ازدواج (بخش دوم)

آیا واقعا ازدواج و گذشت چند سال از زندگی مشترک، منجر به کاهش عشق بین افراد می شود؟ برای پاسخ به این سوال، بهتر است
اشاره ای داشته باشیم به یک نظریه درباره عشق. عشق مفهومی انتزاعی است و بدون شک تعریف آن با استفاده از واژه ها یکی از بیش از دیگر نظریات مورد توجه روان شناسان قرار گرفته( رابرت جی استرنبرگ )دشوارترین کارهاست. در این میان نظریه عشق نظریه ای ارائه داده است که در آن عشق را به شکل یک مثلث تصور می کند. او می گوید که عشق مرکب از سه « استرنبرگ » . است
بخش است:صمیمیت، شور و شوق(شهوت) و تصمیم (تعهد). جالب است بدانید بیشتر مردم تنها مولفه شور و شوق را نشانه عشق می دانند
و چون به صورت طبیعی در ابتدای زندگی مشترک این مولفه پررنگ تر و قوی تر است، این برداشت را دارند که اوایل زندگی بیشتر عاشق یکدیگر بوده اند و به مرور زمان از عشق آن ها کاسته شده است .این در حالی است که معمولا به مرور زمان دو جنبه دیگر عشق یعنی صمیمیت و تعهد پخته تر و قوی تر خواهد شد و آن چه تعیین کننده یک رابطه مشترک موفق است، تعادل بین این سه مولفه است. شور و شوق بعد انگیزشی رابطه است و در واقع، آن چیزی است که باعث می شود زن و شوهر برای یکدیگر جذاب و خواستنی باشند. بنابراین بسیار طبیعی است که در ابتدای زندگی، بیشترین بخش رابطه زن و شوهرها را به خود اختصاص دهد. به مرور زمان و با شناخت بیشتر، زن و شوهرها در دیگر جنبه ها با یکدیگر صمیمیت پیدا می کنند.احتمالا بعد از گذشت چندین سال و گاهی چند دهه، دیگر تنها شور و هیجان نیست که برای آن ها لذت بخش است بلکه صحبت کردن با یکدیگر، درد دل کردن، کمک و همکاری کردن، تفریح کردن، در میان گذاشتن عمیق ترین احساسات و نیازها با یکدیگر، همدل بودن با هم و … می تواند به اندازه شور و شوق اولیه برای زن و شوهر ها رضایت بخش و ارضا کننده باشد.بنابراین همان طور که اشاره شد
اوضاع دوام عشق آن قدرها هم بد نیست! لازم نیست با از بین رفتن شور و شوق اولیه نا امید شده و احساس کنیم ازدواج مان دارد از دست
می رود. کافی است دیدگاه متعادل تر و منطقی تری درباره عشق و دوست داشتن داشته باشیم و از باورهای منفی یا باورهای مثبت غیر واقع بینانه دست بکشیم.
*چگونه زندگی مشترک بادوامی داشته باشیم؟
یاد گرفتیم عشق و دوست داشتن باید چند جانبه باشد و با کم رنگ شدن یک جنبه از آن، نباید از ازدواج مان نا امید شویم.
چه کار کنیم که در گذر زمان زندگی مشترک مان رضایت بخش باقی بماند؟
* گفت و گو کنید:در زندگی مشترک، تنها گفت و گوی دو نفره است که می تواند منجر به حل مشکل و تعارض شود اما گفت و گو کردن آداب و شرایط خاصی دارد. در یک گفت و گو شما باید هم گوینده خوبی باشید و هم شنونده خوبی. به خصوص خوب شنیدن را تمرین کنید. گفت و گو فرصتی است برای حل مسئله به گونه ای که تا حد امکان خواسته های دو طرف برآورده شود، نه این که میدانی باشد

