امام زمانت را بشناس شناختن امام زمان (عجل ا… تعالی فرجه الشریف) واجب است

“بخش بیستم ”

 

ایمان بدون شناخت امام زمان (عجل ا… تعالی فرجه الشریف) تحقق نمی پذیرد؛ در این مطلب هم دلیل عقلی هست وهم دلیل نقلی.
۱- دلیل عقلی آن چیست:
مردم به جانشین پیغمبر صلی ا… علیه و آله نیازمند هست تا در شؤون مختلف زندگی خود به او مراجعه کنند، همان گونه که به پیغمبر(ص) مراجعه میکردند، پس بر خداوند متعال واجب است که او را نصب فرماید وبر مردم نیز واجب است آن امام را بشناسند؛ زیرا که پیروی کردن بدون معرفت وشناخت امکان ندارد.
اگر کسی اشکال کند که: علت برانگیختن پیغمبر با این مورد فرق میکند؛ زیرا که مردم در امور معاش وشؤون زندگی مادی وجنبه های اخروی وامور مربوط به معاد، به پیغمبر نیازمندند تا از جانب خداوند قانونی برای آنان بیاورد ومطابق آن عمل نمایند وچون پیغمبر آن چه مورد نیاز مردم است را برای آنان بیاورد وقواعد واحکامی بر ایشان بیان فرمود ومردم آن ها را شناختند وعمل کردند، دیگر نیاز برطرف میشود وبرای بیان وآموزش قواعد واحکام دین وجود علما کتاب های مربوطه بسنده است، پس وجود وصی وجانشین پیغمبر لازم نیست!
در جواب میگویم: این اشکال به چند جهت نادرست است:
اول: پیغمبر (صلی ا… علیه وآله وسلم) قواعد را به طور کلی بیان فرموده ودستورات دین را به مقدار مورد نیاز عموم در آن زمان تشریح کرده است، واین مطلب برای کسانی که به احادیث پیغمبر اکرم (صلی ا… علیه وآله وسلم) مراجعه کنند واضح است. بنابراین احتیاج مردم با آن مقدار از بیان برطرف نشده، بلکه پاره ای از مسائل حتی بر علما ودانشمندان بزرگ پوشیده می ماند تا چه رسد به دیگران؛ پس افراد بشر از وجود امام وپیشوای معصوم ناگریز هستند تا به او مراجعه کنند ومطالب مورد نیاز خویش را از او بیاموزند.
البته تردیدی نیست که پیغمبر اکرم (صلی ا… علیه وآله وسلم) تمام احکام وعلوم را به وصی خود سپرده که پس از آن حضرت (علیه السلام)، رهبری مردم را از طرف خداوند به عهده داشته است، وهر امامی به امام بعد از خودش سپرده تا این که نوبت به امام زمان ما (عجل ا… تعالی فرجه الشریف) رسیده است. باری، امامان (علیهم السلام) احکام الهی را که از پیغمبر گرفته اند برای مردم بیان می کنند وآنان را با مبانی ومفاهیم دین مقدس آشنا می سازند.
همچنین تردیدی نیست که آن بیانگر احکام دین اگر معصوم نباشد، مردم به گفته های او اطمینان واعتماد نخواهند کرد وهدف از برگزیدن او تحقق نخواهد یافت.
دوم: انسانها به خاطر وضع طبیعی که دارند وبا توجه به هواها وخواسته های نفسانی شان، در نزاع وکشمکش واختلاف واقع می شوند، این معنی را با وجدان احساس نموده وبا چشم می بینیم، لذا مقتضای لطف خداوند است که برای از میان رفتن هر گونه نزاع واختلاف، شخصی را تعیین نماید که حقایق وواقعیت ها را کاملاً بداند، تا در هر زمان مردم به چنین شخصی رجوع کنند ودر نزاع ها ومرافعه ها از او کمک بگیرند، ودر نتیجه حق به حق دار برسد وعدالت الهی در میان گسترش یابد. وآن شخص که خداوند او را برای رفع اختلاف ونزاع برگزیده، همان امام علی علیه السلام است که مردم وظیفه دارند از او پیروی کنند ودر شؤون مختلف خود به او مراجعه وبر او اعتماد نمایند.
اگر اشکال کنید که امامان ما (علیهم السلام) در زمان حضورشان جز بر مبنای قواعد ظاهری حکم نمیکردند، وبه عبارت دیگر: آنان روی قواعدی که علما در زمان غیبتشان حکم میکنند حکم میکردند. پس چگونه ادعا میشود که مقتضای لطف الهی تعیین ونصب امام است تا بر مبنای حق وواقعیت ها حکم کند؟
می گوییم: این روش به خاطر مانعی بود که از ناحیه مردم وجود داشت، چنان که مانع ظهور امام نیز از طرف مردم است. پس در این صورت هیچ گونه اعتراضی بر آنان وارد نیست وبه هیچ وجه نباید خیال کرد که این امر با لطف الهی متناقض است. دلیل بر این مدعی روایاتی است که از خود ایشان وارد شده وتصریح میکند که چنانچه ریاست وخلافت به طور کامل به آنان واگذار میشد ودر تصرفات، دستشان باز می بود، به حکم آل داوود حکم می کردند واحکام واقعی را برای مردم آشکار می ساختند.
از جمله روایتی است که در اصول کافی از ابوعبیده حذاء آمده است که حضرت ابو عبد ا… صادق (علیه السلام) فرمود: ای ابوعبیده! هرگاه قائم آل محمد (علیه السلام) بپاخیزد، به حکم داوود وسلیمان (علیه السلام) حکم میکند واز بینه وشاهد نخواهد پرسید.
و در خبر صحیح از ابان منقول است که گفت: از حضرت ابو عبد ا… صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: دنیا تمام نخواهد شد تا این که مردی از تبار من ظهور نماید که به حکم آل داوود حکومت کند واز بینه وشاهد نپرسد، به هر موجودی حقش را میدهد.

