زندگی نامه لطفعلی خان قاجار

جعفرخان پدر لطفعلی خان نخست حاکم کردستان بود و در ۱۱۹۹ ق در اصفهان به سلطنت رسید. پس از آنکه آقا محمد خان قاجار اصفهان را به تصرف درآورد، جعفرخان به شیراز گریخت و چهار سال حکمرانی کرد؛ اما از بخت بد با توطئه بعضی از امیران زند به دست آقا محمدخان کشته شد و سرش را از دروازه ارگ شیراز به زیر انداختند.
لطفعلی خان از جوانی در امور سیاسی دست داشت. نخست مامور برقراری نظم در بنادر و سواحل خلیج فارس بود. پس از مرگ جعفرخان از خاندان زند فردی به نام صید مرادخان که مدتی والی فارس بود و طمع به سلطنت داشت، پادشاهی خود را اعلام کرد. در این زمان لطفعلی خان در جنوب ایران با یاغیان در نبرد بود؛ به همین روی صید مرادخان برای سرکوبی لطفعلی خان دسیسه چید و فرماندهان سپاه وی را فریفت؛ اما لطفعلی خان به بوشهر گریخت و سپاه او از هم گسیخت.

چندی نگذشت، لطفعلی خان، برای پس گرفتن تخت شاهی از صید مرادخان، سپاهی فراهم آورد و به شیراز روانه شد. صید مراد خان برای مقابله با لطفعلی خان سپاهی را با فرماندهی برادرش مرادخان فرستاد؛ اما با تدبیر میرزا محمد حسین فراهانی و حاج ابراهیم خان کلانتر والی شیراز، سرکردگان سپاه مرادخان وی را اسیر کردند و به نزد لطفعلی خان بردند و لطفعلی خان نیز دستور به قتل وی داد؛ بدین ترتیب سپاه امیران زند و فارس به اطاعت لطفعلی خان درآمد.
بزرگان شیراز میرزا محمدحسین، حاج ابراهیم خان کلانتر، میرزا جانی فسائی به هواخواهی لطفعلی خان بر صید مراد خان شوریدند و وی را دستگیر کردند؛ لطفعلی خان هنگام ورود به شیراز با استقبال بی شماری مواجه شد. در ۱۴ شعبان ۱۲۰۳ وی ارگ وکیلی را تصرف کرد و به پادشاهی سه ماهه صید مرادخان پایان داد. لطفعلی خان هنگام به سلطنت رسیدن ۲۳ سال داشت و به رسم دیرینه شاهان به نام خود فرمان ضرب سکه داد و بدین مضمون:«سکه بر زرگشت دین جعفر از لطف علی»

حاج ابراهیم خان کلانتر به سبب همکاری با لطفعلی خان به وزارت دربار منصوب شد. آقامحمد خان که بعدها بنیان گذار سلسه قاجار شد از وقایع شیراز باخبر شد و آهنگ جنگیدن کرد و به تسخیر پادشاهی برآمد اما می دانست که لطفعلی خان در جنگ و لشکر کشی زیردست است و به سادگی مغلوب نخواهد شد.
آقا محمد خان برای ممانعت از پیش روی لطفعلی خان سپاهی به فرماندهی مصطفی خان دولو در فارس فراهم آورد. لطفعلی خان که از آقامحمد خان بیمناک بود؛ برای یاری خواستن از والیان بنادر و سران دشتی و دشتستان به آن نواحی رفت. آقامحمد خان این فرصت را مغتنم شمرد.

ادامه دارد …

برگرفته از کتاب مفاخر و مشاهیر ایران
قرن اول تا سیزدهم

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

صدای افق

چرا مسئولین شهرداری به فکر مردم نیستند! بیش