کسب معرفت “بخش نهم”

در این بخش می خواهیم در مورد تاریخ ولادت و ماجراهای شنیدنی قبل و بعد از بدنیا آمدن حضرت صاحب الزمان مهدی علیه السلام برای شما از منابع اسلامی سخن بگوییم.
روز میلاد آخرین ذخیره الهی حضرت صاحب العصر و الزمان عجل ا… تعالی فرجه الشریف بنا بر مشهورترین اقوال، در شب جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری است.در شهر سامرا دیده به جهان گشود. پدرش، امام حسن عسکری (ع) جز او فرزندی نه پنهان و نه آشکار به جا نگذاشت و او را نیز پنهانی نگه داری فرمود.علّت اختفاء و پنهانی مربوط به اوضاع سیاسی و اجتماعی معاصر امام عسکری (علیه‌السّلام) و حتی ائمه پیش از او بوده است به لحاظ امنیت جانی چنان‌که ولادت برخی از انبیای الهی در خفا بوده است.دوره امام عسکری (علیه‌السّلام) سخت‌ترین دوران سیاسی و اجتماعی برای شیعه محسوب می‌شود. این امام عزیز اکثر دوران خویش را در پادگانهای نظامی ‌به سر برد و بخشی از عمر شریفش را نیز کاملاً تحت مراقبت وکنترل شدید نیروها و جاسوسان امنیتی خلفای جائر و ستم پیشه عباسی بوده است و وظیفه سنگین الهی، امامت را انجام می‌داد با توجّه به این اوضاع فشار و خفقان سیاسی است که امام زمان (علیه‌السّلام) در کودکی برای خیلی از مردم ناشناخته بود و فقط خاصان از بزرگان شیعه و نزدیکان ائمه و صحابی بزرگ به زیارت حضرت توفیق یافته و او را دیده‌اند و تعداد این افراد به حدّی است که یقین آور است علاوه بر این که این رؤیت‌کنندگان خودشان از فقها و از اصحاب بزرگ و کاملاً مورد اطمینان و تایید ائمه بوده‌اند که در یقین و اطمینان کامل به کلام آنها جای هیچ شبهه و شکی را باقی نمی‌گذارد.
اسامی ‌این افراد در کتاب‌های حدیثی و تاریخی علمای بزرگ شیعه و سنّی آمده است و بسیاری از این افراد خودشان به محضر امام زمان (علیه‌السّلام) در زمان امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) رسیده‌اند با توجّه به این‌که در مدّت پنج سال امام عسکری (علیه‌السّلام) با خواص از شیعیان ارتباط مستمر داشت یا از طریق وکلای مخصوص در نواحی مختلف سرزمین اسلامی ‌یا ارتباط مستقیم که در این فرصت‌ها امام سعی می‌نمود جانشین خود را به شیعیان معرفی کند و آنها را از تحیر و سر درگمی ‌نجات دهد همان طوری که ائمه قبل از او علاوه بر تصریح پیامبر اکرم (صلی‌ا…‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بنام ائمه، شخصاً و عیناً او را به شیعیان معرفی می‌کرده‌اند تا هیچ کس به دروغ مدّعی مقام امامت نشود که منجر به انحراف شیعه از مسیر حق گردد لذا در سیره تمام ائمه ما می‌بینیم که آنها علاوه بر معرفی جانشین خود از آخرین امام معصوم نیز با القاب و اسم خاص آن حضرت به تصریح سخن گفته‌اند و او را به مردم با علائم مخصوص و منحصر به‌فرد معرفی نموده‌اند.
با این اهتمام و توجه به مقام امامت، امام عسکری (علیه‌السّلام) هم خبر از ولادت و غیبتش داده و او را شخصاً از دوران نوزادی و تولّد او را با طرق مختلف از جمله فرستادن «عقیقه»، [ذبح گوسفند با دستورات خاص ] به تمام شیعیان از ولادت آن حضرت خبر داده و او را به بزرگان شیعه نشان داده و در زمان خود شناسانده‌اند تا حجّت بر آنها تمام شده است. در اینجا بترتیب از منابع معتبر و مختلف به تبیین برخی از افرادی که بـه حضور حضرت صاحب الامر (عجّل‌ا…‌فرجه‌الشریف) در زمان پدر بزرگوارش مشرّف شده‌اند می‌پردازیم:

محمد بن عثمان العمری
محمد بن عثمان العمری همراه چهل نفر از شیعیان آن حضرت را در کودکی دیده‌اند که امام عسکری (علیه‌السّلام) به آنها فرموده است «هذا امامکم من بعدی و خلیفتی علیکم اطیعوه».

