متحیرم که «معدن آباد» آخر چه شد!

«ممل» با خود گفت: متحیرم که «معدن آباد» آخر چه شد؟ آیا خصوصی شد یا دولتی باقی ماند؟! این گفته ممل بود که در قهوه خانه ورد زبان ها شد و هر کس صحبتی و حرفی می زد! «مشهدی صفر» استکان چایش را جابجا کرد و گفت: در اداره مالیه بودم که برای معدن آباد مالیات وضع شد؛ گفتند به استناد این قانون و آن قانون خصوصی هستیم! «آسید عباس» در حالی که پکی به قلیان می زد، گفت: اما بر عکس این حرف مشهدی می خواهم بگویم: موقعی که رفتم برای مدرسه فرزندم کمکی از معدن آباد بگیرم به من گفتند اینجا خصوصی شده و ما حق نداریم کمک کنیم باید مجوز هیئت مدیره باشد. «آقامعلم» آبادی هم که تازه رسیده بود یک مقدار روی صندلی جابجا شد و سینه ایی صاف کرد و تا این صحبت را شنید گفت: بله؛ من هم شنیده ام که هر جا که به ضررشان باشد خصوصی می شوند و هر جا که به نفع شان باشد دولتی! «آقاتقی» در حالی که دانه های تسبیح عقیق خود را می چرخاند؛ گفت: در همین ماجرای رفتن رئیس قبلی معدن آباد و آمدنش؛ اگر معدن آباد خصوصی است پس بازنشستگی و او مشغول به کار شدنش در شرکت خصوصی اشکالی ندارد؛ عین شرکت «معدن جستجوکنندگان» که یک بازنشسته آن را اداره می کند. خلاصه! حکایت «این بر بوم زمستان و ان بر بوم تابستان شده است»؛ «یکی به میخ زدن و یکی به نعل» این دیگر چه صیغه ایی است!
القصه؛ حرف و گپ ها در این باره ادامه داشت و انگار تمامی نداشت و از حوصله شما خوانندگان گرامی خارج!

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

صدای افق

چرا مسئولین شهرداری به فکر مردم نیستند! بیش