سرگرمی

سرگرمی

ممل به اقاتقی عرض کرد: این احوالات شهرک های آبادی هم تمامی ندارد! مشکل پس از مشکل! غصه بعد از غصه! دلشوره ها ی ادامه دار! گویی آسمان ...

در آبادی «معدن آباد»دو دهه هست که شهرک نشینی باب شده است! چگونه؟ عرض خواهم کرد: معدن آباد به واسطه ورود کارگران مهاجر جهت کار در معدن اشباع ...

در آبادی «چاو» افتاده که هر با کدخدا در بیفتد ور می‌افتد! «آقاتقی» گفت چطور «ممل»؟ «ممل» گفت: آمیرزا آبادی که فریاد می زد برای توسعه فرهنگ آبادی ...

«ممل» به «آقاتقی» عرض کرد: مدتی هست که لق لقه زبان مسئولین آبادی شده که ایهاالناس! چرا اینقدر به دنبال تجملات در زندگی هستید و هر روز به ...

عجب گوشتی در آبادی توزیع شده است! گوشت گرم و از بلاد «سن پطرزبورگ» گویا همین الان از کشتارگاه بیرون آمده است! گرم و نرم و تازه! مردمان ...

«ممل» گفت: ماشاا… هزار ماشاا…! چقدر در آبادی قهوه خانه زیاد شده است! هر روز در یک محله و کوچه ایی قهوه خانه ایی سر در می آورد ...

در «معدن آباد» قصه بر این است که برخی میادین عمر ساخت شان تاریخی است؛ یعنی به بیش از دو دهه می رسد و تکلیف آن معلوم نیست ...

«ممل» گفت: ای داد و بیداد! عجب روزگاری شده! کاسب کار الان دنبال پول نقد نیست! می گوید برو برایم کارت به کارت بکن! می گویم «آمیرزا» این ...

«ممل» تعریف می کرد که در قهوه خانه آبادی مشغول نوشیدن چای بودم که به یکباره «آمیرزا» داخل آمد و گفت: دریغا از کشاورزی و آبیاری کردن مزرعه ...

«ممل» گفت: این روزها حال و هوای آبادی این شده؛ به درویشی قناعت کن که سلطانی خطر دارد! برخی از اهل آبادی که از نخبگان و فرهیختگان هستند ...