احمد بن هلال کرخی
کرخی به نقل از ابو‌هارون که از شیعیان بوده است نقل می‌کند که صاحب الزمان (علیه‌السّلام) را دیدم صورتش مانند ماه شب چهاردهم نور می‌داد.

یعقوب بن منقوش
یعقوب بن منقوش هم به نقل از شیخ صدوق (رحمة‌ا…‌علیه) در کمال الدین از جمله کسانی است که حضرت را دیده است.
شیخ صدوق از بزرگان شیعه است که کتاب‌های گرا‌ن‌سنگی را در علوم مختلف از خود برجای گذاشته است که دارای اعتبار ویژه‌ای در پیش فُقهای شیعه هستند از جمله کتاب‌های بسیار معتبر او کتاب «کمال الدین و اتمام النعمة» است که آن‌ را درباره امام عصر (علیه‌السّلام) نگاشته و تفصیلاً مباحث مختلفی را حول محور مهدویت طرح نموده و تمام شبهات وارده بر این جریان را در آن جواب داده است که بسیار قابل توجّه و مناسب است لذا هیچ شبهه‌ای در کتاب و نویسنده آن وجود ندارد و از جهاتی، از جمله نزدیکی دوران حیات صدوق به دوران غیبت صغری از نقاط قوت این کتاب است و ممتاز بودن و برخورداری نویسنده از فضائل نفسانی از موارد دیگر امتیازات این کتاب شریف است که قابل توجّه می‌باشد. در حقیقت این کتاب جواب شبهاتی است که درباره مسئلة مهدویت و وجود امام عصر (عجّل‌ا…‌فرجه‌الشریف) در عصر صدوق بر شیعه وارد شده و صدوق قاطعانه به آنها پاسخ مستند و مستدل داده است.