* با یکدیگر وقت بگذرانید:
کار زیاد، مشغله فرزندان و … بهانه های خوبی نیستند برای غافل شدن از یکدیگر. فعالیت های دو نفره مانند پارک رفتن، فیلم دیدن و هر فعالیتی که برای هر دوی شما جذاب است می تواند باعث افزایش رضایتمندی شما از زندگی مشترک شود.
*ابراز احساسات کنید: این حرف ها که از ما گذشته، من با رفتارم دوست داشتنم را نشان می دهم و نیازی به گفتن نیست و … را فراموش کنید. با گفتن یک جمله محبت آمیز یا قدرشناسانه، خرید یک شاخه گل و … به همسرتان نشان دهید که چقدر به او علاقه دارید و معجزه آن را ببینید.
*خانواده ها در ازدواج فرزند خود چه ملاک هایی را رعایت کنند؟
نقش پدر و مادر در زندگی هر فردی آنقدر پر رنگ و واضح است که نیازی به توضیح ندارد. بر همین اساس است که خانواده ها در امر ازدواج مهمترین راهنما برای فرزندانشان محسوب می شوند و خانواده هایی که توانایی برقراری ارتباط خوب با جوان خود را دارند ؛لازم است مواردی را رعایت کنند:
مواردی که خانواده ها در ارتباط با ازدواج فرزندانشان باید رعایت کنند
*توجه به حرف های یکدیگر
یکی از آفت های ازدواج جوانان؛ بی شک نشنیدن حرف آنهاست! والدینی که با موضوع ازدواج فرزندان خود دیکتاتورمآبانه رفتار می‌کنند و حرف حرف خودشان است و می گویند همین است و جز این نیست قطعا مسیری را برای احساس خوشبختی نداشتن در زندگی فرزندشان باز خواهند کرد.به همین دلیل لازم است تا حرف های فرزندان در آستانه ازدواج به خوبی شنیده شود و دلایل عقلی و احساسی آنها را شنیده و اگر نیاز به منطق و راهنمایی داشتند آنها را کمک کنید.

*تعیین تکلیف واضح ممنوع
زمانی که جوان شما درگیر انتخاب همسر است،والدین باید هوشمندانه رفتار کرده و به گونه ای رفتار نکنند که فرزندشان گمان کند؛ آنها تصمیم دارند برای او تعیین تکلیف کنند.این درست است که هر پدر و مادری خیر و صلاح فرزند خود را خواسته و اگر امر و نهی ای جلوی پای او می گذارند صرفا به جهت خیر خواهی است، اما در مسیر ازدواج باید صبوری کرد و بیان نظرات به گونه ای نباشد که جوان احساس کند حیطه مشخصی برای اوتعیین شده و از او تصمیم خاصی انتظار می رود و آزادی عمل ندارد شما پدر و مادر عزیز در چنین زمانی در نقش یک پیشنهاد دهنده ظاهر شوید و به صورت بدون تاکید و خیلی دوستانه منظور خود را در قالب یک پیشنهاد برای فرزند خود اعلام کنید.
*موضع گیری نکنید
اگر تمام راهکارهای بالا را به کار ببرید و زمانی که جوانتان اسم شخص خاصی را بیان کند که به او علاقه دارد یا می خواهد نظر شما را درباره وی بداند؛ و شما در مقابل او موضع گیری کنید؛ بی شک همه چیز تمام می شود.
به عبارتی دیگر اگر در همه مراحل ازدواج همراه فرزند خود بودید اما در لحظه نهایی در مقابل او موضع بگیرید که فلانی هرگز! یا فلانی یا پدر و مادرت ! و از این گونه جملات قطعا او این احساس را خواهد داشت که والدینش در مقابل انتخاب او موضع گرفته اند، صبور باشید..و اگر نظر مخالفی دارید طوری حساب شده و با آرامش بیان کنید که او دچار بد بینی و برداشت موضع گیری از رفتار شما نشود.
*جوان خود را مجبور به ازدواج نکنید
گاهی والدین از روی علاقه به جوان خود به او اصرار می کنند تا ازدواج کند. گاهی پا را فراتر گذاشته و مدام سن و سال او را به رخ .کشیده و با این روش سعی می کنند او را به ازدواج ترغیب کنند!والدین باید بدانندکه ازدواج اجباری جز دردسر و احساس پشیمانی چیزی نخواهد داشت.هر گونه اجباری در امر ازدواج ؛ چه بر سر اصل ازدواج کردن باشد و چه بر سر انتخاب فرد بخصوصی، قطعا باعث بستری خواهد شدکه یک روزی یا یک جایی از مسیر اصلی خود منحرف شده و به چالش کشیده می شود.
شما به عنوان پدر و مادر اگر قصد معرفی فردی را به جوان خود دارید یا می خواهید او را به ازدواج تشویق کنید، صرفا باید به عنوان یک پیشنهاد نظرت راجع به ازدواج بگویید .پیشنهادصحبت خود را مطرح کنید تا هر گونه استنباط اجبار در ذهن جوانتان از آن دور شود.
چیست؟ آیا تمایلی به ازدواج کردن داری؟یا دختر خانواده فلانی را چطور ارزیابی میکنی؟ آیا فکر می کنی همسر مناسبی برای تو باشد؟
یا این خواستگارت را چگونه ارزیابی می کنی؟ به نظرت می تواند تو را خوشبخت کند؟_
_
زهرا رحمتی بافقی
کارشناس ارشد علوم تربیتی- آموزگار ابتدایی

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

صدای افق

چرا مسئولین شهرداری به فکر مردم نیستند! بیش