آداب و رسوم نوروز در بافق گذشته

الهام نصیرزاده| بافق، شهریست خفته در دل کویر و در دورترین نقطه شرقی استان یزد با مردمانی سخت کوش و قانع که بیشتر آن را با امامزاده عبدا…، نخل های قد کشیده و با علمایی چون آیت ا… حاج شیخ محمد تقی بافقی و شاعر نامدارش وحشی بافقی می شناسند.
قدیمی های بافق معتقدند خ‍‍ان‍ه‌ ت‍ک‍‍ان‍‍ی‌ ‌از ‌آد‌اب م‍رس‍وم‌ در میان مردم این دیار است و این شامل کوچه و خیابانهای شهر هم می شد و می گویند اگر ‌ای‍ن‌ ک‍‍ار ر‌ا ‌ان‍ج‍‍ام‌ ن‍د‌ه‍ن‍د ت‍‍ا پ‍‍ای‍‍ان‌ س‍‍ال‌ ج‍دید ‌ه‍م‍ه‌ چ‍ی‍ز در زن‍دگ‍‍ی‌ ب‍ر‌ا‌ی‌ ‌آن‍‍ه‍‍ا ب‍ه‌ ش‍ک‍ل‌ ن‍‍ام‍طل‍وب‍‍ی‌ ‌ات‍ف‍‍اق‌ خ‍و‌ا‌ه‍د ‌اف‍ت‍‍اد.
یک سالمند بافقی می گوید: آم‍اده‌ ک‍ردن‌ ل‍ب‍‍اس‌ ن‍و ‌از ‍رس‍ومات‌ ش‍ب‌ ‌ع‍ی‍د در این دیار ‌ا‌ست به طوری که در گ‍ذش‍ت‍ه‌ ‌اگ‍ر ب‍زرگ‍ت‍ر‌ه‍‍ا ت‍و‌ان‍‍ای‍‍ی‌ خ‍ری‍د ل‍ب‍‍اس‌ ن‍و ب‍ر‌ا‌ی‌ خ‍ودش‍‍ان‌ ن‍د‌اش‍ت‍ن‍د ح‍ت‍م‍‍ا دس‍ت‌ ک‍م‌ ب‍ر‌ا‌ی‌ ک‍ودک‍‍ان‌ ی‍ک‌ ت‍ک‍ه‌ ل‍ب‍‍اس‌ ن‍و م‍‍ی‌خ‍ری‍دن‍د.
بی بی سادات اضافه می کند: چند صد سال پیش، شاخه های مغ درخت خرما را به رنگ سبز و سرخ در می‌آوردند و دیوار کوچه ها را با آنها تزئین می کردند و شب پیش از سال نو، فانوسهایی روشن به دیوارهای کوچه آویزان می شد و تا هفت شبانه روز روشن می ماند.
آتشهای درون سینی
به گفته وی از روز آخر اسفند، تا هفتم نوروز، آتشهایی درون سینی آماده می کردند و روی آتش اسپند می ریختند و درون خانه می چرخاندند سپس آن را جلو در خانه می گذاشتند و در این زمان همسایگان نیز با کمک یکدیگر، کوچه را جارو می کردند و آب می پاشیدند.
یک مغازه دار قدیمی بافق هم اظهار داشت: ۲۰۰ سال پیش، مردی در بافق زندگی می کرد که نامش بمون (بمان) سیاه بود، او چند روز پیش از آغاز سال نو، صورت، دست و پاهایش را سیاه می کرده و با پای برهنه ، اربونه (دایره) به دست، در کوچه و خیابان راه می رفته و شعر می خوانده است.
وی افزود: شعرهای زیبا و محلی’ بمان’ درباره نوروز و آغاز بهار بوده، که متاسفانه هیچ کس آنها را به یاد ندارد و گذر زمان، هم او و هم این رسم را به فراموشی سپرده است.