سوم: اگر فرض کنیم تمام علما ودانشمندان به تمام احکام عمل کنند، باز هم وجود ایشان ما را از وجود امام بی نیاز نمی سازد، زیرا که آنان از سهو واشتباه معصوم نیستند. پس در هر زمان از وجود شخص معصومی که از خطا واشتباه محفوظ باشد ناگریز هستیم. تا مرجع وپناه مردم بوده، حقایق احکام را بر ایشان بیان فرماید. وآن شخص معصوم هیچ کس جز امام نیست.
در این جا اگر کسی بگوید: نبودن امام با بودنش در حالی که از دیدگان مردم پنهان وغایب باشد چه فرق می کند؟ می گویم
اولاً: نظر به این که مانع ظهور وآشکار بودن آن حضرت، ناشی از خود مردم است، این مطلب منافاتی با لطف خداوند ندارد. ودلیل نمیشود بر این که احتیاجی به وجود آن حضرت (علیه السلام) نیست، بلکه بر مردم واجب است که موانع ظهور را بر طرف سازند تا از نور مقدسش بهره مند شوند واز انواع علوم ومعارفش استفاده کنند.
ثانیاً: غیبت آن حضرت در همه زمان ها واز همه انسان های مؤمن نیست، بلکه برای بسیاری از بزرگان مؤمنین اتفاق افتاده است که به خدمت حضرتش شرفیاب شده وبه محضر مقدسش راه یافته اند. جریانات آنان در کتاب های علمای بزرگوار ما ضبط است، وبیان آن ها فعلاً از بحث ما خارج است. وحکایات به خاطر این که به طور متواتر نقل شده برای ما موجب یقین است.
ثالثا: منافع وجود مبارک آن حضرت منحصر در بیان علوم نیست، بلکه همه آنچه از مبدأ وسرچشمه فیض الهی به مخلوقات می رسد، از برکات وجود او می باشد که در ادامه موضوع را بیان خواهیم کرد؛ ان شاء ا… تعالی.
محب امام زمان عج از قم

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

سارقان حرفه‌ای در بافق دستگیر شدند

به گزارش هفته نامه افق کویر به نقل