عمر دست خداست ؛ اما مسئولین هم مقصر هستند

به گزارش هفته نامه افق کویر؛ ۳۱ اردیبهشت، «روز ملی اهدای عضو» در تقویم ایرانیان است. در عصری زیست می کنیم که با عبور از دوران بیمارهای واگیردار که ایران یکی از موفق ترین کشورها در کنترل و مقابله با آنها بوده و دستاوردهای دیروزش، ذخایر پرافتخار امروز شده است، بیماری های غیرواگیر مزمن شیوع زیادی یافته و با وجود همه تلاشهای ارزشمند صورت گرفته برای ثبت، پیشگیری و درمان این بیماری ها که خود، راهی است بس طولانی، ناگزیر از مواجه با مرگهای ناشی از این بیماری ها هستیم که بخشی از قربانیان آنها را بیماران نیازمند محروم مانده از پیوند اعضا تشکیل می دهند. بمناسبت این روز به سراغ خانواده ” محمدحسین” رفته ایم که در جهادی بزرگ، درس حیات بخشی عالم را به کاملترین و زیباترین شکل ممکن مشق کرده اند.
در ابتدا با پدر خانواده به گفتگو پرداختیم که وی گفت: هدایت رضائیان هستم، فرزندم “محمدحسین” ۱۷ سال و ۵ ماه و ۲۲ روز داشت، وی دانش آموز و سال آخر را باید سپری می کرد و کار مکانیکی برق انجام می داد. روز جمعه ۱۸ مردادماه بود که پسرم ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه از منزل خارج و یک ربع بعد، او را به روی تخت بیمارستان مشاهده نمودیم.
وی ادامه داد: فرزندم هیچ علایم حیاتی نداشت؛ پس از انجام عملیات احیاء وی، به این دنیا بازگشت، سپس به یزد اعزام گردید و پس از ۲ روز بستری در بیمارستان استان، بحث اهدای عضو پیش آمد، متاسفانه راهی وجود نداشت؛ یا باید اهدا می کردیم یا ۲روز بیشتر زنده نمی ماند. ریه “محمدحسین” آسیب دیده بود و با تنفس مصنوعی زنده بود.
چهار عضو از بدن فرزندم اهدا شده است
وی تصریح کرد: چهار عضو از بدن فرزندم اهدا شده است، قلب او در جسم مردی ۴۷ ساله ساکن تهران، ۲ کلیه و پانکراس و کبد وی در بدن یک بانوی تهرانی و فردی اهل شیراز می باشد، حس می کنم فرزند من زنده است و آن افراد جزء اعضای خانواده من هستند. با آنها در تماس هستم اما؛ همسرم طاقت صحبت کردن ندارد.
خودم را مقصر می دانم
“هدایت رضائیان” از خرید موتورسیکلت و گزارش تصادف فرزندش گفت: ” محمدحسین” ۱۳ ساله بود که برای خودش کار پیدا کرد و برای طی مسیر خانه تا محل کار درخواست خرید موتور داشت، و قبول نکرد تا با دوچرخه تردد داشته باشد. ۳سال و نیم، صبح ها به مدرسه و عصرها سرکار می رفت. خودم را مقصر می دانم؛ برای پسر دوم خود؛ به هیچ عنوان موتورسیکلت خریداری نخواهم کرد، زمانی که به سن قانونی برسد برای وی خودرو خواهم خرید.
شاخه های آویزان درخت خرما
وی افزود: گزارشی که به ما اعلام شده، عدم توجه به جلو بوده است. اما؛ چشم سمت چپ فرزندم؛ ورم داشت و کبود شده بود، علت اولیه حادثه برخورد شاخه درخت به چشم فرزندم و زمین خوردن وی بوده است، پزشک قانونی هم آن را تایید کرد، همان لحظه به آن محل رفتم و با شاخه های آویزان درخت خرما مواجه شدم و عکس تهیه نمودم. خوشبختانه دیگر اثری از شاخه های آویزان نیست، و شهرداری به آنها نظم داده است.
تصمیم اشتباه، ما
به افسوس تبدیل شد
وی از سخنش با خانواده ها بیان داشت: متاسفانه شاهد آمار بالایی از فوت راکبان موتورسیکلت هستیم. خانواده‌ها تا فرزندشان به سن قانونی نرسیده است در برابر خواسته‌ اش مقاومت کنند. نوجوان انرژی دارد و برای تخلیه آن جان خود را به خطر می اندازد. تصمیم اشتباه ما، به افسوس تبدیل شده است.
چندماه قبل از حادثه:
اگر اتفاقی برای من رخ داد اعضای بدنم را اهدا کنید.
در ادامه با “عزت دهستانی” مادر ” محمدحسین” به صحبت نشسته ایم: ۲ الی ۳ ماه قبل از این اتفاق، ” محمدحسین” به منزل آمد و گفت؛ می خواهم کارت اهدای عضو در خواست دهم چون خواهرم ” زهرا” کارت گرفته و عکس آن را در وضعیت خود در شبکه های اجتماعی قرار داده است. اگر اتفاقی برای من رخ داد اعضای بدنم را اهدا کنید.
وی ادامه داد: روز جمعه “صاحب کارش” به او زنگ زد تا در محل کار حاضر شود؛ فرزندم فوری غذایش را خورد و رفت، و دیگر به خانه بازنگشت.
دوربین ها خاموش بوده است
“عزت دهستانی” بیان داشت: این اتفاق در روز جمعه در بلوار شهیدبهشتی رخ داده و “پلی کلینیک تامین اجتماعی” و “شهرداری” تعطیل بوده است، روزهای بعد از اتفاق پیگیر دوربین ها شدیم اما؛ با جمله ” دوربین ها خاموش بوده است” مواجه شدیم. چرا شهرداری باید بگوید؛ ۲ماه؛ است که دوربین ها خاموش می باشد، اصلا دوربین را برای چه به کار گذاشته اند.

چرا اهدا نمودید؛ فرزندتان زنده می ماند
” دهستانی” با اشک های جاری از گونه هایش از روز عزاداری و اهدای عضو می گوید: روزهایی که پسرم در بیمارستان بود من یزد مانده بودم، روز صحبت با ما ؛ چهار دکتر وی را معاینه کردند اما هیچ امیدی نبود؛ رضایت دادن بسیار سخت بود، چند سیلی به صورتم زدم تا شاید از خواب بیدار شوم.
وی افزود: مردم ما را مقصر می‌دانند، روز اهدای عضو برخی افراد، رفتار مناسبی با ما؛ نداشتند، آنها می گفتند؛ چرا اهدا نمودید؛ فرزندتان زنده می ماندباید در این زمینه فرهنگ سازی صورت بگیرد، از همه حرف ها بدتر این بود که گفته اند: قلب فرزندمان را “۲۰۰ میلیون تومان” فروخته ایم؛ وقتی نامش ” اهدا” است یعنی هدیه داده ایم.
اهدای عضو فرزندم؛ مصادف با روز عید قربان
وی اظهار داشت: ۲۱ مردادماه سال ۱۳۹۸ مصادف با روز عیدقربان بود که اهدای عضو صورت گرفت. اکنون افتخار می‌کنم که اعضای بدن فرزندم را اهدا نمودم، چون مرگ مغزی شده بود و افرادی هستند که نزد من می آیند وافسوس می خورند که ای کاش ما هم در برابر مرگ مغزی فرزند خود؛ اهدای عضو کرده بودیم.
مادر” محمد حسین” ادامه داد: به سختی افرادی که اعضای بدن فرزندم را به انها هدیه داده ایم را پیدا نمودیم؛ همسرم با آنها گفتگوی تلفنی دارد و قرار است برای ادامه درمان به آن افراد کمک مالی نماییم.
عمر دست خداست ولی مسئولین هم مقصر هستند
وی تصریح کرد: مسئولین باید از نظر ساماندهی بیشتر به شهر توجه نمایند؛ دوربین‌ها روشن باشد تا حق کسی ضایع نشود، عمر دست خداست ولی مسئولین هم مقصر هستند. خانواده‌ها کاری نکنند که عزادار شوند، فرزندم حیف بود؛ همه از او تعریف می کردند.
در ادمه ” زهرا” خواهر بزرگ “محمدحسین” با چهر ه ای غمگین گفت: تمام اعضای خانواده کارت اهدا عضو گرفته ایم، خوشحالم که برادرم با دیدن کارت اهدا عضو من، به این کار تشویق شد.
عباس تنها برادر ” محمدحسین” که نگاه به عکس انداخته بود از دلتنگیش گفت.

الهام نصیرزاده ـ سارا شفیعی

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

صدای افق

چرا مسئولین شهرداری به فکر مردم نیستند! بیش