شهروند دیگری اظهار داشت: خانواده ها پیش از تحویل سال، شیرینی می گرفتند، بیشتر مردم طرفدار شیرینی یزدی بودند و آنان که می توانستند از یزد تهیه می کردند، بدینگونه که یا خود می رفتند و می خریدند یا به دیگران سفارش می دادند و افرادی که نمی توانستند یا نمی خواستند شیرینی یزدی داشته باشند، کلوچه های کوچک محلی درست می کردند.
بانوی بافقی گفت: این کلوچه ها از آرد بوداده، خرما و رازیانه تهیه می شد و بدینوسیله آجیل شب عید را، مردم خود درست می کردند و در طول سال، تخمه های خیار (خربزه) ، هندوانه و گل آفتابگردان را برای عید نگه می داشتند و نزدیک نوروز، آنها را بو می دادند( برشته می کردند) و با مغز پسته، بادام، بادام کوهی، تنئو ( هسته زردآلو) مخلوط می‌کردند و نزد مهمانهایشان می گذاشتند.
به گفته وی ری‍خ‍ت‍ن‌ و پ‍خ‍ت‍ن‌ ک‍م‍‍اچ‌ و س‍م‍ن‍و ‌از ج‍م‍ل‍ه‌ ‌آد‌اب‌ ق‍دی‍م‍‍ی‌ و م‍ر‌اس‍م‌ خ‍‍اص‌ م‍ردم‌ شهرستان بافق ق‍ب‍ل‌ ‌از ‌ای‍‍ام‌ ‌ع‍ی‍د است و ب‍ر‌ا‌ی‌ ‌ای‍ن‌ ک‍‍ار گ‍ن‍دم‌ ر‌ا دو س‍ه‌ روز در ‌آب‌ خ‍ی‍س‌ م‍‍ی‌ ک‍ردن‍د و س‍پ‍س‌ ‌آب‌ ر‌ا خ‍‍ال‍‍ی‌ ک‍رده‌ ی‍ک‌ ش‍ب‌ ‌آن‌ ر‌ا در ق‍‍اب‍ل‍م‍ه‌ در ب‍س‍ت‍ه‌ ق‍ر‌ار م‍‍ی‌د‌ادن‍د ت‍‍ا ج‍و‌ان‍ه‌ ب‍زن‍د س‍پ‍س‌ ج‍و‌ان‍ه‌ ‌ه‍‍ا ر‌ا د‌اخ‍ل‌ ی‍ک‌ س‍ب‍د ی‍‍ا ک‍ی‍س‍ه‌ ق‍ر‌ار م‍‍ی‌د‌ادن‍د و ‌ه‍ر روز ‌آن‌ ر‌ا خ‍ی‍س‌ م‍‍ی‌ ک‍ردن‍د ت‍‍ا ج‍و‌ان‍ه‌ ‌ه‍‍ا ک‍‍ام‍لا در ‌ه‍م‌ ف‍رو رون‍د، س‍پ‍س‌ ج‍و‌ان‍ه‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ در ‌ه‍م‌ ت‍ن‍ی‍ده‌ ش‍ده‌ ر‌ا خش‍ک‌ و ‌آرد م‍‍ی‌ ک‍ردن‍د و ‌از ‌آن‌ ن‍و‌ع‍‍ی‌ ک‍م‍‍اچ‌ ب‍ه‌ ن‍‍ام‌ ‘ک‍م‍‍اچ‌ سِ‍‍ه‍ن‌ ‘ و ‘س‍م‍ن‍و’ م‍‍ی‌ پ‍خ‍ت‍ن‍د.
وی اضافه کرد: در مراحل بعد تخم مرغ رنگ کردن بود که آن‌ها را آب پز می‌کردند و رنگ‌های شاد و متنوع روی آنها می زدند و در قدیم جوانان و نو جوانان بافقی با آنها نوعی بازی به نام ‘تخم مرغ جنگی’ انجام می دادند و هرکس با ضربه تخم مرغ خود تخم مرغ دیگری را در ناحیه سر و ته می شکست، تخم مرغ شکسته را از بازنده می گرفت.
معصومه یکی دیگر از قدیمی های بافق اظهار می دارد: سالها پیش از پیدا شدن رادیو و تلویزیون در بافق، هنگام تحویل سال، مردی وظیفه خبررسانی به مردم را بر عهده داشت، وی لباس سرخ و سبز می پوشید ، طبلی در دست می گرفت، در کوچه ها می گشت، طبل می زد و با فریاد و شاد باش آغاز سال نو را به مردم خبر می داد، وی پلاستیکی پر از نخود و کشمش به همراه داشت، به هر کس می‌رسید،مشتی از محتویات پلاستیک را به او می داد.
وی گفت: در ق‍دی‍م‌ ک‍س‍‍ان‍‍ی‌ ک‍ه‌ ب‍‍ا س‍و‌اد و ی‍‍ا در ‌اص‍طلاح‌ ‌ع‍‍ام‍ی‍‍ان‍ه‌ م‍لا ب‍ودن‍د ‌ه‍ن‍گ‍‍ام‌ ت‍ح‍وی‍ل‌ س‍‍ال‌ ق‍ر‌آن‌ م‍‍ی‌ خ‍و‌ان‍دن‍د و س‍ک‍ه‌ ‌ا‌ی‌ ب‍ه‌ ‌عنوان‌ ب‍رک‍ت‌ ب‍ه‌ ب‍ق‍ی‍ه‌ م‍‍ی‌ د‌ادن‍د.
وی انداختن سفره هفت سین را هم یادآور شد و افزود: پارچه ترمه بود و سفره ای سبز که روی ترمه انداخته می شد، سفره سبز از ترمه کوچکتر بود و وسایل درون سفره آئینه ای بزرگ بود که روی آن توری سبز می انداختند و جلو آئینه قرآن می نهادند و کنار قرآن، جایی که در آینه پیدا بود، شمعی روشن می‌گذاشتند یا با روغن و فتیله، درون ظرفی آتش روشن می کردند.
به گفته این شهروند بافقی، درون سفره، نان و سرکه همراه با سبدی میوه می گذاشتند و میوه های درون سبد، سیبهای سرخ بود و بوته های سیر و سنجد، قابی (دیسی) از خرما، همراه با شیرینی یا کلوچه‌های محلی و بشقابهای بزرگ سبزه که پیش از آغاز سال نو کاشته بودند، همه آنچه بود، درون سفره می‌نهادند و به آن سفره نوروز ‌می‌گفتند.
وی اضافه کرد: سفره بافقیها تا روز نوروز پهن بود سپس آن را بر می‌چیدند و سبزه را همراه با ظرف میوه و شیرینی؛ جا می گذاشتند برای پذیرایی از مهمان و سبزه را سیزده نوروز، از خانه بیرون می بردند و در طبیعت جا می گذاشتند.
یک بانوی بافقی هم یادآور شد: مردم بافق، نوروز را دوست داشتند و بیشتر می‌خواستند در نخستین روز سال مهمان داشته باشند،بنابراین کوچکترهای فامیل، بیشتر نوروزها، مهمان ریش‌سفیدان و بزرگان فامیل بودند. حتی خود دوست و آشنا را دعوت می‌کردند و مردم شهر ما در طول سال بیشتر از غذاهای محلی می‌خوردند که نان رکن اصلی آن بود. بنابراین برنج زیاد مصرف نمی کردند و برخی از خانواده ها نوروز تا نوروز برنج می خوردند. غذای محلی که مردم دوست داشتند در نوروز بخورند و بیشتر برایشان عادت شده بود، می توان از پلو تکی نام برد، غذایی خوشمزه و دوست داشتنی که از برنج، تکی( ارزن پوست کنده)، گوشت، عدس سیاه، لوبیا و رب انار درست می کردند.
بانوی قدیمی مدعی شد: در ق‍دی‍م‌ م‍ردم‌ شهرستان بافق‌ س‍‍ال‍‍ی‌ ی‍ک‌ ب‍‍ار پ‍ل‍و م‍‍ی‌خ‍وردن‍د و ب‍ه‌ ‌ه‍م‍ی‍ن‌ دل‍ی‍ل‌ ‌آن‌ ی‍ک‌ ب‍‍ار ر‌ا ب‍ه‌ ش‍ب‌ ‌ع‍ی‍د ‌اخ‍ت‍ص‍‍اص‌ م‍‍ی‌ د‌ادن‍د،آن‍‍ه‍‍ا ‌ع‍ق‍ی‍ده‌ د‌اش‍ت‍ن‍د ‌ه‍رک‍س‌ ش‍ب‌ ‌ع‍ی‍د ب‍‍ای‍د ح‍ت‍م‍‍ا در م‍ن‍زل‌ خ‍ودش‌ ب‍س‍ر ب‍ب‍رد و ب‍ر ‌ای‍ن‌ ب‍‍اور ب‍ودن‍د ک‍ه‌ ‌اگ‍ر در م‍وق‍‍ع‌ س‍‍ال‌ ت‍ح‍وی‍ل‌ در خ‍‍ان‍ه‌ خ‍ودش‍‍ان‌ ن‍ب‍‍اش‍ن‍د ت‍‍ا ‌آخ‍ر س‍‍ال‌ بطور مرتب، ‌ای‍ن‌ طرف‌ و ‌آن‌ طرف‌ خ‍و‌ا‌ه‍ن‍د ب‍ود.
وی گفت: دید و بازدید از روز پس از نوروز، دیدنی و به خانه یکدیگر رفتن، آغاز می شد و کوچکترها، همه راهی خانه بزرگترها می شدند و بزرگترها، لازم می دانستند از همان ابتدا، با عیدی دادن از مهمانانشان بخصوص بچه ها، استقبال کنند.
وی اظهار کرد: ع‍ی‍د دی‍دن‍‍ی‌ ک‍وچ‍ک‍ت‍ر‌ه‍‍ا ‌از ب‍زرگ‍‍ان‌ ف‍‍ام‍ی‍ل‌ و به جای آوردن صله رحم و ‌ه‍دی‍ه‌ د‌ادن‌ ب‍زرگ‍‍ان‌ ب‍ه‌ ب‍چ‍ه‌ ‌ه‍‍ا ‌از دیگ‍ر ‌آد‌اب‌ م‍رس‍وم‌ ‌ع‍ی‍د ن‍وروز در شهرستان بافق است.
و اما جاذبه های گردشگری این شهرستان هم دیدنی و گفتن از آن خالی از لطف نیست.
جاذبه های گردشگری بافق با محوریت امام زاده عبدالله (ع) از ظرفیت های زیادی برای بازدید گردشگران و مسافران نوروزی برخوردار است.
معادن،مسجد جامع با سبک معماری و گنبد کم نظیر آن، هتل رستوران سنتی باغ تیتو ، خانه وحشی بافقی ،کمپ کویری شن و شادن و تلماسه های کاراکال در منطقه صادق آباد، قلعه تاریخی باقر آباد، دریاچه تفریحی آهنشهر و تفرجگاه آبشار از مهمترین جاذبه گردشگری این شهرستان است.
بافق، پنج روستای هدف گردشگری دارد که علاقه مندان می توانند با استفاده از اقامتگاه های بوم گردی این شهرستان از دیدن طبیعت بکر و جذابیت های روستایی و طبیعت گردی روستاهای قطرم، شادکام، باقرآباد، صادق آباد و باجگان لذت ببرند.
همچنین بافق را با نخل ها و فرآورده های آن چون حصیر و باد بزن می شناسند، محصولاتی که در کشور طرفداران خاص خود را دارد.
آمارها می گویند سال گذشته بیش از ۲۰۰ هزار مسافر و گردشگر از جاذبه های دیدنی و آثار تاریخی و طبیعی شهرستان بافق دیدن کردند.
مردم بافق، بی صبرانه منتظر ورود مسافران نوروزی به این شهرستان هستند.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

آوای خوش عشق

ای رویش بینایی ای سرو خوش آزاد ای