از جمله کتابهای معتبر
شیعه که به این مسئله «رویت امام در حیات پدرش» پرداخته، کتاب ارشاد شیخ مفید است (۳۳۶-۴۱۳)، به نقل از ارشاد محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) که از نوادگان امام هفتم بود در عراق امام زمان را در کودکی و در حیات پدرش دیده است، [[|حمزة بن موسی]] بن جعفر به نقل از حکیمه خاتون عمه امام عسکری (علیه‌السّلام) که از جمله روایات بسیار معتبر است او را دیده در حیات پدرش دیده است، این روایت که حکیمه خاتون حضرت را دیده است در بسیاری از کتاب‌های مربوط به موضوع مهدویت کراراً آمده است که حتّی شب ولادت حضرت صاحب الزمان (علیه‌السّلام) آن بانوی مکرّم در خانه امام عسکری (علیه‌السّلام) حاضر بوده و افطار را در کنار برادرزاده‌اش بوده و شاهد ولادت آن حضرت بوده است، و او را مکرراً دیده و چشمانش با دیدارش روشن گردیده است. «رزقنا ا… و ایاکم رؤیته»
مادر بزرگوار آن حضرت، بانویی شایسته به نام نرجس بود که به نام‌های دیگری، چون سوسن، صیقل یا صقیل و ملیکه نیز نامیده شده است.
نرجس «نام گلی از رده تک لپه ای‌ها و سردسته گیاهان تیره نرگسی است که گل هایش منفرد و در انتهای ساقه قرار دارد (محمد معین، فرهنگ معین، ج ۴، ص ۴۷۰۲).
سوسن، نام گلی فصلی و درشت به رنگ‌های مختلف است. اصل این گل از اروپا و ژاپن و امریکای شمالی و هیمالیاست. همان، ص ۱۹۵۴.
صیقل، هر شیء نورانی، صیقلی و جلا داده شده را می‌گویند. بنا به گفته شیخ صدوق و شیخ طوسی، پس از آنکه حضرت نرجس خاتون به ولیّ عصر (ع) حامله شد، او را صیقل نام نهادند. (ر. ک: کمال الدین و تمام النعمة، ص ۴۳۲؛ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۱).
ملیکه، به معنای ملکه و شهبانوست.
او دختر یوشعا، پسر قیصر روم و از نوادگان شمعون، یکی از حواریون مسیح (ع) بود که خداوند، او را به صورت معجزه آسایی برای همسری امام یازدهم برگزید.
هنگامی که نرجس در روم بود، خواب‌های شگفت انگیزی دید. یک بار در خواب، پیامبر عزیز اسلام و عیسی مسیح (ع) را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکری (ع) در آوردند. وی در خواب دیگری، شگفتی‌های دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا (س) مسلمان شد. با این حال، اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان می‌داشت تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر به همراه لشکرش روانه جبهه‌های جنگ شد.
نرجس خاتون در خواب فرمان یافت به طور ناشناس همراه کنیزان و خدمتکاران به دنبال سپاهی برود که به مرز می‌روند. او چنین کرد و در مرز، برخی از جلوداران سپاه مسلمانان، آنان را اسیر کردند و بی آنکه بدانند او از خانواده قیصر است، وی را همراه دیگر اسیران به بغداد بردند.
در کتاب تاریخ العرب و الروم آمده است در سال ۲۴۷ ه. ق جنگ‌هایی بین مسلمانان و رومیان در گرفت و غنایم بسیاری به چنگ مسلمانان افتاد.
این واقعه در اواخر دوران امامت امام دهم، حضرت هادی (ع) روی داد. کارگزار امام هادی (ع)، نامه‌ای را که امام به زبان رومی نوشته بود، به فرمان ایشان در بغداد به نرجس رساند. سپس او را از برده فروش خریداری کرد و به سامرا نزد امام هادی (ع) برد. امام آنچه را نرجس در خواب‌های خود دیده بود، به او یادآوری کرد و بشارت داد او همسر امام یازدهم و مادر فرزندی است که بر سراسر جهان چیره می‌شود و زمین را از عدل و داد پر می‌کند. آنگاه امام هادی علیه السلام ، نرجس را به خواهر خود، حکیمه سپرد که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود تا آداب اسلامی و احکام را به او بیاموزد. چندی بعد، نرجس به همسری امام حسن عسکری علیه السلام در آمد.
دشمنان اهل بیت (ع) و حاکمان ستم پیشه اموی و عباسی، بر اساس روایت‌هایی که از پیامبراکرم (ص) به آن‌ها رسیده بود، از دیرباز می‌دانستند که شخصی به نام «مهدی» از خاندان پیامبر و دودمان امامان معصوم برمی خیزد و کاخ‌های ستم را نابود می‌کند. از همین رو، پیوسته در کمین بودند چه زمانی، آخرین مولود از نسل امامان شیعه به دنیا خواهد آمد تا او را از بین ببرند.
از زمان امام محمد تقی (ع)، رفته رفته فشار‌ها و سخت گیری‌ها بر خاندان پیامبر فزونی گرفت تا در زمان امام حسن عسکری (ع) به اوج خود رسید. آن حضرت در تمام دوران زندگی خویش در شهر سامرا زیر نظر بود و کوچک‌ترین رفت و آمد به خانه ایشان از نظر دستگاه خلافت، پنهان نمی‌ماند.
در چنین شرایطی، طبیعی است که میلاد آخرین حجت حق نمی‌تواند آشکار باشد. به همین دلیل، تا چند ساعت پیش از میلاد آن حضرت، نزدیک‌ترین خویشان امام حسن عسکری (ع) نیز خبر نداشتند که قرار است مولودی در خانه امام به دنیا بیاید و هیچ اثری از حاملگی در مادر آن بزرگوار به طور معجزه آسا دیده نمی‌شد.
روایتی که در این زمینه از حکیمه، دختر بزرگوار امام جواد (ع) و عمه امام حسن عسکری (ع) نقل شده، شنیدنی است. شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق.) در کتاب کمال الدین این روایت را چنین گزارش می‌کند:
