مادر شهید میرزا محمدبرزگری: مسئولین به فکر مردم و مستضعفان باشند

شهادت مرگي است، انتخاب شده، مرگي که انسان به سوي آن ميرود، نه آنکه به سوي انسان بيايد، اهميت و ارزش شهيد و شهادت نيز از همين جا سرچشمه مي گيرد؛اگر چه گفته مي شود شيعه اگر در بستر هم بميرد، شهيد است؛ اما شهادت درجاتي دارد که عاليترينش جهاد در راه خداست.
شهيد چشمه آتشي است که خرمن ظلم را مي‌سوزاند و آب رواني است که بر کوير تشنه عدالت جاري مي‌شود.
خبرنگار هفته نامه افق کوير در اين شماره به نزد خانواده شهيد میرزا محمد برزگری رفته و با مادر شهيد “فاطمه بیگم دهستانی ” به گفتگو پرداخت که در ادامه مي خوانيد:
افق کویر: چند فرزند داريد ، ” میرزا محمد” فرزند چندم خانواده بود؟
۹ فرزند دارم و محمد فرزند اول خانواده بود.
افق کویر:در آن زمان ” میرزا محمد” متأهل بود يا مجرد؟
وي مجرد بود.
افق کویر:وي در چه سالي به جبهه رفت؟
“میرزا محمد” در فروردین ماه ۱۳۴۵ به دنیا آمد، وی در سال ۱۳۵۹ به جبهه رفت و در آن زمان ۱۴ ساله و محصل بود. میرزا محمد در زمان فراغت در جبهه درس می خواند و در همان جا همراه دیگر رزمندگان امتحان می داد، وی شور و شوق زیادی برای رفتن به جبهه داشت؛ حتی زمانی که از جبهه بازمی گشت برای جمعی از دوستان هم مدرسه ای خود از لحظات شیرین بسیجیان و امدادهای غیبی پشت سنگر تعریف می کرد.همین امر باعث می شد عده زیادی از دانش آموزان به خانه رفته و خود را مهیای رفتن به جبهه کنند. میرزا محمد در سال ۱۳۶۵ درسن ۲۰ سالگی در عملیات کربلای ۵، منطقه شلمچه به شهادت رسید. وی در زمان شهادت دانشجوی تربیت معلم از دانشگاه اصفهان بود.
افق کویر: از خصوصيات اخلاقي شهيد محمد برزگری بگوييد؟
“میرزا محمد” مهربان، باایمان، باخدا، باغیرت،با تعصب و مردم دوست بود.وی یکی از وظایف اصلی خود را رفتن به جبهه می دانست و علاقه زیادی هم به حال و هوای میدان نبرد و شب های عملیات داشت.روزی میرزا محمد مشغول تماشای تلویزیون بود که گوینده تلویزیون خبر از عملیات تازه ای داد، میرزا محمد بسیار تأسف خورد که چرا در عملیات حضور ندارد.
وقتی از وی پرسیدم تو که در عملیات های زیادی حضور داشتی، حالا این عملیات را نبودی اشکال ندارد . در جواب گفت: اگر به جبهه برویم و در عملیاتی شرکت نکنیم، هیچ کاری انجام ندادیم.
افق کویر: ” میرزامحمد” در چه قسمتي در جبهه مشغول به خدمت رساني بود؟
ابتدا که عازم جنگ شدند، نگهبان تانکر آب بود؛ بعد به عملیات رفته و در سال آخر بی سیم چی بود.
افق کویر:شما چه هنگام خبر شهادت ايشان را فهميديد؟
سه روز بعد از شهادت
افق کویر:هنگامي که خبر شهادت را به شما اطلاع دادند، چه احساسي داشتيد؟
ابتدا خیلی احساس ناراحتی داشتم و چیزی جز مرگ نمی خواستم؛ ولی الان خیلی خوشحال هستم که فرزندم در راه خدا و اسلام شهید شده است.
افق کویر:آيا از طرف بنياد شهيد به خانواده شهداء رسيدگي مي شود؟
بله، هراز گاهی از خانواده شهدا دیدار می کنند.
افق کویر:چه سخني با مسئولين داريد ؟
از مسئولین می خواهم که بیشتر به فکر مردم باشند و به مستضعفان کمک کنند.
افق کویر: چه سخني با مردم داريد ؟
حجاب خود را رعایت کنند و خون شهیدان را حفظ کنند.
افق کویر:بخشی از وصیت نامه شهید:
پدرجان! سلام، از شما حلالیت می طلبم و شما را به صبر و استقامت دعوت می کنم . مادرم شما را نیز به صبر دعوت کرده و از شما نیز حلالیت خواهانم. خواهرانم هر چه شما کردید که حجاب خود را حفظ کنید و شما را نیز به صبر دعوت کرده، امیدوارم مرا حلال کنید.
برادران، شما باید راه مرا ادامه دهید و نگذارید پرچمی که دست من است روی زمین بماند از شما می خواهم که جبهه ها را پر کنید و امام را تنها نگذارید.

معصومه غلامرضاپور|

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

۲۸۵ بیمار مبتلا به ایدز در یزد شناسایی شده‌اند

میرزایی، معاون امور بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی یزد: