاعت اینکار را انجام داد و بدون هیچگونه ترسی شب تا صبح را در آنجا سپری نمود.
خواهر شهید در بیان چگونگی شهادت برادرش عنوان نمود: سید حسین به عنوان پیک گروهانی که فرمانده اش سردار شهید اکبر شاهپورزاده بود در خط پدافندی شلمچه فعالیت می کرد. وقتی گروهانش در کمین شلمچه مستقر شده بودند، کار سید حسین بسیار دشوار شده بود چون می بایست ارتباط سنگر فرماندهی گروهان و سنگر نوک کمین را حفظ کند و با اینکه سنی نداشت و کم تجربه بود با تمام توان تلاش می کرد تا اینکه در حال انجام وظیفه در مسیر کمین تا سنگر فرماندهی گروهان با اصابت ترکش ۶۰ میلیمتری به شهادت رسید.

برایم شهادت درراه اسلام، دعا کنید.
برادر شهیدم، همیشه درصحبت هایش، شهادت راعنوان می کرد و به مادر بزرگوارم سفارش می نمود: برای من شهادت در راه اسلام، دعا کنید.
شب قبل از شهادت برادرم؛ به همراه خانواده در حیاط منزل پدرمان خوابیده بودیم. مادرم بی قرار بود و می گفت:» به محض اینکه خوابیدم، حضرت زینب(س) به خوابم آمدند وگفتند:» نخواب، بلند شو و عزاداری امام حسین(ع) را انجام بده»صبح همان روز خبر شهادت برادرم را برای ما آوردند.

تاکید شهید والامقام به اهمیت حجاب و حفظ آن
برادرم سید حسین، به اهمیت حجاب وحفظ آن تاکید زیادی داشت و همواره به رعایت حجاب درهمه وقت تاکید داشت.
خواهر شهید عنوان نمود: شهدا رفتند و با خون خود درخت انقلاب را به ثمر رساندند، از مردم انتظار می رود: در حفظ این میراث ارزشمند، کوشاباشند. از مسئولین خواستارم که قدر مردم کشور را بیشتر بدانند و برای سربلندی کشور و مردم تلاش کنند

فرزندم را درراه خدا هدیه نمودم
خواهر شهید در پاسخ به این سوال که رسیدگی به خانواده شهدا از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران چگونه است، عنوان نمود: شکر خدا خانواده شهید میرمحمدی، هیچگاه، هیچ گونه چشمداشت و نیازی به حمایت از سوی بنیاد شهید یا هیچ نهاد دیگری نداشته و به گفته پدر بزرگوارم، «من فرزندم را در راه خدا هدیه نمودم»

چند سطری از وصیت نامه شهید سید حسین میرمحمدی
«برادران وخواهران مسلمان! دست از انقلاب و مکتب خونین اسلام برندارید؛ مکتبی که تکاملی و نورانی است و از جانب خدا به وسیله ی پیامبر گرامی اش به ما رسیده است و راه و رسم انبیاء می باشد، پس اتحاد و وحدت خود را حفظ کنید و از تفرقه بپرهیزید که عامل نفاق و جدایی است. شما را سفارش می کنم به سوی قرآن بروید و آن را بخوانید که سعادت شما در آن است . به مجالس مذهبی اهمیت بدهید و هرچه باشکوه تر این مجالس را به پا دارید. مواظب اعمال خود باشید چون آنچه برای شما خواهد ماند اعمالتان است.»

حکیمه السادات میرمحمدی

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

گرما در یزد جهنمی شد

اداره کل هواشناسی یزد اعلام کرد که دمای