ابومحمد حسن بن علی علیه السلام(امام حسن عسکری علیه السلام) به دنبال من فرستاد و فرمود:‌ای عمه! امشب روزه ات را با ما افطار کن؛ زیرا امشب شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب، آن را که حجت او در زمین است، آشکار می‌سازد. پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. عرض کردم: خدا مرا فدای شما گرداند، به خدا سوگند، در او هیچ اثری از حاملگی نیست! فرمود: موضوع چنین است که می‌گویم. حکیمه خاتون ادامه می‌دهد: من [به خانه امام عسکری علیه السلام ]در آمدم. پس از آنکه سلام کردم و نشستم، نرجس پیش من آمد و در حالی که کفش‌های مرا از پایم بیرون می‌آورد، گفت:‌ای بانوی من! چگونه شب کردی؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی. سخن مرا انکار کرد و گفت: چه شده است عمه؟ به او گفتم: دختر جان! خداوند تبارک و تعالی در همین شب به تو فرزند پسری عطا می‌کند که سرور دنیا و آخرت خواهد بود. نرجس از حیا در جای خود نشست. وقتی از نماز عشا فارغ شدم و افطار کردم، به بستر رفتم و خوابیدم. در نیمه‌های شب برای نماز برخاستم و نمازم را تمام کردم، در حالی که هنوز نرجس خوابیده بود و اثری از زایمان در او نبود. تعقیب نماز را به جای آوردم و خوابیدم، ولی چند لحظه بعد، وحشت زده از خواب بیدار شدم. در این هنگام، نرجس هم برخاست و به نماز ایستاد.
حکیمه می‌گوید: در همین حال، شک و تردید به سراغ من آمد، ولی ناگهان ابومحمد [امام حسن عسکری](ع) از همان جا که نشسته بود، ندا برآورد:‌ای عمه! شتاب مکن که آن امر نزدیک شده است. حکیمه ادامه می‌دهد: در حال خواندن سوره‌های «سجده» و «یس» بودم که نرجس با اضطراب از خواب بیدار شد. من با شتاب پیش او رفتم و گفتم: نام خدا بر تو باد، آیا چیزی احساس کردی؟ گفت: بله، عمه جان. به او گفتم: بر خودت مسلط باش و آرامشت را حفظ کن که این، همان است که به تو گفتم. حکیمه ادامه می‌دهد: دقایقی کوتاه خواب به سراغ من آمد و در همین زمان بود که حالت زایمان به نرجس دست داد و من به سبب حرکت نوزاد بیدار شدم. جامه را از روی او کنار زدم و دیدم که او اعضای سجده را به زمین گذاشته و در حال سجده است. او را در آغوش گرفتم و با تعجب دیدم که او کاملاً پاکیزه است و از آثار ولادت چیزی بر او نمانده است.
در این هنگام، ابومحمد [امام حسن عسکری]علیه السلام ندا برآورد که:‌ای عمه! پسرم را نزد من بیاور. نوزاد را به سوی او بردم. آن حضرت دستانش را زیر ران‌ها و کمر او قرارداد و پا‌های او را بر سینه خود گذاشت. آنگاه زبانش را در دهان او کرد و دستانش را بر چشم‌ها و گوش‌ها و مفاصل او کشید. پس از آن فرمود: فرزند! بقدرت الهى با من سخن بگو!
نوزاد زبان گشود و فرمود: «اَشْهَدُ اَنَّ لا اِله اِلاّ ا… وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اِنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ ا…» سپس بر امیرالمؤمنین و امامان تا پدرش صلوات فرستاد و سکوت فرمود.
امام فرمود: او را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند و به نزد من آور؛ پس او را نزد مادرش بردم، به مادرش سلام کرد، سپس او را برگرداندم در مجلس امام گذاردم.
فرمود: ‌ای عمه روز هفتم که شد نزد ما بیا.
حکیمه فرمود: بامدادان رفتم که به امام سلام عرض کنم، پرده را بالا زدم تا از آقای خود تفقد کنم او را ندیدم گفتم: فدایت شوم چه شد آقای من؟ فرمود: ‌ای عمه او را به آن کس سپردم که مادر موسی او را به او سپرد.
حکیمه گفت: روز هفتم که شد به نزد آن حضرت رفتم و سلام کردم و نشستم. امام فرمود: پسرم را به نزد من بیاور، پس من آقایم را در حالی که در پارچه‌ای بود به نزد آن حضرت بردم با او مانند روز اول رفتار کرد، پس زبان در دهانش گذارد مثل آنکه شیر و عسل به او می‌دهد سپس فرمود:
سخن بگو: فرمود: اشهد ان لا اله الا ا… و صلوات بر محمد و امیرالمؤمنین و امامان تا پدرش (صلوات‌ا…‌علیهم‌اجمعین) فرستاد و این آیه را تلاوت فرمود:
«بِسْمِ ا…ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ نُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْاَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَروُنَ»؛
و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم‏] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین‏] کنیم و در زمین قدرتشان دهیم و [از طرفى‏] به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانیم.»
(سوره القصص آیه ۵ و ۶) آنگاه بر پیغمبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و امیر مؤمنان و همه ائمه تا پدرش درود فرستاد. (الغیبة طوسی، ص۱۸۴)
امام زمان(عجل ا… تعالی فرجه الشریف) یکی از آیات مربوط به وعده خداوند نسبت به مکنت دادن مستضفان در زمین و نابودی فرعونیان را تلاوت فرمودند.
(کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲۴، ح ۱؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، صص ۲ و ۳، ح ۳.)

ادامه دارد…
محب امام زمان
(عج) از قم

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

آوای خوش عشق

ای رویش بینایی ای سرو خوش آزاد ای